شرح گزاره هاي نامه ي 53 نهج البلاغه

نظارت، بازرسي و پيگيري ضامن سلامت حکومت

از جمله زمينه سازها و برپا دارنده هاي اخلاق مديريتي، نظارت، بازرسي و پيگيري است، که در صورت بساماني، نقشي اساسي در اين جهت دارد. چنان چه اين امر، به شکلي مستمر، دقيق و همه جانبه، در چارچوب فلسفه ي آن انجام
دوشنبه، 3 آذر 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نظارت، بازرسي و پيگيري ضامن سلامت حکومت
 نظارت، بازرسي و پيگيري ضامن سلامت حکومت

 

نويسنده: مصطفي دلشاد تهراني





 

شرح گزاره هاي نامه ي 53 نهج البلاغه

« ثُمَّ تَفَقَّد مِن أمُورِهِم مَا يَنفَقَّدَهُ الوَالِدَنِ مِن وَلَدِهِمَا. »
پس چنان به کارهايشان رسيدگي کن که پدر و مادر به کارهاي فرزند خويش رسيدگي مي کنند.
از جمله زمينه سازها و برپا دارنده هاي اخلاق مديريتي، نظارت، بازرسي و پيگيري است، که در صورت بساماني، نقشي اساسي در اين جهت دارد. چنان چه اين امر، به شکلي مستمر، دقيق و همه جانبه، در چارچوب فلسفه ي آن انجام شود، عاملي کارساز در سامان يافتن اخلاق مديريتي است. از مجموعه ي آموزه هاي امام علي (ع) در اين باره، مي توان دريافت که فلسفه ي نظارت، بازرسي، و پيگيري چنين است:

1. ديدن زحمات و خدمات؛
2. پيگيري نحوه ي انجام شدن امور؛
3. کمک کردن به مجموعه ي اداره شونده در صورت نياز به کمک؛
4. پي بردن به ضعف هاي مجموعه و اصلاح آن؛
5. اصلاح خطاهاي پيش آمده؛
6. ايجاد بازدارندگي از خلاف؛
7. مشخص شدن خلاف ها.

از منظر امام (ع) لازم است فضاي حاکم بر بازرسي، نظارت و پيگيري، فضاي اعتماد به مجموعه، و روابط و مناسبات آن، از روي عشق و علاقه، و چون پدر و مادر نسبت به فرزند باشد، چنان که اميرمؤمنان علي (ع) به مالک اشتر سفارش کرده است: « ثُمَّ تَفَقَّد مِن أمُورِهِم مَا يَنفَقَّدَهُ الوَالِدَنِ مِن وَلَدِهِمَا » ( پس چنان به کارهايشان رسيدگي کن که پدر و مادر به کارهاي فرزند خويش رسيدگي مي کنند ).
امام (ع) در تبيين فلسفه و چيستي و چگونگي نظارت، بازرسي، و پيگيري در عهدنامه ي مالک اشتر، چنين فرموده است:
« ثُمَّ لَا تَدَع أن يَکُونَ لَکَ عَلَيهِم عُيُونٌ مِن أهلِ الأمَانَةِ وَ القَولِ بِالحَقِّ عِندَ النَّاسِ، فَيُثبِتُونَ بَلَاءَ کُلِّ ذِي بَلَاءٍ مِنهُم لِيَثِقَ أولئِکَ بِعِلمِکَ بِبَلَائِهِم، ثُمَّ اعرِف لِکُلِّ امرِيٍ مِنهُم مَا أبلَي. » (1)
پس فراموش مکن که بايد بر آنان ديده باناني از مردم امين و حقگويي را که در ميان مردمان بدين صفات شناخته شده باشند، بگماري، تا عملکرد [ و زحمات و خدمات و فداکاري هاي ] آنان را بر تو بنويسند، و آنان مطمئن باشند که تو عملکرد [ و زحمات و خدمات و فداکاري هاي ] آنان را مي داني؛ و بايد مناسب با ميزان عملکرد آنان [ و زحمات و خدمات و فداکاري هايشان ] با آنان برخورد نمايي.
لازم است نظارت، بازرسي و پيگيري، به روش هاي گوناگون، با توجّه به شرايط، و اوضاع و احوال، و در تناسب با مجموعه ي اداره شونده سامان يابد. از مجموعه آموزه هاي اميرمؤمنان علي (ع) و عملکرد حکومتي آن حضرت مي توان دريافت که وي به دو روش کلي نظارت، بازرسي و پيگيريِ آشکار و نهان، و گونه هايي مختلف در هر يک سفارش و عمل کرده است.

1. نظارت، بازرسي و پيگيري نهان

الف. به صورت گماردن ديده باناني در مجموعه
ب. به صورت فرستادن مأموراني ناشناس
ج. به صورت درخواست از مردمان براي گزارش عملکرد کارگزاران و مسئولان

2. نظارت، بازرسي و پيگيري آشکار

الف. به صورت فرستادن ناظران و بازرسان و پيگيران امور
ب. درخواست گزارش دوره اي
ج. بازرسي و حسابرسي مقطعي
هر يک از اين روش ها و گونه ها نتايج و ثمراتي دارد؛ و اميرمؤمنان علي (ع) از هر دو در حکومت و مديريت خود بهره برده است. آن حضرت در عهدنامه ي مالک اشتر چنين فرموده است:
« ثُمَّ تَفَقَّد أعمَالَهُم، وابعَثِ العُيُونَ مِن أهلِ الصِّدق وَ الوَفَاءِ عَلَيهِم، فَإِنَّ تَعَاهُدَکَ فِي السِّرِّ لِأمُورِهِم حَدوَةٌ لَهُم عَلَي استِعمَالِ الأمَانَةِ، وَ الرِّفقِ بِالرَّعِيَّةِ. » (2)
آن گاه از کارهايشان بازرسي و بي جويي کن، و ديده باناني که اهل راستي و وفاداري باشند بر آنان بگمار، زيرا رسيدگي پنهاني تو به کارهايشان موجب سوق دادن آنان است در پاسداشت امانت و ملايمت با رعيت.
امام (ع) به مالک اشتر سفارش کرده است که روش نهان فراموش نشود و مورد غفلت قرار نگيرد، و به وي چنين فرموده است: « وَابعَثِ العُيُونَ » ( و ديده باناني بر آنان بگمار ). اين روش از مزيت هايي برخوردار است، از جمله:

1. شيوه ي غيرعلني و مخفي، نقشي پيشگيري کننده از خلاف و رفتار نادرست و روش هاي خودکامانه دارد.
2. در اين روش گزارش کنندگان در محذورهايي که در شيوه ي مستقيم و آشکارِ نظارت و بازرسي وجود دارد، قرار نمي گيرند.
3. در اين روش امکان مخفي کردن امور و تصّنع و ظاهرسازي وجود ندارد.
4. در اين روش به سرعت مي توان جلوي کجي و انحراف و مناسبات نادرست را گرفت، چنان که در برخوردهاي اميرمؤمنان علي (ع) با کارگزارانش از جمله عثمان بن حُنَيف مي توان مشاهده کرد.

در ابتداي حکومت امام علي (ع) که هنوز حضرت در مدينه به سر مي برد، عثمان بن حُنَيف، صحابي برجسته پيامبر اکرم (ص) و اميرمؤمنان علي (ع)، (3) از طرف حضرت استاندار بصره بود. او به عنوان استاندار در مجلس مهماني اي شرکت کرد که نمي بايست شرکت مي کرد؛ و اميرمؤمنان علي (ع) بلافاصله نامه اي به او نوشت و در اين باره به او هشدار داد و چنين فرمود:
« أَمَّا بَعْدُ، يَابْنَ حُنَيْف، فَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ رَجُلاً مِنْ أَهْلِ الْبَصْرَةِ دَعَاکَ إلي مَأْدُبَة، فَأَسْرَعْتَ إِلَيْهَا، تُسْتَطَابُ لَکَ الْأَلْوَانُ، وَ تُنْقَلُ إِلَيْکَ الْجِفَانُ، وَ مَا ظَنَنْتُ أَنَّکَ تُجِيبُ إِلي طَعَامِ قَوْمٍ، عَائِلُهُمْ مَجْفُوٌّ، وَ غَنِيُّهُمْ مَدْعُوٌّ. فَانْظُرْ إِلَي مَا تَقْضَمُهُ مِنْ هذَ الْمَقْضَمِ، فَمَا اشْتَبَهَ عَلَيْکَ عِلْمُهُ فَالْفِظْهُ، وَ مَا أَيْقَنْتَ بِطِيبِ وُجُوهِهِ فَنَلْ مِنْهُ. » (4)
پس [ از ستايش و سپاس پروردگار و درود بر پيامبر بزرگوار ]؛ پسر حُنَيف! به من خبر رسيده است که مردي از جوانان بصره تو را بر خواني خوانده است و تو بدان جا شتافته اي. خوردني هاي نيکو برايت آورده اند و پي در پي کاسه ها پيشت نهاده اند. گمان نمي کردم تو مهماني مردمي را بپذيري که نيازمندشان به جفا رانده است و بي نيازشان خوانده است. بنگر - کجايي - و از آن سفره چه مي خوري! آن چه حلال از حرام نداني بيرون انداز، و از آن چه داني از حلال به دست آمده در کار خود ساز.
نظارت امام (ع) بر کارگزارانش چنان بود که آن حضرت از مدينه چنين مي نويسد و کارگزار خود در بصره را مخاطب قرار مي دهد که در روش مديريتي اش چنين خطايي کرده و لازم است دقّت کند و متوجّه باشد.
روش آشکار نيز مزيت هاي خود را دارد؛ و امام علي (ع) از اين روش نيز بهره جسته است. آن حضرت در نامه اي به يکي از کارگزاران خود به نام کعب بن مالک به وي فرمان داده است که منطقه اي را به شيوه ي مستقيم و آشکار بازرسي نمايد و از اعمال و رفتار و راه و رسم کارگزاران در آن منطقه جويا شود:
« أمَّا بَعدُ، فَاستَخلِف عَلَي عَمَلِکَ وَ اخرُج فِي طَائِفَةٍ مِن أصحَابِکَ حَتَّي تَمُرَّ بِأرضِ السَّوَادِ کُورةً کُورَةً، فَتَسألَهُم عَن عُمَّالِهِم وَ تَنظَرَ فِي سِيرَتِهِم. » (5)
پس [ از ستايش و سپاس پروردگار و درود بر پيامبر بزرگوار ]، شخصي را به جاي خود به عنوان جانشين قرار ده و خود به همراه گروهي از يارانت [ براي بازرسي و نظارت بر عملکرد و رفتار کارگزاران و مسئولان به همه ي مناطق روانه شويد و ] تمام سرزمين سواد ( عراق ) را منطقه به منطقه بگرديد و از چگونگي رفتار و اعمال کارگزاران جويا شويد و سيره ي آنان را مورد بررسي و پيگيري قرار دهيد.
در اين دستورالعمل نکاتي مهم در نظارت و بازرسي ديده مي شود:

1. امام (ع) براي نظارت و بازرسي يک استان، شخصي باتجربه و کارآزموده را که خود در آن حدّ است، فرستاده است.
2. براي نظارت و بازرسي، يک گروه اعزام شده است، که ممکن است از جهت تقسيم کار باشد، يا نظارت و بازرسي از جهات گوناگون.
3. در نظارت و بازرسي، همه جا و همه چيز بايد، وجب به وجب مورد بررسي قرار گيرد.
4. در نظارت و بازرسي، لازم است از مردمان درباره ي عملکرد کارگزاران و مسئولان پرسش شود.
5. لازم است راه و رسم و روش هاي مديريتي مورد بازرسي، ديده و تحت نظر گرفته شود و به خوبي بررسي گردد.

بدين ترتيب با نظارت، بازرسي و پيگيري درست، امانتِ اداره ي امور حفظ مي شود و حرمت ها و مرزها پاسداري مي گردد و حق ها به درستي ادا مي شود، و کرامت کارگزاران و کارکنان باقي مي ماند و رفتار و سلوک اخلاقي در نظام اداري جلوه گر مي شود. نظارت، بازرسي و پيگيري در نظام مديريتي امام علي (ع) چنان بود که اجازه ي کم ترين ناروايي و بي عدالتي به کارگزاران داده نمي شد و به محض آگاهي از چنين اموري، اقدام لازم و مناسب صورت مي گرفت، چنان که وقتي زيادبن ابيه، جانشين عبدالله بن عبّاس در بصره، به بدرفتاري ميل کرد و خدمتگزارش، سعد نزد امام (ع) آمد و از او شکايت کرد و گردنفرازي و گزافه کاري او را گزارش نمود، (6) اميرمؤمنان علي (ع) در نامه اي به او نوشت:
« فَدَعِ الْإِسْرَافَ مُقْتَصِداً، وَاذْکُرْ فِي الْيَوْمِ غَداً، وَ أَمْسِکْ مِنَ الْمَالِ بِقَدْرِ ضَرُورَتِکَ، وَ قَدِّمِ الْفَضْلَ لِيَوْمِ حَاجَتِکَ. أَتَرْجُوا أَنْ يُعْطِيَکَ اللهُ أَجْرَ الْمُتَوَاضِعِينَ وَ أَنْتَ عِنْدَهُ مِنَ الْمُتَکَبِّرِينَ! وَ تَطْمَعُ ـ وَ أَنْتَ مُتَمَرِّغٌ فِي النَّعِيمِ، تَمْنَعُهُ الضَّعِيفَ والْأَرْمَلَةَ ـ أَنْ يُوجِبَ لَکَ ثَوَابَ الْمتَصَدِّقِينَ؟ وَ إِنَّمَا الْمَرْءُ مَجْزِيٌ بَمَا أَسْلَفَ، وَ قَادِمٌ عَلَي مَا قَدَّمَ، وَالسَّلاَمُ. » (7)
ميانه رو باش و از زياده روي دست بدار! و امروز، فردا را به خاطر آر، و از مال نگاه دار چندان که تو را کارساز است، و زيادت را پيشاپيش فرست براي روزي که تو را بدان نياز است. اميد داري خدايت پاداش فروتنان دهد، حال آن که تو در نزد او از گردنفرازان باشي؟! و چشم مي داري که پاداش بخشندگان راستين را برايت بايسته گرداند، در حالي که در ناز و نعمت غلتاني و دريغ داري که آن را به بيچاره ي ناتوان و بيوه زنان برساني؟! بدان که آدمي پاداش يابد بدان چه کرده است، و درآيد بدان چه از پيش فرستاده است. بدورد. (8)

پي نوشت ها :

1- تحف العقول، ص 89؛ بحارالانوار، ج 7، ص 249؛ نهج السّعادة في مستدرک نهج البلاغة، ج 5، ص 79.
2- نهج البلاغه، نامه ي 53.
3- ر.ک: الاختصاص، ص 3؛ عزّالدين أبوالحسن علي بن محمد المعروف بابن الاثير، اسدالغابة، داراحياء التراث العربي، بيروت، ج 3، ص 473؛ معجم رجال الحديث، ج 11، صص 106-107.
4- نهج البلاغه، نامه ي 45.
5- القاضي أبويوسف يعقوب بن ابراهيم، کتاب الخراج، دارالمعرفة، بيروت، 1399ق. ص 118.
6- أنساب الاشراف، ج 2، ص 392.
7- نهج البلاغه، نامه ي 21.
8- مصطفي دلشاد تهراني، تراز حيات: ساختارشناسي عدالت در نهج البلاغه، چاپ اوّل، انتشارات دريا، 1390ش. صص 276-279.

منبع مقاله :
دلشاد تهراني، مصطفي؛ (1390)، رايت درايت: اخلاق مديريتي در عهدنامه ي مالک اشتر، تهران: انتشارات دريا، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط