نوع انسان

به رغم برخوردها و سوءِ تفاهمهايي که رخ داد، تهاجم فزاينده ي غربيها به ساير نقاط جهان به تدريج امکان درک وجوه اشتراک انسانها را به عنوان يک نوع، و نيز تغييرپذيري فرهنگ انساني را فراهم آورد (Hirst & Woolley,...
شنبه، 11 مرداد 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نوع انسان
نوع انسان

 

نويسنده: آنتوني گيدنز




 

به رغم برخوردها و سوءِ تفاهمهايي که رخ داد، تهاجم فزاينده ي غربيها به ساير نقاط جهان به تدريج امکان درک وجوه اشتراک انسانها را به عنوان يک نوع، و نيز تغييرپذيري فرهنگ انساني را فراهم آورد (Hirst & Woolley, 1982). چارلز داروين که به سمت کشيش کليساي انگلستان منصوب گرديده بود کتاب خود را درباره ي اصل انواع در سال 1859، پس از آنکه دو بار با کشتي سلطنتي بيگل(1) به دور دنيا سفر کرد، منتشر کرد. داروين که با زحمت فراوان مشاهدات در مورد انواع مختلف حيواني را گردآوري کرده بود نظريه اي درباره ي تکامل انسانها و حيوانات مطرح کرد که با همه ي نظريات پيشين به کلي متفاوت بود.
اعتقاد به وجود موجوداتي که نيمه حيوان و نيمه انسان بودند براي مردم در آن زمان غيرمعمول نبود، اما با نتايج مطالعات داروين، چنين احتمالاتي به کلي از ميان رفت. داروين مدعي بود که تداومي در جريان تکامل از حيوان به انسان کشف کرده است. بنابر نظر وي، ويژگيهاي ما به عنوان انسان ناشي از يک فرايند دگرگوني زيستي است که آغاز آن به منشأ حيات بر روي زمين يعني بيش از سه ميليارد سال پيش برمي گردد. پذيرفتن نظر داروين درباره ي انسانها و حيوانات براي بسياري حتي دشوارتر از قبول اعتقادات مربوط به موجودات نيمه حيوان، نيمه انسان بود. او آغازگر يکي از بحث انگيزترين، اما اقناع کننده ترين نظريه ها در علوم جديد- يعني نظريه ي تکامل بود.

تکامل

بر طبق نظريه ي داروين، تکامل نوع انسان در نتيجه ي فرايندي اتفاقي پديد آمده است. در بسياري از اديان، از جمله در مسيحيت، حيوانها و انسانها مخلوق مداخله ي الهي پنداشته شده اند. نظريه ي تکاملي برعکس، تکامل انواع حيواني و انساني را عاري از هر منظوري مي داند. تکامل نتيجه ي چيزي است که داروين آن را انتخاب طبيعي ناميد. مفهوم انتخاب طبيعي ساده است. همه ي موجودات زنده براي زنده ماندن نيازمند غذا و منابع ديگري مانند حفاظت در برابر شرايط نامساعد اقليمي هستند. اما منابع کافي براي نگهداري همه ي انواع حيواني که در هر مرحله ي زماني معين وجود دارند، موجود نيست، زيرا زاد و ولد آنها به مراتب بيشتر از آن است که محيط بتواند غذاي آنها را فراهم کند. آنها که بهتر با محيطشان انطباق يافته اند باقي مي مانند، در حالي که ديگران، که کمتر توانايي مقابله با شرايط محيطي را دارند، نابود مي شوند. بعضي از حيوانات باهوش تر و چابک تر بوده يا بينايي بهتري نسبت به ديگران دارند. آنها در مبارزه براي بقا، بر ديگران که کمتر از اين صفات برخوردارند، برتري دارند. آنها مدت طولاني تري زندگي مي کنند، و مي توانند زاد و ولد کرده ويژگيهاي خود را به نسلهاي بعدي انتقال دهند. آنها براي بقا و توليد نسل انتخاب شده اند.
به واسطه ي مکانيسم زيستي جهش، يک فرايند مستمر انتخاب طبيعي وجود دارد. جهش يک تغيير ژنتيکي اتفاقي است که صفات زيستي بعضي از افراد را در يک نوع تغيير مي دهد. بيشتر جهش ها از نظر ارزش بقا يا زيان آور يا بي فايده اند، اما برخي به حيوان در رقابت با ديگران برتري مي دهند: در آن صورت افرادي که داراي ژنهاي جهشي هستند باقي مي مانند و افرادي که فاقد آنها هستند از ميان خواهند رفت. اين فرايند هم علت تغييرات جزئي در درون نوع و هم تغييرات عمده را که منجر به از ميان رفتن تمام نوع مي شوند توضيح مي دهد. به عنوان مثال، ميليونها سال پيش خزندگان عظيم الجثه در نقاط مختلف دنيا فراوان بودند. اندازه ي آنها با وقوع جهشهايي در ساير انواع کوچکتر که توانايي انطباق برتر با شرايط محيطي را به آنها داد، به صورت مانعي براي بقا در آمد. نخستين نياکان انسانها از جمله ي اين انواعِ داراي توانايي انطباق بيشتر بودند.
اگرچه نظريه ي تکامل از زمان داروين تاکنون اصلاح گرديده، نکات اصلي نظريات داروين هنوز وسيعاً پذيرفته مي شوند. نظريه ي تکامل به ما امکان مي دهد درک روشني از ظهور انواع گوناگون و رابطه ي آنها با يکديگر به دست آوريم.

انسانها و ميمونها

اکنون عمدتاً پذيرفته شده است که تکامل حيات در اقيانوسها آغاز گرديد. در حدود چهارصد ميليون سال پيش، نخستين موجودات زميني پديدار گرديدند. برخي از اينان به تدريج به صورت خزندگان بزرگ درآمدند، که بعداً پستانداران جاي آنها را گرفتند. پستانداران جانوران خونگرم هستند که از طريق آميزش جنسي توليدمثل مي کنند. اگرچه پستانداران از نظر اندازه ي بدني بسيار کوچکتر از خزندگان عظيم الجثه بودند، اما باهوش تر بوده و قدرت مانور بيشتري داشتند. پستانداران بيش از حيوانات ديگر استعداد يادگيري از تجربه دارند، و اين استعداد در نوع انسان به بالاترين حد تکامل خود رسيده است. انسانها بخشي از يک گروه پستانداران عالي تر يعني نخستي ها(2) هستند که حدود هفتاد ميليون سال پيش به وجود آمدند.
نزديکترين خويشاوندان ما در ميان انواعِ حيواني شمپانزه، گوريل و اورانگوتان هستند. گفته مي شود که همسر اسقفِ ووستر(3) هنگامي که از نظريه ي داروين درباره ي تکامل آگاه مي شود مي گويد: "از نسل ميمون؟ آه! بايد اميدوار باشيم که اين مطلب حقيقت نداشته باشد. اما اگر حقيقت داشته باشد، بايد اميدوار باشيم که همه از آن آگاه نشوند." مانند خيلي ديگر از مردم، از آن زمان تاکنون، اين بانو مفهوم تکامل را به درستي درک نکرده بود. انسانها از نسل ميمونها پديد نيامده اند. منشأ تکامل انسانها و ميمونها همگي به گروههاي بسيار ابتدايي تري از انواع پيشين که ميليونها سال قبل زندگي مي کردند برمي گردد.
اجداد انسانها نخستي ها بودند که راست راه مي رفتند و تقريباً به اندازه ي پيگمي هاي امروزي بودند. بدنشان احتمالاً کم مو بود اما از لحاظ ديگر بيشتر شبيه ميمون بودند تا انسان. انواع گوناگون ديگر هومي نيد(4) (موجودات متعلق به خانواده ي انساني) بين اين دوره و ظهور نوع انسان امروزي مي زيستند. انسانهايي که مشخصاً از همه لحاظ شبيه خود ما بودند در حدود پنجاه هزار سال پيش پديد آمدند. مدارک کافي حاکي از آن است که تکامل فرهنگي مقدم بر تکامل نوع انسان بوده و احتمالاً به آن شکل داده است. استفاده از ابزار و توسعه ي شکلهاي نسبتاً پيشرفته ي ارتباطات، همراه با تشکيل گروه هاي اجتماعي، تقريباً به طور مسلم نقش عمده اي در فرايند تکاملي بازي کرده است. اين تحولات ارزش بقاي بيشتري نسبت به حيوانات ديگر در دسترس اجداد نوع انسان قرار دادند. گروههايي که از اين پيشرفتها بهره مند بودند نسبت به گروههاي بي بهره از آن، تسلط مؤثرتري بر محيطشان داشتند. اما با ظهور نوع انسان بود که توسعه ي فرهنگي تشديد شد.
نوع انسان، به واسطه ي خطوط تکاملي موازي تعدادي ويژگيهاي مشترک با نخستي هاي ديگر دارد. ساخت فيزيکي بدن انسان از بيشتر جهات شبيه ميمونهاست. ميمونها نيز مانند انسانها گرايش به زندگي در گروههاي اجتماعي دارند. مغزشان در مقايسه با اندازه ي بدنشان بزرگ است، و بچه هايشان در طي دوره اي طولاني وابسته به بزرگترها هستند.
با وجود اين، از بعضي جهات انسانها به طور محسوس با نزديکترين خويشاوندانشان فرق دارند. انسانها راست مي ايستند و حال آنکه ميمونها خم مي شوند. پاي انسان آشکارا با دست فرق دارد، حال آنکه در بيشتر ميمونها اين دو بيشتر شبيه يکديگرند. مغز انسان، نسبت به اندازه ي بدن، حتي از مغز باهوش ترين ميمونها مشخصاً بزرگتر است. در حالي که دوره ي وابستگي بچه در ميان حيوانات عالي تر دو سال يا کمتر است، در ميان انسانها اين دوره تقريباً هفت تا هشت سال است.

طبيعت و تربيت

زيست شناسي اجتماعي

اگرچه زيست شناسان در مورد پيوستگي تکاملي بين حيوانات و انسانها آگاهي داشتند، اکثر آنها تا اين اواخر بر صفات مشخص نوع انسان تأکيد مي ورزيدند. مطالعات زيست شناسان اجتماعي(5) که هماننديهاي نزديکي ميان رفتار انساني و رفتار حيوانات مي بينند، اين طرز تلقي را به رويارويي فراخوانده است. اصطلاح زيست شناسي اجتماعي از نوشته هاي ادوارد ويلسون آمريکايي گرفته شده است (Wilson, 1975, 1978). اين اصطلاح به کاربرد اصول زيست شناختي در تبيين فعاليتهاي اجتماعي همه ي حيوانات اجتماعي، از جمله انسان اشاره مي کند. مطابق نظر ويلسون، بسياري از جنبه هاي حيات اجتماعي انسان در ترکيب ژنتيکي ما ريشه دارد. به عنوان مثال، بعضي انواع حيوانات آداب عشق ورزي مفصلي دارند، که از طريق آن پيوند جنسي و توليدنسل صورت مي گيرد. بنابر نظر زيست شناسان اجتماعي، عشق ورزي و رفتار جنسي انسان، به طور کلي متضمن آداب مشابهي است، که مبتني بر خصايص ذاتي نيز هستند. به عنوان نمونه اي ديگر، در اکثر انواع حيواني، نرها درشت تر و پرخاشگرتر از ماده ها هستند، و گرايش به تسلط يافتن بر «جنس ضعيف تر» دارند. شايد عوامل ژنتيک بتواند توضيح دهند که چرا، در تمام جوامع انساني که مي شناسيم، مردان بيشتر از زنان گرايش به در دست داشتن مواضع قدرت دارند. بر طبق نظر ويلسون و پيروانش، زيست شناسي اجتماعي با نشان دادن اين که بسياري از اين گونه جنبه هاي رفتار انساني به طور ژنتيکي برنامه ريزي شده اند، خواهد توانست هرچه بيشتر جامعه شناسي و انسان شناسي را به صورت يک رشته «علمي واحد» مبتني بر زيست شناسي درآورد.
مسائل عمده اي که به اين ترتيب مطرح گرديده اند طي سالهاي اخير زياد مورد بحث قرار گرفته اند (Sahlins, 1796; Caplan, 1978; Montagu, 1980; Wiegele, 1982; Kitche, 1985) . اين مسائل همچنان به شدت مورد اختلاف اند. محققان، تا اندازه اي بسته به زمينه ي آموزشي شان معمولاً در دو جناح قرار مي گيرند. مؤلفان طرفدار ديدگاه زيست شناسي اجتماعي بيشتر در رشته ي زيست شناسي آموزش ديده اند، تا در علوم اجتماعي، در حالي که اکثريت عظيم جامعه شناسان و انسان شناسان به ترديد در مورد ادعاهاي زيست شناسي اجتماعي گرايش دارند. احتمالاً آنها درباره ي شالوده هاي ژنتيکي حيات انسان آگاهي اندکي دارند، و زيست شناسان نيز آگاهي محدودي از پژوهشهاي جامعه شناختي و انسان شناختي دارند. هر طرف درک کامل نيروي استدلالهايي را که توسط طرف ديگر مطرح مي گردد دشوار مي يابد.
اندکي از شور و هيجاني که در آغاز به وسيله ي مطالعات ويلسون ايجاد گرديده بود اينک فروکش کرده است، و انجام يک ارزيابي نسبتاً روشن ممکن به نظر مي رسد. زيست شناسي اجتماعي مهم است- اما بيشتر از نظر آنچه که درباره ي زندگي حيوانات نشان داده تا آنچه که در مورد رفتار انساني اثبات کرده است. همراه با مطالعات رفتار پژوهان(6) (زيست شناساني که بيشتر به «پژوهش ميداني» در ميان گروههاي حيواني مي پردازند تا مطالعه ي حيوانات در شرايط مصنوعي در باغ وحشها يا آزمايشگاهها)، زيست شناسان اجتماعي توانسته اند نشان دهند که بسياري از انواع حيواني بيش از آنچه قبلاً تصور مي گرديد «اجتماعي» هستند. از سوي ديگر، دلايل چنداني براي اثبات اينکه وراثت ژنتيکي شکلهاي پيچيده فعاليت انسان را کنترل مي کند يافت نشده است. بدين سان، انديشه هاي زيست شناسان اجتماعي درباره ي زندگي اجتماعي انسان در نهايت چيزي بيش از تأملات نظري نيست. بديهي است رفتار ما از عوامل ژنتيکي تأثير مي پذيرد، اما استعداد ژنتيکي ما، به عنوان اعضاءِ نوع انسان، احتمالاً فقط امکانات و حدود عمل ما را محدود مي کند، نه محتواي واقعي آنچه را که انجام مي دهيم.

غريزه ها

بيشتر زيست شناسان و جامعه شناسان توافق دارند که انسانها هيچ غريزه اي ندارند. اين نظر نه تنها مخالف فرضيه هاي زيست شناسي اجتماعي بلکه برخلاف باور اکثر مردم عادي است. آيا چيزهاي بسياري وجود ندارند که ما «به طور غريزي» انجام مي دهيم؟ اگر کسي مشتي به سوي ما حواله کند، آيا به طور غريزي چشم بر همي نمي زنيم و خود را عقب نمي کشيم؟ در واقع اگر اصطلاح غريزه به طور دقيق به کار برده شود، اين نمونه يک غريزه نيست. غريزه آن گونه که در زيست شناسي و جامعه شناسي درک مي شود، يک الگوي رفتار پيچيده است که به طور ژنتيکي تعيين مي شود. در اين معنا آداب عشق ورزي بسياري از حيوانات پست تر غريزي است. به عنوان مثال، ماهي آبنوس (يک ماهي کوچک آب شيرين) مجموعه آداب فوق العاده پيچيده اي براي جفت گيري دارد که نر و ماده هر دو بايد طبق آن رفتار کنند. (Tinbergen, 1974). هر ماهي مجموعه اي از حرکات ظريف و ماهرانه را انجام مي دهد، و ديگري به آن پاسخ داده و رقص جفت گيري شگفت انگيزي را مي آفرينند. اين الگو در تمام ماهيهاي اين نوع به طور ژنتيکي ايجاد گرديده است. به هم زدن خود به خودي چشم، يا کنار کشيدن سر در برابر يک ضربه پيش بيني شده، يک عمل انعکاسي(7) است، نه يک غريزه. اين عمل تنها يک واکنش ساده است، نه يک الگوي رفتار پيچيده. بنابراين، سخن گفتن از آن به عنوان عمل «غريزي» به مفهوم دقيق و علمي آن نادرست است.
انسانها با تعدادي از انعکاسهاي اساسي، همانند واکنش چشم به هم زدن، که اکثر آنها به نظر مي رسد داراي نوعي ارزش بقاي تکاملي باشند، متولد مي شوند. به عنوان مثال، نوزاد انساني هنگامي که نوک پستان يا شيء شبيه نوک پستان به او داده شود شروع به مکيدن مي کند. کودک خردسال هنگامي که ناگهان تعادل خود را از دست مي دهد، دستهايش را براي رسيدن به چيزي که او را نگه دارد بالا مي برد و چنانچه دستش با سطح داغي برخورد کند آن را به سرعت عقب مي کشد. بديهي است که هر يک از اين واکنشها در رويارويي با محيط مفيد است.
انسانها همچنين نيازهاي زيستي معيني دارند. نيازهاي ما به غذا، آب، ارضاي جنسي و حفظ سطح معيني از گرماي بدن مبناي ارگانيک دارد. اما شيوه هاي ارضاء اين نيازها و برخورد با آنها، در ميان و در درون- فرهنگهاي گوناگون به کلي فرق مي کنند.
به عنوان مثال، همه فرهنگها معمولاً نوعي رفتار عشق ورزي استاندارد شده دارند. بديهي است که اين امر به طبيعت عام نيازهاي جنسي مربوط است، اما بيان آنها در فرهنگهاي مختلف- و حتي خود عمل جنسي- فوق العاده متفاوت است. وضعيت عادي براي عمل جنسي در فرهنگ غربي اين است که زن خوابيده بر پشت و مرد در بالا قرار مي گيرد. اين وضعيت از نظر مردم در بعضي جوامع ديگر بي معني است که معمولاً آميزش جنسي را در وضعيت پهلو به پهلو، در حالتي که پشت زن به طرف مرد است، در وضعي که زن در بالا قرار گرفته، يا در وضعيت هاي ديگر انجام مي دهند. بنابراين به نظر مي رسد شيوه هاي ارضاي نيازهاي جنسي از نظر فرهنگي آموخته مي شود، نه اينکه از لحاظ ژنتيکي بنياد نهاده شده باشد.
از اين گذشته، انسانها مي توانند به شيوه هايي که در ميان حيوانات بي مانند است، به نيازهاي زيستي خود بي اعتنا باشند. عارفان مذهبي ممکن است براي مدتهاي خيلي طولاني روزه بگيرند. افراد ممکن است براي قسمتي از زندگي يا تمام عمرشان تجرد اختيار کنند. سائق صيانت ذات در تمام حيوانات از جمله در انسان وجود دارد، اما برخلاف حيوانات ديگر، انسانها مي توانند تعمداً برخلاف آن رفتار کرده، زندگي خود را در کوهنوردي يا کارهاي مخاطره آميز ديگر به خطر انداخته، و يا حتي خودکشي کنند.

پي‌نوشت‌ها:

1. Beagle
2. primates
3. Worcester
4. Hominid
5. Sociobiologists
6. ethologists
7. reflex act

منبع مقاله:
گيدنز، آنتوني، (1376)، جامعه شناسي، ترجمه ي منوچهر صبوري، تهران: نشر ني، چاپ بيست و هفتم: 1391.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
معنی اسم احمد و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم احمد و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم اترک و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم اترک و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ابوریحان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ابوریحان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
شهرستان رامیان کجاست؟ از پیش شماره این شهر تا مناطق گردشگری و مشاهیر آن
شهرستان رامیان کجاست؟ از پیش شماره این شهر تا مناطق گردشگری و مشاهیر آن
همه آنچه که باید درباره روستای رادکان بدانید
همه آنچه که باید درباره روستای رادکان بدانید
همه آنچه که باید درباره روستای روئین بدانید
همه آنچه که باید درباره روستای روئین بدانید
شهرستان رینه کجاست؟ از پیش شماره این شهر تا مناطق گردشگری و مشاهیر آن
شهرستان رینه کجاست؟ از پیش شماره این شهر تا مناطق گردشگری و مشاهیر آن
همه آنچه که باید درباره روستای رندان بدانید
همه آنچه که باید درباره روستای رندان بدانید
استوری شام غریبان / داغ معجر
play_arrow
استوری شام غریبان / داغ معجر
معنی اسم ادنا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ادنا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم آروین و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم آروین و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم سلدا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم سلدا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هیلدا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هیلدا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم فلورا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم فلورا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هیرسا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هیرسا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال