آشنايي با ام البنين کِلابي ( مادر عباس و عبدالله و عثمان و جعفر )

نام وي « فاطمه » است و کنيه اش اُم البنين کِلابي عامري مي باشد. امام علي (عليه السّلام) به درخواست ام البنين، اين کنيت را بر وي نهاد تا مبادا هنگامي که او را « فاطمه » صدا مي زند فرزندان حضرت زهرا (عليها...
چهارشنبه، 2 مهر 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آشنايي با ام البنين کِلابي ( مادر عباس و عبدالله و عثمان و جعفر )
 آشنايي با ام البنين کِلابي ( مادر عباس و عبدالله و عثمان و جعفر )

 

نويسنده: سيد علي شهرستاني
مترجم: سيد هادي حسيني



 

نام وي « فاطمه » است و کنيه اش اُم البنين کِلابي عامري مي باشد (1). امام علي (عليه السّلام) به درخواست ام البنين، اين کنيت را بر وي نهاد تا مبادا هنگامي که او را « فاطمه » صدا مي زند فرزندان حضرت زهرا (عليها السّلام) آزرده خاطر شوند.
پدرش، حِزام ( و گفته شده: حَرام ) (2) بن خالد بن ربيعة بن واحد است که همان عامر بن کَعب بن عامر بن کِلاب بن ربيعة بن عامر بن صعصعة بن معاوية بن بکر بن هوازِن بن منصور بن عِکرمة بن خَصفة بن قيس بن عَيلان بن مُضَر، است (3).
مادرش، ثُمامَه (4) ( و گفته اند: ليلا ) (5) دختر سَهل بن عامر بن مالک بن ابي برة عامر بن ملاعب الأسنة بن جعفر بن کلاب است (6).
ابو الفرج اصفهاني، يازده زن از « ام البنين » هاي اصلي را شمرده است (7).

تاريخ ازدواج ام البنين

مورخان در تاريخ ازدواج ام البنين با امام علي (عليه السّلام) اختلاف دارند؛ بعضي از آنها قائل اند به اينکه امام علي (عليه السّلام) پس از شهادت حضرت فاطمه (عليها السّلام) ( بعد از سه يا 9 شب ) با ام البنين ازدواج کرد. اين ديدگاه آنان، با وصيت مشهور حضرت زهرا (عليها السّلام) ناسازگار است که از امام علي (عليه السّلام) خواست با « امامه » ازدواج کند.
ليکن اين گروه، سخنشان را توجيه مي کنند به اينکه با وصيت حضرت زهرا (عليها السّلام) منافات ندارد؛ چرا که آن حضرت سفارش نکرد که بي درنگ پس از درگذشت او امام با « امامه » ازدواج کند. اينان مي کوشند نظرشان را با واژه ي « ثُمَّ » که در تاريخ طبري و الکامل ابن اثير وارد شده، و بر ترتيب دلالت دارد، تأييد کنند؛ زيرا طبري مي گويد:
نخستين زني که علي با او ازدواج کرد « فاطمه » ( دختر رسول خدا ) است و تا او زنده بود، علي زن ديگري را به همسري نگرفت... پس از فاطمه، آن حضرت با ام البنين ( دختر حِزام ) عقد ازدواج بست... (8).
ليکن نگارنده، اين استدلال و اين توجيه را نمي پذيرد؛ زيرا حضرت فاطمه (عليها السّلام) در نيمه ي اول سال 11 هجري شهيد شد. اگر امام علي (عليه السّلام) بي درنگ با اُم البنين ازدواج کرده باشد، وصيت حضرت زهرا (عليها السّلام) را مخالفت کرده و ضرورتِ ازدواج با « امامه » را از بين برده است.
با آگاهي بر اينکه حضرت عباس (عليه السّلام) بزرگ ترين فرزند ام البنين، در سال 24 هجري تولد يافت، در مي يابيم که امام علي (عليه السّلام) پس از « اُمامه » و « خوله » و « اَسما » با ام البنين ازدواج کرد و در نتيجه، وي سومين همسر امام بعد از حضرت زهراست ( اگر خوله، به جهت سالمندي درگذشته باشد ) (9) زيرا يقين داريم که محمد بن حنفيه، بزرگ تر از حضرت عباس (عليه السّلام) است.
اما « صَهبا » دوشيزه بود که در اختيار امام قرار گرفت و براي آن حضرت عمر اطرف را زاييد، ليکن ام ولد باقي ماند.
اختلاف است در اينکه آيا عمر بن صهبا بزرگ تر است يا حضرت عباس (عليه السّلام) (فرزند ام البنين ) بعضي اولي را ترجيح مي دهند و برخي ديگر حضرت عباس (عليه السّلام) را بزرگ تر مي شمارند.
ديدگاه سوم اين است که امام علي (عليه السّلام) پس از ازدواج با « امامه » بي درنگ « ام البنين » را به همسري گرفت؛ زيرا امامه، براي او فرزند نياورد و از آنجا که امام فرزند مي خواست با ام البنين ازدواج کرد تا پسر قهرماني براي وي به دنيا آورد که تکيه گاه برادرش حسين در کربلا باشد (10).
اقوال ديگري نيز در اينجا هست که ذکر آنها ضرورت ندارد.
محل تولد « ام البنين » را به طور مشخص نمي دانيم، ليکن پيداست که قبيله ي « بني کلاب » در جزيرة العرب و کوفه ساکن بودند و از طريق « وادي عَرعَر » يا « وادي عُذَيب » با يک ديگر ارتباط داشتند.
ديدگاهي که رجحان دارد اين است که « ام البنين » در مدينه به دنيا آمد و رشد و پرورش يافت.
لبيد بن ربَيعه عامري، درباره ي پدران ام البنين، براي نعمان بن منذر- پادشاه حيره- مي سرايد:
نحن بنو اُمُّ البنين الأربعة *** و نَحنُ خَيرُ عامر بن صَعصَعَة
الضّاربونَ الهامَ وَسطَ المَعمَعَة
- ما پسران چهارگانه ي ام البنين هستيم و ما بهترين نسل عامر بن صعصعة مي باشيم؛ ضربه ي شمشيرمان را درست بر فرق سر دشمن فرود مي آوريم.
نُعمان ( و هيچ يک از عرب ) بر « لبيد » اين سخن را انکار نکرد؛ چرا که آنان شرافتي انکار ناشدني داشتند (11).
لبيد بن ربيعه، عموي ام البنين است؛ و گفته اند: عموي حِزام ( پدر ام البنين ) مي باشد. (12)
مُلاعِب الأسّنَّه- عامر بن مالک کلابي- جد مادري ام البنين، در شجاعت، مثال زدني است و لبيد بن ربيعه، از شاعران برجسته به شمار مي آمد، همو که مي سرايد:
أَلا کُلُّ شيء ما خَلا اللهُ باطلُ *** وَ کلُّ َنعيمٍ لا محالَة زائلُ
- آگاه باشيد که هر چيزي جز « الله » باطل و پوچ است و هر نعمتي ناگزير [ روزي ] از بين مي رود.
پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: راست ترين سخني که عرب بر زبان آورد، سخن « لبيد » است (13).
اين متون ( و ديگر داده هاي تاريخي ) تأکيد دارد بر اينکه « بني کلاب » ميان مکه و مدينه آمد و رفت داشتند، به کوفه مي رفتند و گاه در آنجا سکنا مي گزيدند و « وَحيِدَه » نام مکاني بود که پدران ام البنين ( که از بزرگان مدينه به شمار مي آمدند ) در آن مي زيستند. ميان « وحيده » و « مکه » چند فرسخ فاصله بود.
اگر قائل شويم که نسبت « وحيديه » به ام البنين، به جهت اين منطقه است، در آن صورت، ام البنين، از نظر محل ولادت و رشد و خانواده، مدني مي باشد.
اما اگر به کوفي بودن ام البنين گرايش يابيم ( با اعتماد بر آنچه ابن اثير از پسر برادر ام البنين حکايت مي کند ) وي کوفي مي شود، و عمر حضرت عباس (عليه السّلام) در کربلا، 24 سال خواهد بود ( زيرا امام (عليه السّلام) به کوفه درنيامد مگر پس از خلافت ظاهري اش در سال 35 هجري ) و اين برخلاف همه ي حقايق تاريخي است مگر اينکه قائل شويم مقصود از « کوفه » حدد موازي آن با مدينه [ ناحيه و خط مرزي مشترک ] است؛ يعني قبيله ي ام البنين، ميان کوفه و مدينه در آمد و شد بود؛ کساني که از کوفه سويش مي آمد او را کوفي مي انگاشت و آنان که از مدينه پيش ام البنين مي آمدند او را مدني مي شمردند، و اين کلام به راستي دور از صواب است.
و يا بگوييم سخن ابن حزام عامري « عندنا بالکوفه » (14) تحريف شده ي « عندنا بالمدينه » است.
به اين ترتيب، مي توانيم دو ديدگاه را با هم سازگاري دهيم، ليکن جمع ميان اين دو قول، کار دشواري مي باشد.

نشانه هاي کوفي بودن ام البنين

در الفتوح آمده است:
عبدالله بن [ ابي ] مُحِل بن حزام عامري ( پسر برادر ام البنين ) پيش عبيدالله بن زياد آمد و به او گفت: علي بن ابي طالب، در کوفه نزد ما بود، از ما زن خواست، دختر عمويمان را- که ام البنين بنت حزام ناميده مي شد- به ازدواج او درآوريم، وي براي علي « عبدالله » و « عثمان » و « جعفر » و « عباس » را به دنيا آورد. اينان پسران خواهر ما به شمار مي آيند و با برادرشان حسين بن علي اند. اگر اجازه دهي امان نامه اي از جانب تو براي آنها بنويسيم، منتي بر ما نهاده اي.
عبيدالله به وي پاسخ مثبت داد. عبدالله بن ابي محل، امان نامه را نوشت و آن را عرضه داشت... (15).
شگفت اينجاست که نام « عثمان » را ميان فرزندان ام البنين در متوني مانند: « الفتوح »، « المعارف »، « مروج الذهب »، « الجوهرة » نمي يابيم (16) در حالي که اين نام، در نص بلاذري و خليفة بن خياط و يعقوبي و ابن سعد و طبري هست (17).
معلوم نيست اين نام، در آن منابع، افتاده يا [ به عمد ] حذف شده است تا به عدم چنين فرزندي براي امام علي (عليه السّلام) اشاره کند، يا اشاره به چيز ديگري باشد!

فرزندان ام البنين

• ابوالفضل عباس

وي بزرگ ترين فرزند ام البنين است. بنا بر قول مشهور، در سال 26 هجري به دنيا آمد و عمر شريف آن حضرت در ماجراي کربلا 34 يا 35 سال بود و در زمان شهادت برادرش حسن 24 سال داشت.
نقل شده است که وي، آن گاه که ديد جنازه ي برادرش امام حسن (عليه السّلام) از سوي بني مروان تيرباران شد، مي خواست به آنان حمله کند، امام حسين (عليه السّلام) او را از اين کار بازداشت (18).

عبدالله

عبدالله، بعد از 8 سال از برادرش عباس، زاده شد. هنگام شهادت 25 سال داشت (19).
پوشيده نماند که عبدالله، برادري از ليلاي نهشلي داشت که به « ابوبکر » کنيت يافت و کوچک تر از وي بود و در کربلا شهيد شد. ميان اين دو، در موارد زيادي خلط و اشتباه پيش مي آيد.

عثمان

عثمان، فرزند سوم امام علي (عليه السّلام) از ام البنين است که دو سال بعد از برادرش عبدالله به دنيا آمد و عمرش در وقت شهادت، 23 سال بود (20).
اهل سيره گفته اند:
چون عبدالله بن علي کشته شد، حضرت عباس، عثمان را صدا زد و گفت: اي برادر، پيش بتاز ( چنان که به عبدالله گفت ) عثمان سوي ميدان جنگ رفت، شمشير مي زد و... (21)
در انساب الأشراف مي خوانيم:
عمر بن سعد، شمر را بر پياده نظام گمارد و لشکر را شبانگاه جمعه حرکت داد. شمر، بر خيمه گاه حسين ايستاد و گفت: پسران خواهرم کجايند؟ ( يعني عباس و عبدالله و جعفر و عثمان بن علي که مادرشان ام البنين، دختر حزام بن ربيعه کلابي شاعر ).
آنان، بيرون آمدند؛ شمر گفت: شما در امانيد!
گفتند: نفرين خدا بر تو و بر امان نامه ات باد! آيا ما را امان مي دهي و براي فرزند رسول خدا اماني نباشد (22).
از ديدگاه هاي منحصر به فرد ابن ابي الحديد اين است که نام عثمان [ بن علي ] را که در ميان فرزندان امام علي (عليه السّلام) از ام البنين ثابت و معروف مي باشد به « عبدالرحمان » جايگزين مي کند (23). نگارنده، دليل اين کار را درنيافت؛ چرا که هيچ کس نگفته است که ام البنين از امام علي (عليه السّلام) داراي فرزندي به نام « عبدالرحمان » شد؛ اينکه ابن ابي الحديد اين اسم را از کجا آورده، معلوم نيست.
همچنين ابن قتيبه در المعارف، (24) مسعودي در مروج الذهب، (25) شيخ مفيد در الإختصاص، (26) اسم « عثمان » را در ضمن اولاد امام علي (عليه السّلام) از ام البنين نياورده اند.
اين سخن بدان معنا نيست که نگارنده مي خواهد در وجود فرزندي براي امام علي (عليه السّلام) به نام « عثمان » تشکيک کند؛ چرا که وي در واقعه ي کربلا وجود داشت و با برادرانش به شهادت رسيد. در زيارت ناحيه ي مقدسه مي خوانيم:
السَّلامُ علي عُثمان ابن أميرالمؤمنين، سَميِّ عُثمان بن مَظعون؛ لَعَنَ اللهُ رامِيَهُ بالسَّهم خَوَليِّ بن يَزيد الأصبَحيَّ الأيادي [ الأبانِي ] الدارمي؛ (27).
سلام بر عثمان، فرزند اميرالمؤمنين ( همنام عثمان بن مظعون ) نفرنين خدا بر خولي بن يزيد اَصبَحي ايادي دارمي، که او ر ا با تير هدف قرار داد.
ليکن نگارنده، قصد دارد به آنچه دست مي يابد در اين پژوهش اشاره کند تا به نگرش جانبدارانه متهم نشود.
آري، در مناقب ابن شهر آشوب آمده است که « عثمان » پس از برادرش « عمر بن علي » به ميدان آمد. ابوالفَرَج مي نويسد:
آن گاه- پس از « عُمَر »- برادرش « عثمان بن علي » - به ميدان آمد، مادر او، ام البنين- دختر حزام بن خالد- از بني کلاب است، وي اين گونه رجز مي خواند:
إني أنا عثمانُ ذو المفاخِر *** شيخي علي ذو الفَعال الظاهر
و ابنُ عمٍّ للنَّبي الطاهر *** أخي حسينُ خَيرةُ الأخايِر
وسيِّدُ الکِبار و الأصاغر *** بعدَ الرَّسول و الوَصيِّ الناصر
- منم عثمان که مفاخر بي شماري دارم، پدرم علي است که نيک مردي هايش بر کسي پوشيده نيست.
- پدرم، پسر عموي پيامبر پاک طينت است و برادرم حسين، سرآمد برگزيدگان.
- برادرم حسين- پس از پيامبر و وصي پيروزمند او- آقا [ و مولاي ] همه ( بزرگ و کوچک ) است.
در اين هنگام خولي بن يزيد اصبحي، تيري بر پيشاني اش زد و او از اسب بر زمين افتاد. مردي از بني ابان بن دارم، سرش را از تن جدا کرد (28).
ابوالفرج مي گويد:
يحيي بن حسن گفت [ به نقل ] از علي بن ابراهيم، از عبيدالله بن حسن و عبدالله بن عباس، آن دو گفتند: عثمان بن علي، در حالي که 21 ساله بود به قتل رسيد.
ضحاک به اسنادش مي گويد: خولي بن يزيد، تيري به عثمان زد و او را از اسب سرنگون ساخت. مردي از بني ابان بن دارم، بر وي يورش آورد و سرش را جدا کرد.
از علي (عليه السّلام) روايت شده که گفت: او را « عثمان » ناميدم [ براي زنده نگه داشتن ياد ] اسم برادرم عثمان بن مظعون (29).
مجلسي- پس از نقل سخن ابوالفرج- مي گويد:
ابوالفرج، نام عمر بن علي را در ميان کشته شدگان در آن روز، نياورده است (30).

• جعفر

جعفر، دو سال بعد از عثمان به دنيا آمد. عمر شريف وي در وقت شهادت 21 سال بود. هيچ يک از اين چهار فرزند امام علي (عليه السّلام) از ام البنين نسلي از خود بر جاي نگذاشتند مگر حضرت عباس (عليه السّلام) که نسلش ادامه يافت.
طبري از ابو مِخنَف نقل مي کند که گفت:
و گمان کرده اند که عباس به برادران مادري اش ( عبدالله، جعفر، عثمان ) گفت:
پيش افتيد [ و کارزار کنيد و کشته شويد ] تا از شما ارث ببرم! (31).
در حالي که متن اصلي، چنين نمي باشد. ابوالفضل (عليه السّلام) برادرانش را بر شهادت تشويق کرد؛ زيرا اگر بعد از امام حسين (عليه السّلام) باقي مي ماندند، مصيبت ها و فتنه هايي به آنها مي رسيد و به شهادت در راه خدا توفيق نمي يافتند. حضرت عباس (عليه السّلام) آنان را براي جنگ پيش انداخت، تا جانشان را فداي امامشان حضرت حسين (عليه السّلام) کنند؛ چرا که اگر باقي مي ماندند، شمر بن ذي الجوشن آنان را شماتت مي کرد.
متن درست که در الإرشاد و ديگر کتاب هاست، چنين است:
چون عباس، کثرت کشته ها را ديد، به برادران مادري اش فرمودک اي برادرانِ مادري ام، پيش بتازيد تا ببينم [ و يقين يابم ] که براي [ رضاي ] خدا و پيامبرش، اندرزتان دادم! شما فرزندي نداريد [ که دل نگران آنها باشيد ] (32).
در اين متن، واژه ي « أَراکم » ( شما را بنگريم ) به « أَرِثُکم » (ارث شما را ببرم ) تصحيف شده است.

پي نوشت ها :

1- به ام البنين « عامري » گفته مي شد؛ چون از شاخه ي قبيله ي « بني عامر » به شمار مي رفت؛ چنان که به او « وحيدي » گفته مي شد؛ زيرا از « بني وحيد » يکي از شاخه هاي « بني کلاب » بود.
2- مروج الذهب 63:3؛ تاريخ يعقوبي 213:2؛ الکامل في التاريخ 262:3؛ الإصابة 169:2؛ جمهرة انساب العرب: 38 و 282؛ سر السلسلة العلويه: 88؛ قاموس الرجال 195:12.
3- منتقلة الطالبيه: 261-262.
4- مقاتل الطالبيين: 53؛ ابصار العين:56.
5- عمدة الطالب: 356.
6- مقاتل الطالبيين: 54؛ عمدة الطالب: 356 ( در اين مأخذ نام چهار تن از زنان را آورده است ).
7- الخصائص العباسية ( کلباسي ): 74.
8- تاريخ طبري 162:3، حوادث سنه 40؛ نيز بنگريد به، الکامل في التاريخ 662:3.
9- زيرا در بعضي از اخبار آمده است: « فرزندش محمد، موهاي او را شانه مي کرد » اين عبارت به کهولت سن « خوله » اشاره دارد.
10- قاموس الرجال 195:12؛ اعيان الشيعه 429:7 ( به نقل از عمدة الطالب ).
11- لسان العرب 74:8 ( با اندکي تصرف )، و بنگريد به، جمهرة الأمثال ( عسکري ) 117:2؛ الأغاني 189:17، مجمع الأمثال 103:2.
12- انساب الأشراف 412:2.
13- تهذيب الآثار ( طبري ) 658:2؛ فيض القدي 524:1؛ تاريخ اصبهان 321:1؛ و بنگريد به، صحيح مسلم 1768:4؛ سنن ترمذي 140:5؛ تاريخ بغداد 42:5 ( و جلد 493:12 ) در اين مآخذ آمده است: خردمندانه ترين سخني که عرب گفت...
14- الفتوح 93:5.
15- الفتوح 93:5. ابن اعثم- در اين مأخذ- نام عثمان را ميان اولاد ام البنين نمي آورد، ليکن در صفحه 113، او را در ضمن کساني که با امام حسين (عليه السّلام) کشته شدند، نام مي برد.
16- الفتوح 93:5- 94؛ المعارف: 88 و 211؛ مروج الذهب 63:3، الجوهرة في نسب الإمام علي (عليه السّلام) : 58.
مسعودي در « التنبيه و الإشراف: 258 » هنگام ذکر فرزندان اميرالمومنين (عليه السّلام) مي گويد: و عباس ( مادرش ام البنين، دختر حزام است ) و عبدالله و جعفر و عثمان و محمد اصغر، که به ابوبکر کنيت يافت.
17- انساب الأشراف 413:2 ( و جلد 3، ص 390-391 )؛ تاريخ خليفة: 234؛ تاريخ يعقوبي 213:2؛ طبقات ابن سعد 20:3؛ تاريخ طبري 162:3 و 313.
18- العباس ( اثر مقرم ): 245.
19- مقاتل الطالبيين: 53-54.
20- مُوضِح عمري در « المجدي: 197 » مي گويد: عثمان بن علي به « ابو عمرو » کنيت يافت و 21 سال داشت که کشته شد؛ و کنيه ي جعفر « ابو عبدالله » بود و 29 سال داشت؛ و عبدالله به « ابو محمد اکبر » کنيت يافت و در 25 سالگي به دست بني دارم به قتل رسيد. مادر اين چهار تن، ام البنين ( دختر حزام کلابي ) است، همه شان در کربلا کشته شدند.
در « مقاتل الطالبيين:55 » آمده است: و در ماجراي کربلا، عثمان بن علي به قتل رسيد، در حالي که 21 سال داشت. ضحاک مشرفي مي گويد: خولي بن يزيد، تيري به عثمان زد و او را از اسب به زير افکند. مردي از بني ابان بن دارم سويش حمله ور شد، او را کشت و سرش را بريد. عثمان، هموست که از علي روايت مي کند که گفت: همانا او [ پسرم ] را به نام برادرم، عثمان بن مظعون ناميدم.
21- ابصار العين: 68.
22- « انساب الأشراف 390:3؛ و بنگريد به، تاريخ طبري 314:3؛ الکامل في التاريخ 415:3؛ المنتظم 337:5.
23- شرح نهج البلاغه 243:9.
24- المعارف: 88 و 211.
25- مروج الذهب 63:3.
26- الاختصاص: 82.
27- المزار ( مشهدي ) : 489؛ اقبال الأعمال 75:3؛ بحار الانوار 67:45.
28- مناقب آل ابي طالب 255:3؛ بحار الانوار 37:45.
29- مقاتب الطالبيين:55.
30- بحار الانوار 37:45- 38.
31- تاريخ طبري 332:3 الکامل في التاريخ 430:3.
32- الإرشاد 224:2؛ اعلام الوري 466:1، الدر النظيم: 556؛ مثير الاحزان: 50.

منبع مقاله :
شهرستاني، سيدعلي؛ (1390)، نام خلفا بر فرزندان امامان (عليهم السّلام) ( بن مايه ها، پيراهه ها )، ترجمه: سيد هادي حسيني، قم: انتشارات دليل ما، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما