سرگذشت تلویزیون در ژاپن (1)

کنجیرو تاکایاناگی ، که غالباً وی را پدر تلویزیون ژاپن می دانند، در سال 1899 در دهکده ی کوچکی در دویست و پنجاه کیلومتری غرب توکیو به دنیا آمد. ده ساله بود که به هنگام نمایش رمز مُرس که توسط افسران نیروی دریایی
دوشنبه، 31 شهريور 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سرگذشت تلویزیون در ژاپن (1)
 تلویزیون در ژاپن (1)

 

نویسنده: هیدتوشی کاتو (1)




 

 

مخترعان و پیشگامان

کنجیرو تاکایاناگی (2)، که غالباً وی را پدر تلویزیون ژاپن می دانند، در سال 1899 در دهکده ی کوچکی در دویست و پنجاه کیلومتری غرب توکیو به دنیا آمد. ده ساله بود که به هنگام نمایش رمز مُرس که توسط افسران نیروی دریایی سلطنتی در کلاس دبستان او انجام می گرفت، حضور یافت. بعدها، کنجیرو چیزهایی درباره ی دیوید سارنف (3)، مهندس بی سیم که علامت تقاضای کمک را از کشتی در حال غرق تایتانیک دریافت کرده بود، آموخت. تاکایاناگی که تحت تأثیر این تجربیات قرار گرفته و به هیجان آمده بود، تصمیم گرفت پس از پذیرفته شدن در پی تکنیک توکیو به تحصیل در رشته ی انتقال علائم الکترونیکی بپردازد.
تاکایاناگی به کمک نشریات علمی اروپا و ایالات متحده از تأسیس نخستین ایستگاه رادیویی در پیتسبورگ پنسیلوانیا به سال 1920، و مخاطبان جدید آن آگاهی یافت. او عصر رادیو در ژاپن را در برابر چشمان خود می دید و به فکر آن بود که بعد از رادیو، در پیگرد فناوری های آینده ی دورتر، چه چیزی در راه خواهد بود. الهامی که وی به دنبالش بود، روزی از سوی یک مجله ی کاریکاتور فرانسوی که وی از کتابفروشی خریده و در آن فانتزی تلویزیون تصویر شده بود، به سراغش آمد. اکنون که پخش صدا از طریق رادیو امکان پذیر شده بود، دلیلی وجود نداشت که تصویر هم با همان وسایل و ابزار الکترونیکی، قابل ارسال یا پخش نباشد.
تاکایاناگی دیگر می دانست که امکان ایجاد تلویزیون، در آلمان و فرانسه اواخر قرن نوزدهم کاوش شده، و خود گراهام بل، پس از اختراع تلفن در سال 1876، مجذوب ایده ی انتقال و پخش تصویر بوده است. همین موضوع، مشوق تاکایاناگی برای کار در زمینه ی مهندسی تلویزیون بود. او که استادیار جوان پلی تکنیک هاماماتو (4) بود در سال 1924، طرحی برای پژوهش در زمینه ی تحقق بخشیدن به ایده ی تلویزیون تسلیم سوکیچی سکی گوچی (5) رئیس این دانشکده کرد. سکی گوچی از طرح پیشنهادی او متحیر شد، اما از تاکایاناگی پرسید: « برای این کار چقدر پول نیاز دارید؟ » تاکایاناگی گفت که تا ده سال، سالانه به سه هزار ین نیاز دارد. حقوق ماهانه ی او چهل ین بود و این مبلغ پیشنهادی، خارق العاده به نظر می آمد. اما رئیس پلی تکنیک پس از گوش سپردن به بیان ایده ی تاکایاناگی گفت که با وزیر آموزش دیدار خواهد کرد و در صورت موافقت او، تاکایاناگی می تواند پروژه ی تلویزیون خود را آغاز کند. و این، نقطه ی آغاز و تولد تلویزیون در ژاپن بود.
تاکایاناگی به مطالعه ی تجربیات به دست آمده در خارج از کشور پرداخت و دریافت که اسباب هایی مکانیکی، که دیسک های اسکن تصویر را به کار می گیرد، در اوایل دهه ی 1920 توسط جان برد (6) در بریتانیا استفاده می شده است. او ضمناً موقعیت این تجربیات در کشورهای استرالیا، آلمان، و ایالات متحده را پی گیری کرد. تیوب یا لامپ تصویر تلویزیونی که براون آن را به سال 1897 اختراع کرد، اصلاً برای اندازه گیری فیزیکی به کار می رفت. ایده ی تاکایاناگی، استفاده از اشعه ی کاتد ایجاد شده در تیوب برای ارسال تصویر بود. به عبارت دیگر، او به جای رویکرد مکانیکی، دراندیشه ی رویکردی الکترونیکی بود. مشوق او در این راه، مقاله ی کمپل سوو ینتُن (7) تحت عنوان « دنیای بی سیم » بود که در سال 1911 انتشار یافت.
نخستین گیرنده ی تلویزیونی تاکایاناگی که تیوب براون را در خود داشت، پس از یک سال کار در آزمایشگاه و نیز در تجربه، موفق بیرون آمد. تاکایاناگی توانست لکه ی کوچکی را روی صفحه نمایش دهد و آن را تحت کنترل درآورد، این تجربه که در اکتبر 1925 صورت پذیرفت او را به آینده ی تیوب در جریان تحول تلویزیون مطمئن ساخت. در این حال، دوربین هم چنان مکانیکی باقی ماند. پس از گذشت یک سال دیگر، در 25 دسامبر 1926، تاکایاناگی موفق شد حرفi را به شکل الکترونیکی ارسال کند. او به دنبال ثبت اختراع خود نرفت. علت این امر پاره ای به واسطه ی آن بود که هیچ محصول نهایی یا تمام شده ای در کار نبود، و پاره ای هم به این علت که آن قدر پولی نداشت که صرف هزینه های تقاضای ثبت بین المللی کند. در حقیقت، پیش از او.و.ک. زوریکین (8) که برای شرکت آر.سی.ای در امریکا کار می کرد، ایده ی تلویزیون را با عنوان آیکانوسکوپ (9) درسال 1923 به ثبت رسانده بود.
به هر حال، تاکایاناگی و گروهش هم چنان به تحقیق و تجربه ادامه دادند، و در ماه مه 1930 امپراتور ژاپن از آزمایشگاه او بازدید کرد تا اختراعش را ببیند. تا این زمان، تلویزیون تاکایاناگی می توانست حروف پیچیده تر و حتی تصویری مبهم از چهره ی انسان را منتقل سازد. کار تاکایاناگی که اکنون با بازدید امپراتور اعتبار دیگری یافته بود، رسماً مورد تشویق قرار گرفت و یک مؤسسه ی تحقیقاتی مستقل کوچک در اختیار وی گذاشته شد تا با ده دوازده کارمند و بودجه ی فراوان، کار اختراع تلویزیون را به ثمر برساند.
در سال 1934 تاکایاناگی فرصتی برای دیدار از امریکا و ملاقات با زوریکین پیدا کرد. هر دو دانشمند، یکدیگر را از طریق مقاله های پژوهشی طرف مقابل می شناختند و به سبب پژوهش و اختراع مشابهشان به یکدیگر تبریک گفتند. با توجه به بهینه سازی و پیشبرد تیوب براون که توسط تاکایاناکی صورت گرفته بود، روش او از نظر تاریخی بر روش زوریکین تقدم داشت، به طوری که تقاضای ثبت اختراع زوریکین در ژاپن، از سوی اداره ی ثبت اختراعات این کشور مسکوت گذارده شد.
سالی 1925 سالی پررونق برای دانش و فناوری ارتباطات دور در ژاپن بود، بدین لحاظ که یک اختراع شناخته شده ی دیگر در سطح بین المللی وارد صحنه شد. در آن زمان، برای فرستادن علائم بی سیم وجود آنتن های بسیار پیچیده امری ضروری و اجتناب ناپذیر بود، و هیدتوگو یاگی (10) از دانشگاه سلطنتی توهوکو (11) موفق به اختراع آنتن های فرکانس بسیار بالا (وی.اچ.اف) و فرکانس فوق بالا (یو.اچ.اف) شد که توانایی دریافت علایمی با طول موج چهل و پنج سانتیمتر و فرکانس هایی تا 667 مگاهرتز را داشتند. این اختراع، هم چون اختراعات دیگر، محصول رویدادی غیرمنتظره در لابراتور یاگی به سال 1924 بود و تا سال 1925 یاگی و گروهش در ساختن یک آنتن راستایی (12) برای مایکروویو موفق بیرون آمدند.
در سال 1927 یاگی مقاله ی خود را در کنفرانس بین المللی سالانه ی مهندسی رادیو در نیویورک قرائت کرد. واکنش مخاطبان فوق العاده بود، و بلافاصله پس از ارائه مقاله ی او، جان دلیگر (13)، یکی از مسئولان دولتی امریکا، آن روز را « روز تکان دهنده ی یاگی » نامید. او از یاگی خواست که اجازه دهد سازمان هوانوردی ایالات متحده از اختراع وی برای بهینه سازی کنترل ترافیک هوایی استفاده کند. مدیران اجرایی صنایع الکتریکی و الکترونیکی امریکا در مورد ثبت اختراع یاگی به وی روی آوردند، و یاگی سخاوتمندانه به این درخواست ها پاسخ مثبت داد. نمونه ی آنتن استاندارد تلویزیونی که امروزه در سراسر جهان می توان یافت، اختراع یاگی است.
استفاده ی مبتکرانه ی تاکایاناگی از تیوب براون، همراه با آنتن یاگی زمینه ی عمل مهندسی تلویزیون ژاپن را فراهم آورد، و یک ایستگاه تلویزیون تجربی توسط بنگاه فراپخش ملی ژاپن ان.اچ.کی (14) که نخستین علائم تلویزیونی را در 13 ماه مه 1937 در توکیو پخش کرد، تأسیس شد. نخستین گیرنده های تلویزیونی تجاری توسط هر دو شرکت توشیبا و ان.ای.سی (15) در همان سال مونتاژ شد. این تحول راه را برای پخش نخستین درام تلویزیونی در 13 آوریل 1940 از سوی ان.اچ.کی، هموار کرد. در آن زمان دولت ژاپن امید میزبانی بازی های المپیک توکیو در سال 1945 را داشت و می خواست آن رویداد بزرگ را برای نخستین بار در تاریخ از طریق تلویزیون پخش کند. تاکایاناگی به عنوان سرمهندس این پروژه انتخاب و منصوب شد.
اما این دوران، دورانی شوم و بدفرجام در تاریخ ژاپن بود. از یک طرف رکود اقتصادی منجر به کسادی جهانی در سال 1929، فناوری ارتباطات دور را از سرمایه گذاری های دولتی و خصوصی محروم کرد، و از طرف دیگر نظامیان ژاپن بر دولت ملی این کشور چیره شدند. جنگ جهانی دوم آغاز شد و طرح و برنامه ی ژاپن برای بازی های المپیک لغو شد. ارتش و نیروی دریایی سلطنتی ژاپن تاکایاناگی و یاگی را در جهت تحقیق و تکوین رادار و سایر تجهیزات نظامی بسیج کردند. در نتیجه ی این امر، توسعه ی تلویزیون ژاپن تا سال 1945، یعنی هنگام تسلیم ژاپن در برابر نیروهای متفقین متوقف شد.
جالب اینجاست که انگلیسی ها و امریکایی ها در مورد آنتن های راستایی یاگی مشتاق تر از خود ژاپنی ها بودند، و در طول جنگ جهانی دوم، یک رادار پیچیده و تکامل یافته که ارتش انگلیس به سال 1940 در سنگاپور از آن استفاده می کرد، نیروهای مسلح ژاپن را غافلگیر ساخت. نیروی دریایی امریکا از راداری به نام « آرایه ی یاگی » برای ردیابی و حمله به کشتی های جنگی ژاپن در اقیانوس آرام استفاده می کرد. البته، ملوانان امریکایی از نام یاگی و اهمیت آن بی خبر بودند.

آغازی تب آلود

چنان که مطالب بالا نشان می دهند، مهندسی تلویزیون ژاپن در دهه ی 1930 به دوران بلوغ خود نزدیک می شد و مردم ژاپن از وجود تلویزیون آگاه بودند، عجیب نیست که عاملان پخش تلویزیونی در ژاپن، بلافاصله پس از جنگ، توجه خود را به احیای تلویزیون معطوف ساختند. از دیدگاه آنان فاصله ی سال های 1940 تا 1945 فقط وقفه ای در پیشرفت تلویزیون بود.
اما موقعیت اجتماعی ژاپن در سال 1945 اسفناک بود. بیشتر مردم این کشور بی خانمان یا بیکار بودند. غذا نایاب بود. حمل و نقل و زیربنای اقتصادی عملاً به نابودی گراییده بود. تورم بیداد می کرد و کشور و مردمانش به طرز رقت انگیزی گرفتار فقر بودند. هزینه های دولت مرکزی صرف جلوگیری از گرسنگی می شد. تا بازسازی اقتصادی صورت نمی گرفت هیچ پرسشی در مورد تلویزیون نمی توانست در اذهان عمومی جای گیرد، و این تا سال 1953 که تلویزیون ژاپن حیات دوباره یافت، به تحقق نپیوست.
نخستین پخش تلویزیونی بعد از جنگ توسط ان.اچ.کی که از مدت ها پیش تأسیس شده بود، انجام پذیرفت. در اول فوریه 1953 ان. اچ. کی پخش تلویزیونی را آغاز کرد و یک ایستگاه تجاری، یعنی ایستگاه تلویزیونی نیپون (ان.تی.وی)(16) در 28 اوت همان سال به کار پخش پرداخت. تعداد گیرنده های تلویزیون در آن زمان فقط 866 دستگاه، و گستره ی تحت پوشش ایستگاه ها بیشتر محدود به توکیو و پیرامون آن می شد. مسئله ی اصلی سرمایه گذاری در تلویزیون به عنوان یکی از رشته های تجارت بود. قیمت یک دستگاه تلویزیون به مراتب بیش از قدرت خرید یک خانواده ی ژاپنی بود. بهای یک دستگاه تلویزیون وارداتی از آمریکا دویست و پنجاه هزار ین، معادل تمام حقوق سالیانه ی یک کارمند طبقه ی متوسط شهری بود. چنان که جدول شماره ی یک نشان می دهد، الگوی مالکیت نخستین گیرنده های تلویزیونی، محدود بود. تا آن جا که به ان.اچ.کی مربوط می شود.
جدول شماره ی یک نخستین گیرنده های تلویزیونی در سال 1953 و توزیع آنها در نزد صاحبان مشاغل مختلف

 

فروشگاه های خرده فروشی لوازم الکتریکی

303

مدیران اجرایی شرکت های تجاری

249

خرده فروشی ها

76

نمایندگی های دولتی و شرکت های خصوصی

61

بازنشستگان

33

هتل ها و رستوران ها

28

دانشجویان

28

مدارس، موزه ها

11

بخش کشاورزی

9

سایر مشاغل و اصناف

15

نامشخص

53

جمع

866


به هر حال، دلایل خوب و کافی برای آغاز پخش تلویزیونی وجود داشت. برای ان.اچ.کِی این، امری درخور و قابل اجرا بود که به عنوان یک عامل پخش تلویزیونی عمومی که منابع مالی آن از طریق حق اشتراک تأمین می شود، سرمایه ی بزرگی را که جهت ایجاد علاقه در میان مردم و دولت لازم بود، به کار گیرد. اما ایستگاه های تجاری برای تأمین حمایت مالی از سوی صاحبان آگهی به مخاطبان کافی نیاز داشتند. با توجه به این که کمتر از هزار دستگاه گیرنده وجود داشت، یک ایستگاه جدید چگونه می توانست صاحبان آگهی را به صرف مبالغ هنگفت پول برای آگهی تلویزیونی وادار سازد؟ به هر حال، ماتسو تاروسیوریکی (17) یکی از پیش کسوتان مطبوعات که رئیس روزنامه ی یومیوری (18) بود، به رسانه ی جدید اعتماد داشت و از وزارت پست و ارتباطات دور تقاضای صدور پروانه ی تأسیس یک ایستگاه تلویزیونی را کرد. او به آینده ی این رسانه ی جدید ارتباط همگانی اعتقاد داشت و روزی را در تصور می آورد که در صورت قرار دادن گیرنده های بزرگ تلویزیون در چهارراه های بزرگ شهر، میلیون ها نفر به تماشای تلویزیون بپردازند. او در مقام ریاست ان.تی.وی، که در آن زمان شرکتی ناشناخته بود، بیش از ده دوازده دستگاه تلویزیون بزرگ از امریکا وارد کرد و آنها را در گوشه های پررفت و آمد خیابان ها، پارک ها، ایستگاه های راه آهن، و دیگر مکان های تجمع عمومی قرار داد. این تلویزیون ها را « تلویزیون های خیابانی » نام نهادند و همان طور که سیوریکی پیش بینی کرده بود، میلیون ها نفر در خیابان ها جذب این رسانه ی همگانی جدید شدند. گزارش یکی از روزنامه ها در 27 اکتبر 1953 به توصیف صحنه ای باورنکردنی می پردازد:
بیش از بیست هزار نفر در جلوی یکی از خیابان ها گرد آمده اند تا به تماشای پخش زنده ی مسابقه ی بوکس برای کسب عنوان قهرمانی بین سیرایی و آلن بپردازند. جمعیت به قدری زیاد است که ترامواها از حرکت ایستاده اند و اتومبیل ها قادر به حرکت نیستند. رانندگان تاکسی اتومبیل هایشان را رها کرده اند تا مسابقه را تماشا کنند. تماشاچیانی که از درخت ها بالا رفته اند تا دید بهتری داشته باشند، از آن بالا افتاده و مصدوم شده اند. در یکی از محله های نزدیک، بیست نفر از بالای بالکن خانه ای که تاب سنگینی مهمانان را نیاورده و فروریخته، برزمین افتاده اند.
در آن زمان صنعت الکترونیکی ژاپن به بلوغ نرسیده بود و گیرنده های تلویزیونی، اکثراً از امریکا وارد می شدند. پاناسونیک، توشیبا و سایرین البته تلویزیون می ساختند، ولی بهای تلویزیون آنها فراتر از قدرت خرید مردم عادی بود. قیمت یک گیرنده ی چهارده اینچی ساخت داخل در سال 1953، معادل یکصدو هشتاد هزار ین بود، در صورتی که متوسط حقوق ماهانه ی یک کارمند فقط پانزده هزار ین بود. تنها ثروتمندان از عهده ی خرید این وسیله ی جدید برمی آمدند. اما چنان که جدول شماره ی یک نشان می دهد، گروهی از بازرگانان آن قدر زیرک بودند که برای جلب مشتری این دستگاه ها را بخرند. تماشای تلویزیون از قهوه خانه ها، رستوران ها، پارک ها، و آرایشگاه ها آغاز شد. هنگامی که مسابقات ورزشی یا برنامه های مردم پسند دیگر را از تلویزیون پخش می کردند، صاحبان این مکان های عمومی از مشتریان مبلغی اضافی می گرفتند و مشتریان هم با طیب خاطر مبلغ اضافی را می پرداختند تا برنامه های دلخواه خود را تماشا کنند. فروش دستگاه های تلویزیون آهسته و پیوسته، افزایش یافت. تا ماه مارس 1954 تعداد گیرنده های موجود در ژاپن به شانزده هزار دستگاه می رسید، که بیشتر آنها در نهادهای تجاری بودند.
اما، به هر حال، در اواخر دهه ی 1950 بود که شمار گیرنده ها به شکل چشمگیری افزایش یافت. عامل مهم در این میان، معرفی و به کارگیری روش های خط تولید از سوی سازندگان تلویزیون بود. تا سال 1958 قیمت یک دستگاه تلویزیون چهارده اینچ سیاه و سفید به حدود یک سوم، یعنی به مبلغ شصت هزار ین رسیده و در همین مدت متوسط حقوق ماهیانه ی کارمندان به بیست و پنج هزار ین ارتقا یافته بود. این قیمت اکنون در محدوده ی توان مالی شهروندان عادی بود و پدر و مادرهای ژاپنی ترجیح می دادند یک دستگاه تلویزیون بخرند تا آن که به کودکان خود اجازه دهند که در خانه های همسایگان تلویزیون دار به تماشای برنامه ها بنشینند. تا این زمان، گذشته از ان.اچ.کِی و ان.تی.وی، شش ایستگاه تجاری و یک کانال آموزشی هم به حیطه ی پخش تلویزیونی وارد شده و تلویزیون، مردم پسندترین و جذاب ترین سرگرمی خانگی شده بود. تا دهه ی 1960، تلویزیون در اندازه های یک رسانه ی همگانی جدید در ژاپن به بلوغ کافی رسیده بود. جدول شماره ی دو نشان دهنده ی رشد ایستگاه های تلویزیونی تا رسیدن به توان پوشش سراسری در این کشور است.
جدول شماره ی دو. تعداد ایستگاه های تلویزیونی ژاپن

 

 

1953

1954

1955

1956

1957

1958

1959

1960

1961

1962

1963

1964

1965

وی. اچ. اف
یو. اچ. اف
جمع

2
2

2
2

3
3

5
5

8
8

24
24

40
40

44
44

47
47

48
48

49
49

49
49

49
49

 

1966

1967

1968

1969

1970

1971

1972

1973

1974

1975

1976

1977

1978

وی. اچ. اف
یو. اج. اف
جمع

49

49

49

49

49
5
54

49
23
72

49
33
82

49
35
84

49
38
87

50
39
89

50
40
90

50
42
92

50
42
92

50
43
93

50
45
95

 

1979

1980

1981

1982

1983

1984

1985

1986

1987

1988

1989

1990

1991

وی. اچ. اف
یو. اج. اف
بی. اس
جمع

50
47

97

51
48

99

51
51

102

51
52

103

51
54

105

51
54

105

51
55

106

51
55

106

51
55

106

51
55
2
108

51
58
2
111

51
61
2
114

51
67
3
121


چیزی که در انتهای دهه ی 1950 موجب پیشرفت تلویزیون شد، پوشش تلویزیونی مراسم عروسی شاهزاده آکی هیتو (19) با میچیکو شودا (20) بود. این رویداد ملی بزرگی به شمار می آمد. از یک لحاظ، این رویداد خداحافظی با دوران امپراطور هیروهیتو (21) بود، که در جنگ سپری شده بود. و از لحاظ دیگر، این ازدواج حاصل عشق بود، نه قرار و مدارهای خانوادگی و سنتی، و چنین بود که مردم از این داستان عاشقانه استقبال کردند.
عروسی سلطنتی در نوامبر 1958، تقریباً شش ماه پیش از تاریخ این رخداد، یعنی 10 آوریل 1959 به اطلاع عموم رسید. سازندگان گیرنده های تلویزیونی برای ترغیب مردم به تماشای رژه و مراسم عروسی در تلویزیون، مسابقه ای را بین خود آغاز کردند. وقوع این رویداد کافی بود که تلویزیون را به عنوان رسانه ی اصلی کشور تثبیت کند. آنها برنامه ای عظیم و تماشایی را پیش بینی می کردند که طی آن هزاران نفر پرچم ملی ژاپن را در دستان خود تکان می دادند، گاردهای سلطنتی در لباس های متحدالشکل باشکوهی خیره کننده جلوه می کردند، کالسکه ی سلطنتی در آن میان ظاهر می شد، و از همه مهم تر، زوج سلطنتی در لباس ویژه ی این مراسم دیده می شدند. ایستگاه های تلویزیونی اعلام کردند که تمامی مراسم رژه را به طور زنده پخش خواهند کرد؛ و پیش بینی ها همه درست از آب درآمد.
در مرکز شهر توکیو، گروه اندکی که خوش شانس تر بودند، می توانستند نگاهی به قسمت هایی از رژه بیندازند، اما برای بیشتر مردم تماشای رژه از تلویزیون امری حتمی بود. مردم، که با تبلیغات سازندگان گیرنده های تلویزیونی بیش از پیش به تماشای این مراسم تشویق شده بودند، در فروشگاه های کالای الکترونیکی اجتماع کردند. فقط در عرض یک سال، دو میلیون دستگاه تلویزیون فروخته شد و آن رویداد بزرگ، مهم ترین محرک فروش این تلویزیون ها بود. برای عاملان پخش تلویزیونی هم این رژه ی بزرگ فرصتی برای نمایش توانایی های فنی آنها بود. نزدیک دوهزار تهیه کننده، کارگردان، تصویربردار و افراد گروه فنی با یکصد و هشت دوربین تلویزیونی، برای زیر نظر گرفتن رژه ی پنجاه دقیقه ای و مسیر نه کیلومتری آن بسیج شدند.
سازندگان کالاهای الکترونیکی هم از تب عروسی شاهانه در امان نبودند. حتی می توان گفت آنها خود عامل شیوع این بیماری بودند، زیرا همین ها بودند که وعده ی آوردن چشم اندازهای این رویداد به اتاق های نشیمن مردم را داده بودند، چشم اندازهایی که حتی افراد حاضر در محل هم قادر به دیدن آنها نبودند. این تب هم چون یک آنفلونزای جدید شیوع پیدا کرد و در پی خود، نگرشی تازه در ژاپن به جا گذاشت. تماشای تلویزیون به صورت عادت روزانه، در کنار غذا خوردن، مسواک زدن و حمام کردن درآمد. نگارنده ی این نوشتار در سال 1959 کتابی تحت عنوان عصر تلویزیون نوشت که در آن به دگرگونی های سبک زندگی ژاپنی ها بر اثر ورود این رسانه ی جدید ارتباط همگانی توجه داشت.
اگر تب عروسی سلطنتی، آنفلونزای نوع الف بود، انفلونزای نوع ب، المپیاد توکیو بود. فقط یک ماه پس از عروسی سلطنتی، کمیته ی بین المللی المپیک در 26 ماه مه 1959 تصمیم گرفت المپیک 1964 را در توکیو برگزار کند. چنان که پیش از این اشاره شد، ژاپن انتظار داشت میزبان المپیک 1945 باشد، و بدین جهت، تصمیم کمیته ی بین المللی المپیک هیجان زایدالوصفی به وجود آورد. اعلام تصمیم کمیته ی المپیک نشانه ی به رسمیت شناختن استقلال ژاپن از دیدگان جامعه ی بین الملل تلقی شد. تعجبی نداشت که شهرداری توکیو و نیز دولت مرکزی، بودجه ی خاصی را به آمادگی برای برگزاری این بازی ها اختصاص دادند. ساخت و سازهای جدید، نوسازی بناها، جاده ها و بزرگراه ها بازتابی از این تب جدید بود. هتل های جدید، و قطارهای سریع السیر جدید معروف به « قطارهای فشنگی » به انتظار صدها هزار دیدارکننده ی خارجی ساخته شدند. اغراق نیست اگر بگوییم که بازی های المپیک یکی از عمده ترین انگیزه های بازسازی اقتصادی ژاپن در دوران بعد از جنگ بود. رسانه های همگانی، اخبار وگزارش های مربوط به المپیک را تقریباً به طور روزانه ارائه می کردند، و رسانه ها بدون استثنا در مورد اهمیت این رویداد برای منافع و غرور ملی، داد سخن می دادند.
تب المپیک هم، مانند عروسی سلطنتی، دوره ای طولانی داشت. از هنگام اعلام تصمیم کمیته ی بین المللی المپیک در مونیخ و به سال 1959، پنج سال وقت باقی بود تا همه ی کارهای ساختمانی- تا پیش از آغاز رویداد در پاییز 1964- تکمیل شود. سازندگان گیرنده های تلویزیون به انتظار یک رویداد فوق العاده، با جسارت تمام برای فروش دستگاه ها به کسانی که تا به حال گرفتار این تب نشده بودند، تبلیغ می کردند. تبلیغات، وعده ی بهترین جا برای دیدن بازی ها را می دادند و مردم هم به این تبلیغات پاسخ دادند. از یک طرف، مردم تا این زمان پول کافی برای خرید تلویزیون داشتند، و از طرف دیگر، رویداد آتی برای این خرید کافی بود.
گذشته از این، تولیدکنندگان تلویزیون در کنار فروش تلویزیون سنتی سیاه و سفید، منافعی نیز در فروش تلویزیون های رنگی داشتند. مهندسان به قابل اتکا بودن محصولات خود اطمینان داشتند، و چنان که نمودار شماره ی یک نشان می دهد، اواسط دهه ی 1960 آغاز افزایشی حیرت انگیز در تولید تلویزیون رنگی بود. در سال 1963، هنگامی که قیمت تلویزیون سیاه و سفید دقیقاً با متوسط درآمد یک ماه کارمندان ژاپنی برابر شد، با حقوق سه ماه در صورت پس انداز شدن، می شد از عهده ی خرید یک دستگاه تلویزیون رنگی برآمد (نمودار شماره ی دو). برای آنان که در اوایل دهه ی 1950 تلویزیون سیاه و سفید خریده بودند، فرصت خوبی فراهم آمد که آن دستگاه تلویزیون رنگی را جایگزین آن کنند. در نتیجه ی این امر، ژاپن در اواخر دهه ی 1960 وارد عصر تلویزیون رنگی شد.
سرگذشت تلویزیون در ژاپن (1)
نمودار شماره 1
در این مرحله از رشد تلویزیون، آنها که از خرج کردن پول در راه چیزی که به نظرشان سرگرمی کودکانه بود، اکراه داشتند، سرانجام تصمیم به خرید آن گرفتند. قدرت خرید و اشتیاق برای دست یابی به این رسانه از حد انتظارات و پیش بینی های سازندگان دستگاه های تلویزیون، فراتر رفت. کارگران کارخانه های پانوسونیک، سونی و سایر کارخانه ها همه روز و بیست و چهار ساعته به سوار کردن قطعات دستگاه های تلویزیون مشغول بودند چرا که، تقاضا از میزان عرضه فراتر بود. توجه توده ی مردم، تولیدکنندگان گیرنده های تلویزیونی را به ایجاد خطوط تولید انبوه پیشرفته تر، که سرانجام موجب کاهش قیمت این دستگاه ها شد، واداشت.
سرگذشت تلویزیون در ژاپن (1)
نمودار شماره 2
تا این زمان، کنترل کیفیت تلویزیون رنگی رضایت بخش، و قیمت های خرده فروشی در رقابت با یکدیگر بودند.
بزرگ ترین بازی های المپیک تا این هنگام، با شرکت 5586 ورزشکار به نمایندگی از سوی نود و چهار کشور، از 10 تا 24 اکتبر 1964 در توکیو برگزار شد. مراسم افتتاح بازی ها را شصت و پنج میلیون نفر در ژاپن- یعنی 84/7 درصد جمعیت کل این کشور- تماشا کردند. این رویداد از طریق ماهواره به بسیاری از کشورهای جهان رِله شد و از طریق تلویزیون های آن کشورها پخش شد. رویداد بزرگ المپیک نشانگر نقطه ای است که تلویزیون ژاپن از آن جا به بلوغ واقعی دست یافت. تولید کنندگان و توزیع کنندگان در مورد کیفیت محصولات خود مطمئن و آماده ی صدور گیرنده های تلویزیون بودند. چنان که نمودار شماره ی 3 نشان می دهد، تلویزیون سیاه و سفید برای نخستین بار در سال 1962، جزء اقلام صادرتی درآمدند و صدور تلویزیون رنگی در سال 1966 آغاز شد. لازم به گفتن نیست که این پیش درآمد توسعه ی صنعت الکترونیک ژاپن در سراسر جهان بود.
سرگذشت تلویزیون در ژاپن (1)

ادامه دارد...

پي نوشت ها :

1- هیدتوشی کاتو (Hidetoshi Kato) مدیر عامل انستیتوی ملی آموزش چند رسانه ای در ژاپن، عضو هیئت امنای انستیتوی بین المللی ارتباطات و عضو کمیته ی پژوهش های اطلاعاتی مرکز ارتباطات همگانی آسیاست. گزیده ی نوشته های او در دوازده جلد منتشر شده است.
2- Kenjiro Takayanagi
3- David Sarnoff
4- Hamamatu Polytechnic
5- Sokichi Sekiguchi
6- John Baird
7- Campbell Swinton
8- V.k. Zworykin
9- lconoscope
10- Hidetugu Yagi
11- Tohoku
12- Directional
13- John Delliger
14- (Nippon Hoso Kyokai (NHK
15- NEC
16- NTV
17- Matsutaro Syoriki
18- Yomiuri
19- Akihito
20- Michiko Shoda
21- Hirohito

منبع مقاله :
اسمیت، آنتونی؛ پاترسون، ریچارد (1389)، تلویزیون در جهان، ترجمه: مسعود اوحدی، تهران: سروش (انتشارات صدا و سیما)، چاپ دوم.



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما