معين التجار بوشهري و احياي تجارت دريايي ايران درخليج فارس

يکي از مهم ترين شاخصه هاي رشد تجارت دريايي ايران در سده ي نوزدهم ميلادي، بندر بوشهر محسوب مي شود. اين بندر که در نيمه ي دوم سده ي هجدهم ميلادي / دوازدهم هجري به وسيله ي نادرشاه بنا نهاده شد، در دوره ي پادشاه
دوشنبه، 27 مرداد 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
معين التجار بوشهري و احياي تجارت دريايي ايران درخليج فارس
 معين التجار بوشهري و احياي تجارت دريايي ايران درخليج فارس

 

نويسنده: حبيب الله سعيدي نيا (1)




 
يکي از مهم ترين شاخصه هاي رشد تجارت دريايي ايران در سده ي نوزدهم ميلادي، بندر بوشهر محسوب مي شود. اين بندر که در نيمه ي دوم سده ي هجدهم ميلادي / دوازدهم هجري به وسيله ي نادرشاه بنا نهاده شد، در دوره ي پادشاه بعدي، يعني کريم خان زند گام هاي بلندي براي توسعه ي تجاري خويش برداشت. ثمره ي اين توسعه، تجارت شکوفا و رونق فراوان در سده ي نوزدهم بود. اما با رشد روزافزون نفوذ اروپاييان در خليج فارس، هرچند بوشهر موقعيت تجاري منحصر به فرد خود را حفظ کرد، اما تجار ايراني به دليل نظام حکومتي استبدادي قاجاريه و نيز عدم توانايي در رقابت با خارجيان، کم کم موقعيت خود را از دست دادند.
سيري در تاريخ خانواده ملک التجار بوشهري گوياي اين فراز و فرود است. اين بار داستان اين فراز و فرود از دوره ي ناصري به يکي از شخصيت هاي پرآوازه ي تاريخي تجاري، سياسي و دريايي ايران، يعني محمد معين التجار رسيد. فعاليت هاي اقتصادي، سياسي و فرهنگي او به طور مستقيم موجب احياي موقعيت ايرانيان در خليج فارس مي شد. فعاليت هاي او براي کشتيراني و تجارت در کارون، اهواز و خرمشهر و نيز فعاليت اقتصادي در هرمز و ديگر جزاير خليج فارس، راه اندازي خط و شرکت کشتيراني را بايد از جمله اقدامات وي در اين زمينه دانست.
يکي از تجار بزرگ و قدرتمند دوران قاجار، حاج محمد معين التجار بوشهري بود که در عهد ناصري وارد تحولات سياسي، اقتصادي ايران شد. وي چه در روابط بازرگاني خارجي ايران در جنوب کشور و چه در تحولات اقتصادي و سياسي داخلي، نقش موثري داشت. با افتتاح مجلس شوراي ملي يکي از ده نماينده ي با نفوذ و با درايت تجار در مجلس اول بود. در دوره ي سوم هم به نمايندگي از مردم بوشهر وارد مجلس شوراي ملي شد. در دوران مشروطه و جنگ جهاني اول و نيز انتقال قدرت از قاجاريه به پهلوي حضور فعال داشت، به نحوي که در بيشتر دوره ها رابط دولت و مردم بود.
اين نوشتار به اختصار به جايگاه و نقش معين التجار، از بازرگانان ايراني فعال در خليج فارس، در تحولات سياسي، اقتصادي از دوره ي ناصرالدين شاه تا رضاشاه مي پردازد.

نقش معين التجار در دوران ناصري

آغاز قدرت يابي اقتصادي و ورود معين التجار به صحنه ي تحولات سياسي، اقتصادي و اجتماعي ايران به دوره ي ناصري بر مي گردد. معين التجار فرزند حاج محمد رحيم دهدشتي است. او نيز از طبقه ي تجار بوده که سرانجام ورشکست شده و به نجف اشرف مهاجرت کرده بود. خواهر حاج محمد به ازدواج عبدالمحمد، ملک التجار بوشهري، از تجار قدرتمند و متنفذ ايران در آمده بود. وقتي حاج عبدالمحمد وفات نمود ( در سال 1269ق )، وارثي نداشت و نصف اموال و دارايي خود را به همسر خود، ملکي جان بخشيد.
به دليل نفوذ و اقتدار محمدعلي ملک التجار دوم، برادر حاج محمد، ملکي جان توان استفاده از دارايي موروثي را نداشت از اين رو تمام اموال و دارايي و ميراث خود را به حاج محمد علي معين التجار، برادرزاده ي خويش بخشيد. پس از وفات محمدعلي ملک التجار در سال 1295 هـ. ق، چون وي هم فرزندي نداشت، برادرزاده ي حاج محمدمهدي معروف به ملک التجار سوم فرزند حاج بابا صاحب تاجر بوشهري جانشين وي شد. در همين زمان معين التجار به بوشهر آمد، از ملک التجار سوم، حدود چهارصد هزار روپيه سهم ملکي جان را گرفت و در کنار وي به امر تجارت پرداخت. به همراه ايشان به اروپا و مکه ي مکرمه و عتبات عاليات مسافرت نمود. در اين سفرها دارايي زيادي به دست آورد، کم کم ثروتمند گرديد. او قدرت اقتصادي بالايي پيدا کرد و عنوان شخصيت و مقام اقتصادي درجه اول بوشهر را صاحب شد. (2) معين التجار از همان ابتدا انسان دور انديش و با کفايتي بود چنانکه به نوشته ي سديد السلطنه « در عقل و حزم و تدبير و کفايت و دور انديشي از همگنان پيش و در وجود و فطانت از امثال و اقران بيش، از اشخاص درجه اول محسوب مي شود، منصب سرتيپي و هزار تومان مواجب از دولت دارد و در بندرات ناصري (3) مستعمرات دارند ». (4)
معين التجار با هوش و ذکاوتي که داشت به مرور زمان قدرتمند شد و سرمايه ي زيادي به دست آورد و در سايه ي تلاش و کوششي مستمر در مدت هشت سال ( 1317 تا 1325 هـ. ق ) در شوال 1325 به مقام رئيس التجاري بوشهر رسيد. (5) او اقتصاد جنوب ايران را به طور کامل در دست گرفت تا آنجا که به « سلطان اقتصاد جنوب » ملقب گرديد. ثروت واقعي او در اطراف اهواز و خليج فارس سر به يک ميليون تومان مي زد. (6)
معين التجار با قدرت بالاي اقتصادي که پيدا کرد تجارت داخلي و خارجي جنوب ايران را در دست گرفت و با هند و لندن رابطه ي تجاري برقرار ساخت. او رابطه ي تجاري قابل توجهي با انگلستان داشت. (7) معين التجار که در عهد قاجار در واقع از جمله بورژواهاي نوظهور ايران محسوب مي شد، در تشکيلات اقتصادي و سياسي آن دوره و دوره ي پس از آن، نفوذ و مشارکت فعال داشت. يکي از نهادهاي اقتصادي عصر ناصري مجلس وکلاي تجار بودکه در سال 1301 هـ. ق در تهران تأسيس شد و بعد شاخه هاي آن در همه ي ولايات گسترش يافت. اين مجلس نخستين تشکل اقتصادي با خصلت سياسي بود که پيش از مشروطيت از نمايندگان منتخب تجار و به ابتکار خود آنان به وجود آمده بود. در اين مجلس خود شاه يا صدراعظم و نيز وزير تجارت به همراه تجار بزرگ براي تصميم گيري در مسائل مختلف شرکت مي کردند که علاوه بر تهران در اکثر شهرهاي بزرگ ايران شعبه داشت و گويا حکومت از آن مجلس حمايت مي کرده است.
وکلاي تجار خود را نماينده ي اراده ي مردم مي دانستند و بر اين باور بودند که وکلاي مردم هستند و برخي از آنان همچون معين التجار از مقروضان حکومت قاجار و از پيشگامان توسعه و ترقي مملکت محسوب مي شدند و براي ايستادگي در مقابل زورگويي حکومت شاخص بودند. گر چه رويکرد آنان بيشتر طبقه اي و به خاطر منافع خويش و طبقه خودشان بود، ولي دستگاه کهنه ي حاکميت را پذيرا نبودند. همچنين اين بازرگانان به همبستگي صنفي خود حساس بودند و اعتقاد داشتند که اتفاق تجار « اتفاق است با جميع ممالک محروسه به سبب اين که رشته ي تجار به يکديگر بسته بود ». (8)
با توجه به تسلط حکومت قاجار و دستگاه ظل السلطاني که با هرگونه تغيير و مخالفتي مبارزه مي کرد، سرانجام اين مجلس وکلاي تجار تعطيل شد ولي مجلس تجارت بدون آنکه ماهيت رسمي وکلاي تجار با آن اختيارات گسترده را داشته باشد، همچنان برقرار بود. با وجود اين، رشته ي صنفي تجار از هم پاره نشد و بازرگانان با هوشياري اجتماعي به حيات اقتصادي و سياسي خود ادامه دادند. برخي عناصر با نفوذ تجار مانند معين التجار با فعاليت در شرکت هاي تجاري که از اين پس برپا داشتند به مبارزه عليه استعمار غرب ادامه دادند. (9) معين التجار در دستگاه ناصرالدين شاه از قدرت و نفوذ زيادي برخوردار بود و توانست از اين جايگاه خود استفاده کرده و امتيازات زيادي بگيرد. از جمله ي آن ها امتياز کمپاني ناصري بود که در 7 رمضان 1307 ق / 28 آوريل 1890 ناصرالدين شاه به او داد و وي را به ظاهر شريک در امتياز کشتيراني کارون کرد. چنان که بنا به نوشته ي لتين: « آنچه که انگلستان توانست به دست آورد، موافقت شاه با مذاکرات مربوط به شناسايي آزادي کشتيراني براي کليه ي کشورهاي دوست بود. اما قبل از اينکه اين اجازه نامه منتشر شود، شاه به يکي از نزديکانش، يعني حاجي معين التجار که مقيم تهران و از اهالي بوشهر بود دستور تأسيس شرکت ايران ناصري را داد ». (10) بنابراين ناصرالدين شاه طي فرماني مهم مفاد امتياز نامه ي کمپاني ناصري را تشريح و انگيزه ي واگذاري آن را در « آبادي و ترقي کشور » برشمرد و گفت: از آنجا که سد اهواز از براي عموم ملل آزاد شده، دولت ما نيز محض افتخار ملت ايران، بخش بالاي سد تا شوشتر و دزفول را مخصوص رعاياي دولت خودمان قرار داده و چون مقرب الخاقان، حاجي آقا محمد معين التجار، دارنده ي کمپاني ناصري بود اين امتياز به وي مفوض گرديد. (11)
بدين روال جهت ساختن بناي بندر در خرمشهر ( محمره ) در ده هزار ذراع زمين متصل به گمرکخانه به رايگان در اختيار آن کمپاني نهاده شد با شرايطي چند، يکي اينکه حاجي با گماشتگان دولت انگليس همکاري کند، يعني مطابق نقشه ي کمپاني لينچ که از ديرباز امتياز کشتيراني در رودخانه ي کارون را داشت، البته کمپاني مي بايست « از قرار ده يک و نيم در سال » به حاجي کرايه دهد. تعميرات برعهده ي حاجي باشد اما کار اسکله ي خرمشهر و ساختن آن را دولت قوي شوکت به عهده بگيرد.
- براي اينکه کشتي ها، دراين « بندر مبارکه ي ناصري » لنگر اندازند و کارکنان کشتي ها به راحتي و سهولت به خشکي پياده شوند، معين التجار مي بايست يک اسکله، يک کاروانسرا و دکاکين به قدر ضرورت بسازد.
- در رابطه با مال التجار کشتي ها، از بابت « بار، عدلي يک شاهي » واز بابت قماش، عدلي صد دينار بگيرند و البته « حجاج و زوار رامعاف دارند ».
- کمپاني ناصري ملزم بود يک خط آهن به همراه ترامواي هم بکشد تا کالاهاي داخله و خارجه زودتر به مقصد برسند.
- از بندر ناصري تا بندر شوشتر امتياز آمد و شد کشتي ها در جهت حمل و نقل مال التجاره ي داخله و خارجه به حاجي واگذار شد. اگر کشتي کم مي آمد، کمپاني برعهده مي گرفت که بر عدد جهازات خود بيفزايد. نيز از خرمشهر تا بندر ناصري، کمپاني از مزيت دادوستد و شراکت با ساير کمپاني ها بهره مند شد.
- بناشد بندر شلبلي که در دو فرسخي شوشتر و لنگرگاه کشتي ها بود لايروبي شود. زيرا به واسطه تل هاي ريگ که در رود کارون انباشته بود، کشتي ها به سختي رفت و آمد مي کردند. همچنين کمپاني ناصري امتياز ساختن راه شوسه از بندر شلبلي تا شوشتر را نيز از ناصرالدين شاه گرفت و بنا شد راه رفت و آمد اين مسيرها را هموار سازد، خرابي ها را تعمير کند و از بابت اجرت بار، از قرار خرواري دو قران بپردازد. ده سال پس از تاريخ احداث بنا در بندر ناصري، مي بايست همه ي حق الارض اسکله ها و مال التجاره به کمپاني ناصري برسد و کمپاني از قراري صدي پنج به دولت عليه بدهد.
- امتياز معدن زغال سنگ هم که پيش از اين مرحوم حسين قلي خان ايلخاني کشف کرد، به همين کمپاني واگذار گرديد.
شاه در پايان فرمان تأکيد نمود که حاج محمد معين التجار حق واگذاري امتياز به ديگري را ندارد، در صورتي که در همان ماده هاي نخستين، کمپاني ناصري با برادران لينچ شريک شد. پس هدف شاه اين بود که معين التجار مي بايستي به همان شراکت بسنده کند و نيز هواي شراکت به سر ديگران راه ندهد.
يکي از نتايج اين قرارداد آن بود که کمپاني ناصري و برادران لينچ راه را براي امتياز نفت شوشتر که همزمان بسته شد، هموار کردند. (12)
کمپاني ناصري به مرور زمان قدرتمند شد به طوري که حدود سال 1330 هـ. ق / 1911م. تعداد کشتي هاي آن به 18 فروند رسيد که بين بوشهر و جده رفت و آمد مي کردند. از جمله اسامي کشتي هاي کمپاني مي توان مظفري، همايون، خسرو، اسلامي، رحمان و حسيني را نام برد. (13)
يکي ديگر از کمپاني هايي که توسط معين التجار و با مشارکت عده اي از بازرگانان معتبر بوشهر در اوايل سده ي چهاردهم هجري قمري و نيمه ي دوم سده ي نوزدهم ميلادي ( 1302 هـ. ق / 883 م ) براي انجام امور تجارت داخلي و خارجي، بخصوص تجارت با اروپا تأسيس شد، کمپاني « تجارتي ايران » بود که در ده هزار سهام از قرار هر سهم يکصد روپيه سکه و کلاً مبلغ ده لک روپيه ( يعني يک ميليون روپيه و حدود سيصدو پنجاه هزار تومان ) سکه انتشار داد. اين کمپاني در مجلس تجارت بوشهر به ثبت رسيد. (14)
با توجه به امتيازاتي که معين التجار در دوره ي ناصري به دست آورد، از چنان قدرت اقتصادي و سياسي برخوردار گرديد که بر هيئت دولت نفوذ کامل پيدا کرد. او مانند مؤسسات اعتباري اروپا در سده هاي هيجدهم و نوزدهم عمل پرداخت مواجه و مقرري مرسوم وزراء و رجال بزرگ مملکتي و درباريان را به کرات انجام مي داد. (15)
يکي ديگر از اقدامات معين التجار در اواخر عهد ناصري قراردادي بود که با کمپاني بوهن در سال 1313 هـ. ق منعقد نمود. براساس آن قرارداد، املاک خود در بندر ناصري که شامل حمام، اسکله، کاروانسرا، مسافرخانه، راسته بازار، انبارهاي جلوي اسکله، خانه و اراضي ديگر بود را نزد کمپاني بوهن، در ازاي 12 هزار پوند انگليسي، به وثيقه گذاشت و پس از پرداخت پول با تنزيل صدي پنج املاک را از قيد رهن آزاد کرد.

نقش معين التجار در دوره ي انقلاب مشروطه، استبداد صغير و جنگ جهاني اول

معين التجار در دوره ي مظفرالدين شاه هم در تحولات سياسي، اقتصادي ايران حضور فعالي داشت. در اين زمان تجار سراسر کشور و از جمله بوشهر سعي کردند تا با اتحاد با يکديگر جهت کسب منافع بيشتر با تصميمات استبدادي حکومت مخالفت نمايند. از جمله يک بار در نيمه ي سال 1317 هـ. ق / 1899م. که حکومت در قوانين و تعرفه هاي گمرکي تغييراتي بدين قرار ايجاد کرد که ماليات گمرکي را از صدي دو درصد به صدي پنج درصد برساند، تجار بوشهر با تجار شهرهاي بزرگي چون تهران، مشهد، اصفهان، تبريز و شيراز همدست شدند و مخالفت خود با اين تعرفه جديد را اعلام کردند. اگر چه سرانجام تجار قوانين تعرفه اي جديد را پذيرفتند و تجار بزرگي چون معين التجار کالاهاي خود را طبق تعرفه ي جديد از گمرک ترخيص کردند ولي آنها به خاطر حفظ منافع خويش هم که شده بود با هم متحد گرديدند و قبل از مشروطه حضور فعالي از خود به نمايش گذاشتند.
معين التجار در دوره ي مشروطه که از قدرت بالاي اقتصادي و سياسي برخوردار بود به تهران رفت و در آنجا اقامت گزيد. يکي از نشانه هاي قدرتمندي و نفوذ بالاي معين التجار در عصر مظفري اين بود که همانند عصر ناصري دوباره توانست امتياز فروش خاک سرخ جزيره ي هرمز را از دست پادشاه بگيرد. (16) وي به همين منظور قسمتي از سرمايه ي خود را در معادن سرخ سرمايه گذاري کرد و در اين راستا، براي صدور و فروش کک و اکسيد سنگ و خاک سرخ هرمز با شرکت هاي مختلف خارجي از جمله انگليسي ها همکاري داشت. طبق گزارش هاي کاکس، معين التجار در ماه نوامبر 1905م / 1323 هـ. ق در حالي که يک مهندس انگليسي به نام مک کرونيک او را همراهي مي کرد از اروپا وارد خليج فارس شد. آن ها از جزاير هرمز و قشم ديدن کردند. معين التجار در اين زمان از وزير مختار انگليس خواست تا از ايستگاه انگلستان براي انبار کردن اکسيد قرمز استفاده کند که با خواسته او موافقت نگرديد. (17)
پس از پيروزي انقلاب مشروطه و تشکيل مجلس، معين التجار يکي از ده نماينده ي تجار بود که وارد مجلس اول ( 17 مهرماه 1285 ش / 17 اکتبر 1906 م. ) شد و از چهره هاي شاخص، متنفذ و شجاع مجلس به حساب آمد. يکي از اقدامات معين التجار که نشاني از نفوذ و درايت او دارد مخالفت با لايحه ي دولت مبني بر استقراض از دولت هاي روس و انگليس است که طرح آن در روسيه و لايحه ي آن در انگلستان به تصويب رسيده بود. ماجرا بدين قرار بود که در روزهاي آغاز کار مجلس اول و در جلسه ي روز 22 رمضان 1326 هـ. ق مخبرالسلطنه از طرف مشيرالدوله صدراعظم، لايحه ي استقراض وام از روس و انگليس را به مجلس آورد. اولين شرط پرداخت وام ياد شده اين بود که دولت ايران آن را با نظر روس و انگليس به مصرف برساند. دولت آزاد نبود که محل و مصرف اين وام را تعيين نمايد. قرار بود چهار کرور تومان اين وام در مدت بسيار کوتاهي به دولت ايران پرداخت شود. وثيقه ي اين وام هم بسيار سنگين بود، يعني گمرکات شمال در اختيار دولت روس و پستخانه و تلگرافخانه در اختيار دولت انگليس قرار داشت و در قرارداد قيد شده بود در صورتي که وثيقه ي وام انگليس کافي نباشد گمرکات بنادر خليج فارس نيز ضميمه ي پستخانه و تلگرافخانه شود. بهره ي وام هم از قرار صدي هفت پيش بيني شده بود. پس از ارائه گزارش و دفاع از لايحه ي ياد شده توسط مخبرالسلطنه و مذاکرات نمايندگان پيرامون آن، صنيع الدوله، رئيس مجلس از طبقات مختلف نمايندگان نظر خواهي کرد. ابتدا از طبقه تجار رأي خواسته شد. حاج محمد معين التجار از قشر تجار به ايراد سخن پرداخت و مخالفت صريح خود را با آن لايحه اعلام کرد. قسمتي از سخنراني وي بدين قرار است: « من مخالف اين لايحه دولت هستم و مواد آن را مضر به حال کشور و مردم مي دانم. من نمي دانم چرا اصولاً دولت مقروض است. شاهزاده اتابک افتخار مي کرد که جمع و خرج دولت را تعديل نموده و ششصد هزار تومان هم اضافه دارد که نزد تومانياس گذاشته است. ما تا اين درجه اتابک را دروغگو و بي اطلاع و ياوه سرا نمي دانستيم. بايد دولت هزينه و درآمد سه سال اخير را به مجلس بفرستد تا آن را از روي دقت رسيدگي کنيم. پس از رسيدگي اگر معلوم شود دولت بدهکار است و بايد به او کمک شود البته بايد ملت کار دولت را راه بياندازد ولي نه آنکه از روس و انگليس قرض کند، آن هم با اين شرايط ننگين و سخت. ما نبايد براي چهار کرور تومان مملکت را تسليم خارجي ها کنيم ». (18) پس از پايان يافتن سخنان معين التجار، همهمه و ولوله ي عجيبي در مجلس افتاد و سخنان او را مورد تأييد قرار دادند. سرانجام لايحه ي مزبور مورد تصويب قرار نگرفت و اين اقدام از جمله خدمات مفيد و مهم مجلس اول بود. (19)
در کتاب نارنجي که اسناد مربوط به وزارت خارجه ي روسيه است در اين زمينه چنين آمده است: « حاج آقا محمد معين التجار بوشهري از بازرگانان سرشناس و آبرومند، نخستين کسي بود که با دريافت وام از روسيه مخالفت کرد ». (20)
از اقدامات مهم ديگر معين التجار در مجلس اول پس از مبارزه با لايحه ي استقراض از روس، تلاش در جهت تأسيس بانک ملي بود که سرانجام با همکاري ساير نمايندگان در جلسه ي روز هشتم شوال 1324 هـ. ق تأسيس بانک ملي در صحن مجلس اعلام و در ذيحجه 1324 هـ. ق / 1905م فرمان تأسيس آن بانک مشتمل بر دوازده فصل صادر گرديد. (21) يکي ديگر از فعاليت هاي اقتصادي معين التجار گرايش به زمين داري و خريد املاک بود و براي کسب سود بيشتر املاک زيادي را از استان فارس، بخصوص منطقه ي ممسني، استان خوزستان، بندرعباس و بوشهر خريداري نمود. اينکه چرا وي از عهد ناصري به بعد به زمينداري و مالکيت زمين گرايش پيدا کرد، به اوضاع اقتصادي ايران و جايگاه تجار در آن مقطع وتحولات سده ي نوزدهم اروپا بر مي گردد. زيرا يکي از مشخصات عمده ي تجار در نيمه ي دوم سده ي نوزدهم گرايش به زمينداري بود. با توجه به تحولات اقتصادي که در کشورهاي صنعتي به وجود آمد، سرمايه گذاري اروپاييان در ايران بيشتر شد و اين امر بر ساختار اقتصادي و سياسي جامعه ي ايران نيز اثر گذاشت و تا اندازه اي ساخت اجتماعي ايران را تحت تأثير قرار داد. از جمله اثرات آن، گرايش برخي از اقشار جامعه چون تجار، روحانيون و اعيان و اشراف به زمين داري بود. علل و عوامل گوناگوني در گرايش تجار از جمله معين التجار به زمين داري نقش داشتند. نخستين عامل، تهيدست شدن بخش عمده اي از مردم و کشاورزان به علت قحطي سال هاي 1800 تا 1871 ميلادي بود که در پي آن چون توان کار روي زمين براي مردم مقدور نبود. زمين هاي زيادي در معرض فروش قرار گرفت. عامل دوم اين بود که تجار وقتي دريافتند که توان مقابله با بازرگانان خارجي و شرکت هاي اروپايي را ندارند به بخش کشاورزي روي آوردند. عامل سوم، سياست فروش املاک خالصه در دوره ي ناصري بود که پس از آن در زمان مظفرالدين شاه نيز ادامه پيدا کرد. ناصرالدين شاه جهت خلاصي از تنگناهاي اقتصاد سنتي، ايجاد تحولات جديد و دستيابي به پول نقد، به فروش املاک خالصه پرداخت، در نتيجه در حالي که زارعان قدرت خريد زمين را نداشتند اين بازرگانان بودند که به جاي صرف کردن پولشان در جهت تجارت مملکت و ترويج کالاهاي داخلي، به خريد آن املاک دست زدند تا هم در حفظ سرمايه خود بکوشند و هم با مشارکت مستقيم در توليد محصولات تجاري و مورد نياز بازارهاي جهان در تجارت بين المللي سهمي داشته باشند. (22)
عامل ديگرِ روي آوري تجار به بخش زمين داري، به دست آوردن سود و منافع بيشتر بود. زيرا به دليل کاهش ارزش پول، بسياري از تجار براي حفظ سرمايه ي باقي مانده ي خود اقدام به خريد زمين و املاک کشاورزي نمودند و در اين راستا بايد به توليد محصولي مي پرداختند که سودآوري بيشتري داشته باشد. با توجه به اين که تراز بازرگاني ايران منفي بود، در نتيجه کشت فرآورده هاي کشاورزي نقدينه آفريني که براي صادرات مفيد بودند نظير ترياک، توتون و پنبه به جاي فرآورده هاي غذايي مانند گندم و ساير غلات رواج يافت. (23)
از ديگر تلاش هاي معين التجار در جهت گسترش تجارت خارجي و کسب سرمايه و درآمد بيشتر، ساخت و تجهيز اداره ي گمرک بوشهر و انبارها و امکانات آن بود. به قول سديدالسلطنه: « اداره ي گمرکي بوشهر از امينه معظم له است ». (24) گمرک بوشهر که از املاک پر درآمد وي بود، در دوره ي قاجار در اجاره ي وزارت گمرک، وزارت ماليه و گاهي خزانه داري کل قرار داشت. همواره وي و بعدها در دوران پهلوي فرزندانش اين اجاره را دريافت مي داشتند. (25)
معين التجار در دوران استبداد صغير، جنگ جهاني اول و قيام مردم جنوب همانند درگيري هاي به رهبري رئيس علي دلواري با انگليسي ها از آزاديخواهان و مبارزان ضد استبداد و استعمار پشتيباني مي کرد و در تحولات سياسي و اقتصادي حضور فعالي داشت. از جمله وقتي سيدمرتضي علم الهدي اهرمي، رهبر مشروطه خواهان بوشهر، کارگزار دولتي را از بوشهر اخراج و دو ماه اوضاع بوشهر را در دست گرفت و محمدعلي شاه نيز در صدد جلب توجه سيد برآمد، او را به لقب « نظام العلماء » ملقب نمود و ماهي پانصد تومان براي وي در نظر گرفت، اين معين التجار بود که پيام محمدعلي شاه را به سيد مرتضي ابلاغ نمود. (26)
يکي ديگر از اقدامات معين التجار در دوره ي محمدعلي شاه که حاکي از نفوذ او در سلطنت و مشارکت در تصميمات کلان مملکت است اين بود که وقتي در ربيع الاول 1325 هـ. ق / 1286ش در مورد آمدن اتابک از خارج، در مملکت و بخصوص در مجلس بحث و گفت و گو وجود داشت و عده اي مخالف با آمدن او بودند، معين التجار از مشوقان آمدن اتابک بود و او را براي آمدن وسوسه مي کرد. (27) سرانجام هم اتابک به ايران آمد و در روز 19 ربيع الاول 1325 به رياست وزرايي منصوب و روز 21 همان ماه هيئت وزراء را به مجلس معرفي کرد.
معين التجار در دوران جنگ جهاني اول نيز حضوري فعال در تحولات سياسي، اجتماعي ايران داشت و در قيام جنوب، واسط بين سران قيام و مجلس شوراي ملي و هيئت دولت بود. يکي از شواهدي که مؤيد اين مطلب است تلگرامي است که توسط رئيس علي دلواري از طريق معين التجار براي مجلس شوراي ملي، وزارت داخله و وزارت ماليه فرستاده شده است.
متن تلگرام چنين است: « توسط حاجي محمد معين التجار، مجلس مقدس ( ناخوانا )، وزارت جليله داخله، وزارت جليله ماليه ارشاد، در اين اوقات که هر يک از ملل حسيه يا براي استعال بزرگواري يا به جهت استقرار شرف قومي به بذل جان و مال به مبالغه و خودنمايي جاهد و ملت ايران به راحتي مي گذرانند سزاوار نيست تکميل جزيي نواقص ماليه با مستجلات مساعدت خارجي موکول و وطن مقدس خودمان را مرهون احسان اجانب ساخته، در عوض به هرگونه تجاوزات جابر باشيم. خوب است اولياي دولت متبوع ما در اين اوقات که همه ي افراد ملت کاملاً متذکر احوال وطن مقدس خود هستند به وسايل مؤثره جلب حسيات عمومي فرموده و به همين ذريعه ها به رسم اعانه يا به عنوان استقراض نقصان ماليه را جبران فرموده باشد. اين کمترين فدايي با تمام عشيره ي خود دولت محبوب خود را استقبال کرده در اين امر به اشياء تمام هستي خود مضايقه ندارد، البته که از توجهات فايقه ي آن ذوات مقدسه اين ملت به دادن يک نوع امتحان وطن پرستي سزاوار شوند. جان نثار علي دلواري تنگستاني ». (28)
معين التجار در دوره ي سوم مجلس شوراي ملي هم ( 14 آذر ماه 1288 خورشيدي تا 3 دي ماه 6 / 1290 دسامبر 1914 تا 14 دسامبر 1915 ميلادي ) از طرف مردم بوشهر به وکالت برگزيده شد. در اين دوره هم از چهره هاي موجه و با نفوذ مجلس محسوب مي شد. از اقدامات عمده ي ديگر معين التجار در دوره ي احمدشاه، عضويت در حزب اعتداليون بود. طبق اسناد خانواده ي انصاري، او به همراه افراد سرشناسي چون معاون الدوله غفاري، دهخدا، سيدصادق طباطبايي، معاضدالسلطنه، نصرت السلطان انصاري، مرتضي قلي خان نائيني و علي محمد دولت آبادي بابت عضويت بين سال هاي 1329 تا 1330 هـ. ق مبالغي را به کميته ي مرکزي حزب پرداخته بودند. (29) وي چندين بار از طرف اين حزب به عنوان کانديدا معرفي شد از جمله در 16 برج سنبله سال 1335ق / 1916 م. در منزل حاجي محمد تقي بنکدار مجلسي منعقد بوده و چند نفر صحبت کرده بودند مبني بر اين که ماها که افراد فرقه اعتدال هستيم بايد سعي و تلاش کنيم که از اشخاص با نفوذ و صاحب قدرت مملکت براي وکالت انتخاب شود. از جمله کساني که مد نظر آنان قرار داشت معين التجار بوشهري بوده است. بعد معين التجار از افراد فرقه خود مبني بر اين که وي را قابل وکالت دانسته و انتخاب کرده اند، اظهار تشکر مي کند و در مقابل افراد فرقه اعتداليون سوگند مي خورد که اگر متحمل همه خسارات هم شود باز نگذارد تا اکثريت کانديدها را ساير فرقه ها ببرند. (30)
يکي ديگر از اقدامات مهم سياسي، اقتصادي معين التجار در اين دوره، مخالفت با قرارداد 1919م. بود، بدين قرار که وقتي احمدشاه براي بستن قرارداد 1919م. به انگلستان سفر کرد موج مخالفت در تمام کشور بالا گرفت و وثوق الدوله نسبت به آن ها شدت عمل نشان داد، مخالفان قرارداد را تبعيد يا زنداني کرد. معين التجار که از جمله مخالفين بود به همراهي رجالي چون مستشارالدوله، ممتازالدوله، محتشم السلطنه و ممتازالملک به کاشان تبعيد شد. (31) معين التجار پس از دو ماه تبعيد، با سقوط کابينه وثوق الدوله و روي کار آمدن کابينه ي مشيرالدوله به همراه ساير تبعيدشدگان به تهران برگردانده شدند. (32) يکي از اقدامات اساسي معين التجار در اوايل جنگ جهاني اول اين بود که همانند امين الضرب که از طبقه ي بورژوازي نوظهور ايران بودند در صدد برآمد تا قسمتي از سرمايه ي خود را در صنايع ملي سرمايه گذاري نمايد. به همين خاطر کارخانه ي ابريشم بافي امين الضرب را که حدود سيصد هزار تومان خرج برداشته بود به مبلغ نود هزار تومان خريداري کرد. ولي او هم با توجه به مسائل و مشکلات بين المللي و داخلي نتوانست در اين سرمايه گذاري موفق شود. چون وسايل و امکانات لازم جهت سودآوري از اين کارخانه را نداشت در تابستان 1916 م. مجبور به مذاکره با بانک استقراضي شد ولي از نتيجه ي اين مذاکرات اطلاعي در دست نيست. به هر حال نه معين التجار و نه امين الضرب قادر به راه اندازي اين کارخانه نشدند. بنا به گفته ي رئيس بانک استقراضي در 18 ژوئيه 1916 در عرض دو ماه قسمت برق اين کارخانه از کار افتاد و سرانجام نه معين التجار و نه امين الضرب و نه ساير تجار و سرمايه گذاران ايراني قادر به رقابت با سرمايه گذاري هاي خارجي نشدند. به دليل جريان سريع تحولات سياسي ايران و تبديل ايران به يک منطقه ي جنگي و از دست رفتن استقلال سياسي به خاطر بي کفايتي پادشاهان، صنايع داخلي رو به انهدام و تخريب رفتند و طبقه ي بورژوازي نوظهور هم که درصدد سرمايه گذاري قسمتي از سرمايه هاي خود در صنايع ملي بودند، سقوط کرد. (33)
معين التجار به دليل قدرت و نفوذ سياسي و اقتصادي بالايي که پيدا کرده بود در نهادهاي اقتصادي و سياسي دوره ي احمدشاه نقش فعالي داشت، از جمله با تشکيل شوراي عالي تجارت در آن عهد، وي به رياست آن برگزيده شد. اين شورا داراي شش نفر عضو از طرف تجار، که به انتخاب خود آنان معين مي شد و شش نفر عضو ديگر از طرف دولت بود. اعضاء در کارهاي اقتصادي کشور اظهارنظر مي کردند و به رفع مشکلات تجاري مملکت مي پرداختند. اين شورا هفته اي يک بار تشکيل جلسه مي داد. (34) معين التجار همچنين در اين مقطع عامل مصالحه و واسطه بين تجار و ساير اصناف با دولت و مأموران دولتي بود. (35)
يکي ديگر از اقدامات معين التجار در اواخر عهد قاجار که باز هم نشان دهنده ي جايگاه سياسي و اقتصادي اوست، اين بود که او ضامن برافراشته بودن پرچم ملي ايران در نقاط جنوبي محسوب مي شد. (36) او در املاک خود که تقريباً بيشتر قسمت هاي جنوبي ايران از خوزستان، بندرعباس، ممسني و بوشهر را شامل مي شد، بابت جلوگيري از جايگزيني پرچم بيگانگان به جاي پرچم ملي ايران، ساليانه مبلغي حدود يکصد تومان اجاره دريافت مي کرد. (37)

نقش معين التجار در حوزه ي فرهنگ و معارف

شهر بوشهر يکي از نخستين شهرهاي ايران است که مدارس علمي به سبک جديد در آن تأسيس شده است. مدرسه ي سعادت مظفري در سال 1317 هـ. ق / 1899م. به همت احمدخان دريا بيگي و تلاش و کوشش برادران سعادت ( محمدحسن و عبدالکريم ) تأسيس شد. حاج عبدالکريم معروف به « سعادت » خود اولين رئيس رسمي معارف بوشهر بود. تجار بوشهري از همان ابتدا از تأسيس مدرسه سعادت حمايت کردند و با ارشاد آنان و همکاري مردم خير و معارف پرور، کار مدرسه رونق گرفت. به نحوي که در سال 1318 هـ. ق تعداد دانش آموزان مدرسه به سيصد و پنجاه نفر بالغ شد. خانه اي که مدرسه در آن تشکيل شده بود گنجايش اين تعداد دانش آموز را نداشت، از اين رو باز تجار بودند که مشکل مدرسه را حل کردند و قطعه زميني که مربوط به معين التجار بود را به مدرسه اختصاص دادند. (38) با کمک افراد خير بناي جديد مدرسه در 1319 هـ. ق / 1901م. احداث و مورد استفاده قرار گرفت. تجار هم در تأسيس و هم در ادامه ي کار مدرسه بيشترين کمک را متقبل شدند. از جمله براي رفع مشکل مالي مدرسه، انجمني تحت عنوان « وکلاي مجلس » را به وجود آوردند که متشکل از سه نفر از تجار و ميرزا يانس ارمني معاون ايراني گمرک بوشهر بود. نفر پنجم هم فردي به نام سروش الملک بود که در سمت رياست پستخانه قرار داشت. اين مجلس هر هفته يک بار تشکيل مي شد و از افراد فرهنگ دوست، بخصوص تجار، جهت رونق امور فرهنگي، آموزشي و مالي مدرسه دعوت به همکاري مي کرد. اولين فردي که اعلام آمادگي کرد و بيشترين کمک مالي را به مدرسه نمود، حاج محمد معين التجار بود که ماهيانه ده تومان و در کل سالي صد و بيست تومان به مدرسه کمک مي کرد. اين کمک هاي وي سال هاي متوالي ادامه پيدا کرد. (39)

نقش معين التجار در دوره ي رضاشاه

در روي کار آمدن رضاشاه طبقه بازرگانان نقش بارزي داشتند. آن ها در کنار روشنفکران و نويسندگان ايراني، بخصوص آن هايي که در خارج از کشور زندگي مي کردند به اين نتيجه رسيدند که ديگر دولت ايلياتي قاجار با تفکر عشيره اي خود نمي تواند در نظام بين المللي هماورد خوبي براي قدرت هاي خارجي باشد. نيز توان اداي مطالبات مردم را پس از دولت مشروطه دارا نيست، لذا خواستار روي کار آمدن يک دولت متمرکز و قدرتمند بودند و آن هنگام که رضاشاه به عنوان چهره ي جديد حکومتي معرفي شد از وي حمايت کردند. معين التجار از جمله بازرگاناني بود که در روي کار آمدن رضاشاه تلاش کرد و در دهم ربيع الثاني 1344 ق. به همراه تجار مرکز اعلاميه اي صادر و ضمن اعلام تحصن خود، خواهان همراهي تجار همه ي ايالات و ولايات در جهت براندازي حکومت قاجار و تأسيس مجلس مؤسسان و به سلطنت رسيدن رضاخان شدند. (40)
معين التجار در دوره ي رضا شاه هم، از توان مالي و نفوذ سياسي برخوردار بود، چنان که در سال 1304 خورشيدي موفق شد شرکت شرق را براي دادوستد با شوروي ايجاد کند و هنگامي که راه آهن شمال را مي کشيدند شرکتي به نام شرکت طبري تأسيس کرد. ولي پس از مدتي مورد خشم رضاشاه قرار گرفت و شرکت را از دست داد.
معين التجار داراي چند فرزند بود. پسران ايشان عبارت بودند از آقا محمد رحيم، آقامحمد رضا و آقا محمد جواد. پسر بزرگ معين التجار به نام محمدرحيم با لقب « معاون التجار » در سال 1335 خورشيدي به دليل نامعلومي در تهران خودکشي کرد. فرزند دوم او به نام محمدرضا در سال 1275ش / 1896م. متولد شد. تحصيلات خود را در تهران و اروپا به پايان رساند. او کار دولتي نپذيرفت و در کنار پدرش به تجارت ابريشم پرداخت. پسر سوم معين التجار معروف به امير همايون بود که در سال 1277 ش / 1898 م. متولد شد. وي نفوذ و قدرت اقتصادي و سياسي زيادي داشت. نماينده ي اول مردم تهران در مجلس هفتم شوراي ملي بود. او که تحصيلات خود را در تهران و اروپا انجام داده بود، به زبان هاي فرانسه و انگليسي تسلط داشت. با دختر امين الضرب دوم ازدواج کرد. او بيش از برادر ديگرش محمدرضا علاقه مند به امور سياسي بود و ملقب به عنوان « شاهزاده سوداگر » نيز شد. از فرزندان معين التجار از همه مشهورتر همان امير همايون بوشهري بود ». (41)
معين التجار پنج داماد داشت که همگي از خاندان هاي متنفذ و متمول زما ن خود بودند 1- علي اکبر ناظم التجار، 2- ميرزا محمدعلي خان ملک التجار بوشهري، پسر حاج محمد مهدي ملک التجار سوم، 3- سيدحسين خان آصف الملک، 4- محمدآقا جواهري، 5- حسن آقا، پسر حاج حسين آقا امين الضرب. (42)
سرانجام معين التجار پس از فراز و نشيب هاي فراوان و تلاش هاي مستمر سياسي و اقتصادي در دوره ي رضاشاه وفات نمود.

پي نوشت ها :

1- عضو هيئت علمي دانشگاه خليج فارس، بوشهر
2- سديد السلطنه کبابي، محمدعلي: سفرنامه سديد السلطنه، تهران، بهنشر، 1362، ص21 و22.
3- در دوره ي ناصرالدين شاه اهواز را « ناصري » مي ناميدند.
4- سديدالسلطنه، همان، ص21.
5- دشتي، احمد: « نقش تجار در مدرسه سعادت » ، مجموعه مقالات مدرسه سعادت بوشهر از چند زاويه، بوشهر، مرکز بوشهر شناسي، 1378، ص87.
6- عيسوي، چارلز: تاريخ اقتصادي ايران در عصر قاجار ( 1332- 1215هـ. ق ) ترجمه يعقوب آژند، چاپ دوم، تهران، نشر گستره، 1369، ص64.
7- همانجا
8- آدميت، فريدون و ناطق، هما: افکار اجتماعي و سياسي و اقتصادي در آثار منتشر نشده دوران قاجار، تهران، آگاه 1359، ص 300.
9- همان، ص 370.
10- ليتن، ويلهلم: ايران از نفوذ مسالمت آميز تا تحت الحمايگي، اسناد و حقايقي درباره تاريخ نفوذ اروپاييان در ايران ( 1919- 1860م )، ترجمه دکتر مريم ميراحمدي، تهران، معين، 1367، ص47و48.
11- فرمان ناصرالدين شاه در واگذاري امتياز به کمپاني ناصري و همکاري با کمپاني لينچ، شعبان 1307 هـ. ق. 116692ق، تيول معين التجار در جنوب « 1322 هجري، 30-113728 - ق ( مرکز اسناد بنياد مستضعفان و به نقل از سهيلا ترابي فارساني: تجار و مشروطيت از جنبش مشروطيت تا اوايل پهلوي، پايان نامه دوره ي دکترا، دانشگاه شهيد بهشتي، پاييز 1379، ص39 ).
12- ناطق، هما: بازرگانان در داد و ستد با بانک شاهي و رژي تنباکو ( بر پايه آرشيو امين الضرب )، چاپ دوم، تهران، توس، 1373، ص 47 تا 49.
13- جمالزاده، سيد محمدعلي: گنج شايگان، تهران، کتاب تهران، 1362، ص34.
14- معتضد، خسرو: حاج امين الضرب و تاريخ تجارت و سرمايه گذاري صنعتي در ايران، تهران، جانزاده، 1366، ص627 و 629. براي آشنايي بيشتر با نحوه ي تأسيس و تشکلات کمپاني تجارتي ايران ر. ک به: سند شماره 1.
15- تلگرافات عصر سپهسالار ( خط تبريز 96-1295 هـ. ق )، به کوشش محمدطاهر احمدي، تهران، سازمان اسناد ملي ايران، 1370، صص 417، 437، 439، 453، 465، 469، 545، 663، 650.
16- جهت آشنايي با فرمان ياد شده ر. ک: سديدالسلطنه کبابي: بندرعباس و خليج فارس، مقدمه و فهارس احمد اقتداري، ابن سينا، 1342، ص 349 و 350.
17- گزارش هاي سالانه سرپرستي کاکس، سرکنسول انگليس در بوشهر ( 1911- 1905م. / 1329-1323هـ. ق ) ترجمه حسن زنگنه، تهران، پروين، 1377، ص 25 .
18- مذاکرات مجلس در دوره ي تقنينيه مجلس شوراي ملي، 17 شعبان 1324 تا 23 جمادي الاولي 1326 قمري برابر با سيزده ميزان تا دوم سرطان 1287 شمسي، تهران، مجلس شوراي ملي، 1325، ص 14 و 15.
19- شجيعي، زهرا: نخبگان سياسي ايران، از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامي، جلد چهارم، نمايندگان مجلس شوراي ملي، تهران، سخن، 1372، ص 194.
20- کتاب نارنجي، گزارش هاي سياسي وزارت خارجه روسيه تزاري درباره انقلاب مشروطه ايران، به کوشش احمد بشيري، جلد 1، چاپ دوم، تهران، نشر نو، 1362، ص 102.
21- مذاکرات مجلس دوره اول تقنينه مجلس شوراي ملي، ص 16.
22- سياح محلاتي، محمدعلي: خاطرات حاج سياح، به کوشش حميد سياح، به تصحيح سيف الله گلکار، تهران، ابن سينا، 1346، ص 472.
23- سيف، احمد: اقتصاد ايران در قرن نوزدهم، تهران، سعدي، 1369، ص 204.
24- سديدالسلطنه، سفرنامه سديدالسلطنه، ص 21.
25- سازمان اسناد ملي ايران، 240001350، 31000650015 آ آ آ، سال 1331، 67 صفحه و 240002454، 600820073 ات 3 آ آ 1 سال 1311 ش، 116 صفحه.
26- فراشبندي، عليمراد: جنوب ايران در مبارزات ضد استعماري، تهران، شرکت سهامي انتشار، 1365، ص42.
27- هدايت، ( مخبرالسلطنه )، مهدي قلي: گزارش ايران، به اهتمام محمودعلي صوتي، چاپ دوم، تهران، نقره، 1362، ص 191.
28- دشتي، رضا: تاريخ اقتصادي – اجتماعي بوشهر در دوره قاجار با تکيه بر نقش تجار و تجارت، تهران، پارينه، 1380، ص 139.
29- ورهرام، غلامرضا: تاريخ سياسي و سازمان هاي اجتماعي ايران در عصر قاجار، چاپ دوم، تهران، معين، 1369، ص 438.
30- خاطرات و اسناد مستشارالدوله صادق ( مجموعه سوم راپرت هاي پليس مخفي از شايعات شهري )، به کوشش ايرج افشار، بي جا، انتشارات طلايه، 1367، ص 162 و 165.
31- عاقلي، باقر: خاندان هاي حکومت گر ايران، قاجاريه، پهلوي، نشر علم، 1381، ص 268.
32- مستوفي، عبدالله: شرح زندگاني من ( تاريخ اجتماعي و اداري قاجاريه )، جلد3، چاپ سوم، تهران، زوار، 1371، ص10.
33- عيسوي، همان، ص 71.
34- مستوفي، همان، ج2، ص 514.
35- خاطرات و اسناد مستشارالدوله، ص 51.
36- گزارش هاي کاکس، ص 25.
37- رجوع شود به اسناد شماره 2و3و4.
38- رزمگير، عليرضا: « مدرسه سعادت مظفري »، مجله آينده، سال دوازدهم، شماره 11 و 12، بهمن و اسفند 1365، ص 768.
39- دشتي، احمد، همان، ص 86.
40- رجوع شود به سند شماره 5.
41- سديدالسلطنه، همان، ص 361 و 362.
42- همان، ص 365.

منبع مقاله :
خيرانديش، عبدالرسول؛ تبريزنيا، مجتبي؛ ( 1390 )، پژوهشنامه خليج فارس ( دفتر اول و دوم )، تهران: خانه كتاب، چاپ دوم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط