جهان گردي در جمهوري اسلامي ايران، مسائل و نارسايي ها

به نظر مي رسد جهان گردي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، مورد بي مهري قرار گرفته است. اين پديده که مي توانسته به عنوان يکي از قدرت مندترين ابزارها در خدمت اسلام و انقلاب اسلامي قرار گيرد، از سوي طرف داران و دوست
دوشنبه، 24 آذر 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جهان گردي در جمهوري اسلامي ايران، مسائل و نارسايي ها
 جهان گردي در جمهوري اسلامي ايران، مسائل و نارسايي ها

 

نويسنده: سيد محمدعلي ابهري




 

به نظر مي رسد جهان گردي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، مورد بي مهري قرار گرفته است. اين پديده که مي توانسته به عنوان يکي از قدرت مندترين ابزارها در خدمت اسلام و انقلاب اسلامي قرار گيرد، از سوي طرف داران و دوست داران انقلاب، با نگاهي بدبينانه، ارزش گذاري شده و به همين جهت، تاکنون حرکتي جدي و اساسي در جهت راه اندازي و گسترش آن انجام نشده است. شايد مهم ترين عامل در پديد آمدن چنين برداشتي از سوي مسئولان، آن بوده که اين مسئله هم بد مطرح شده و هم بد از آن دفاع شده است.
بيشتر وقتي سخن از پذيرفتن جهان گرد مي شود، مي بينيم مردم ما بر اين انگار و پندارند که مي خواهيم افرادي عياش، لاابالي و خوش گذران را به کشورمان بياوريم و در جهت آماده سازي ساز و برگ خوش گذراني آنان تلاش کنيم و ارزش هاي اسلامي جامعه ي خود را بر سر راه آنان قرباني کنيم. و آن گاه، کساني که از گسترش دادن اين صنعت به دفاع بر مي خيزند، پيش از همه بر درآمدها و دلارهاي به دست آمده از اين صنعت در جهان امروز تکيه مي کنند و به ضرورت دست يابي جامعه ي ما به سهم خود از اين بازار پر سود پاي مي فشارند. نتيجه اين مي شود که مردم معتقد، اصيل، مؤمن و مسلمان جامعه ي ما با يک حساب ساده به اين نتيجه مي رسند که ما حاضر نيستيم ارزش هاي اسلام و انقلابي خود را با هيچ چيز ديگري عوض کنيم و عطاي سود سرشار اين صنعت را هم به لقايش مي بخشيم.
به نظر نگارنده، بايد اين پديده را از ديدگاهي ديگر مورد بحث و بررسي قرار داد. حقيقت اين است که امت اسلامي ما، پس از قرن ها تحمل سلطه هاي طاغوتي، مردانه به ميدان آمده، همه ي هستي خود را در کفه ي اخلاص نهاده و با ايثار سرمايه هاي ارزش مندي، هم چون جوانان برومند و مسلمان، يک نظام چند هزار ساله را از بيخ و بن برکنده و آن را به زباله دان تاريخ سپرده است. اين ملت مي خواهد بازگشت به فطرت انساني را در جهان بشري فرياد کند و تمامي دين باوران جهان را به يگانگي و اتحاد در برابر شيطان ها و شيطان پرستان فرا خواند و بدينگونه مستضعفان و محرومان را به رهايي از زنجير بردگي ستم پيشگان نويد دهد و تشنگان فضيلت و معرفت را که از چپ گرايي و راست گرايي خسته و سرخورده شده و در آستانه ي نوميدي قرار گرفته اند، از زلال گواراي آموزه هاي آسماني مکتب وحي سيراب سازد. البته آشکار است که شب پرستان نيز ساکت ننشسته اند و در دو دهه ي گذشته تمامي توان و ابزار خود را به کار گرفتند تا اين فرياد را در گلو خفه کنند؛ از اين روي، با تمام قدرت و توان در بوق هاي تبليغاتي خود دميدند و آن چه از دروغ و تهمت و بهتان و افترا در کيسه داشتند، به اين حرکت نسبت دادند، تا شايد بتوانند از صدور اين بينش جلوگيري کنند و البته تا اندازه اي هم به خواسته هاي خود دست يافته و ذهن و انديشه ي ساده دلان را بازيچه ي خواسته ها و هوس هاي خود ساخته اند.
از سوي ديگر، بارها و بارها سخنان دل نواز معمار و بنيان گذار انقلاب اسلامي، امام راحل، خميني کبير را به گوش جان شنيديم که تأکيد مي کرد:
مقصود ما از صدور انقلاب، برخورد قهرآميز و کاربرد سلاح و اقدام نظامي نيست.
منظور ما انتشار شعاع هاي نوراني اين تفکر است که اديان الهي و تعاليم آسماني توان ايجاد و اداره يک جامعه ي سالم و متکامل انساني را دارند.
بنابراين، صدور انقلاب اسلامي، يک مقوله ي فرهنگي است و به طور طبيعي ابزارهاي ويژه ي خود را مي طلبد و جهان گردي و پذيرش افرادي از ديگر ملت ها به عنوان ميهمان؛ اگر با شرايط مورد نظر انجام گيرد، مي تواند به عنوان يکي از کاراترين ابزارها در خدمت اين هدف مقدس قرار گيرد. در سال هاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، بارها شاهد کارايي و خوش آيندي ديدار خارجيان از ايران اسلامي بوده ايم. آنان که در اين سال ها از ايران ديدن کرده اند، جامعه ي ما را به طور کامل جداي از تصويري يافته اند که از کشور ما در رسانه هاي خارجي ترسيم مي شود و بازتاب مي يابد. بيشتر آنان پس از بازگشت به بيان حقايق پرداخته اند و شماري، خود، مبلّغ توان مندي ارزش هاي انقلابي و اسلامي جامعه ي ما شده اند و پرده ي تزوير و دروغ دشمن ساخته را از چهره ي تابناک اين حقيقت برداشته اند. همه به ياد دارند که خبرنگار آمريکايي پس از شرح کمالات عارفانه و زندگي زاهدانه امام راحل، در گزارش از شب هاي تاريک تهران در جنگ شهرها نوشته بود:
امنيت شب هاي تاريک تهران از روزهاي روشن نيويورک بيشتر است.
هزاران نمونه از اين تجربه در سال هاي گذشته، مي تواند جايگاه واقعي مسئله ي جهان گردي را به خوبي روشن کند، تا به خوبي دريابيم که وقتي سخن از جهان گردي مي گوييم، هدف هاي فرهنگي والايي را درنظر داريم که سرلوحه ي برنامه ي تمامي انبيا و مصلحان تاريخ بوده است. سخن از آشنا کردن انسان خود باخته ي امروز با فطرت الهي خويش است. سخن از صدور فرهنگ و تعاليم عاليه اسلامي است؛ نه ماجراي سود و بهره و درآمد و دلار. اگر چه سودها و بهره هاي مادّي جامعه ي اسلامي نيز امري مهم و ارزش مند است و تلاش براي دست يابي به درآمد بيشتر نيز تلاشي ستودني، ولي در فرهنگ متعالي اسلام، مسائل مالي و اقتصادي آن درجه از اعتبار را ندارند که بتوانند هدف جامعه ي اسلامي قرار گيرند.
باري، بايسته است مسئله ي جهان گردي را در ضمن بحث هاي زير مورد بررسي قرار دهيم:
1. آثار و بهره هاي جهان گردي براي جمهوري اسلامي ايران؛
2. توانايي ها، ابزارها، کشش ها و گيرايي هاي ما براي جذب جهان گرد؛
3. نارسايي ها، دشواري ها و باز دارنده ها؛
4. راهکارهاي پيشنهادي.

1. آثار و بهره هاي جهان گردي

جهان گردي نيز همانند هر پديده ي ديگري داراي آثار و بهره هاي خوش آيند و ناخوش آيند است. اين آثار هم بر جهان گرد و هم نسبت به جامعه ي ميزبان، در زمينه هاي گوناگون خود را نشان مي دهند. در اين مبحث، بيشتر، به آثار و بهره هاي جهان گردي نسبت به جامعه ي ميزبان مي پردازيم و تلاش داريم حتي الامکان به آثار مهم بپردازيم، تا رعايت اختصار هم شده باشد. در ضمن، در اين مبحث، تنها به بررسي آثار و بهره هاي خوش آيند و درست مي پردازيم و بهره هاي ناخوش آيند و ناساز را در مبحث سوم، تحت عنوان « نارسايي ها، دشواري ها و بازدارنده ها » ياد خواهيم کرد.

آثار فرهنگي و علمي جهان گردي

الف) انتقال مفاهيم عالي اسلامي به بازديدکنندگان از ايران اسلامي

امروزه کشور ما پرچمدار اسلام انقلابي و تشيع در جهان است. مردم ما با انگيزه هاي مذهبي در ميدان سياست حضور يافته، طومار نظام ريشه دار ستم شاهي را در هم پيچيده و در تمام مدت پس از پيروزي انقلاب اسلامي، در برابر قدرت مندان دنيا سينه سپر کرده اند. ما به حق بر اين باوريم که دين مي تواند جامعه را به خوبي اداره کند و مردم را با هم متحد و منسجم نمايد، آن گونه که بتوانند به صورت يک پارچه در برابر دشمنان ايمان، عقيده و کشورشان ايستادگي کنند. البته در تمام اين سال ها، بنگاه هاي تبليغاتي شرق و غرب هم بي کار ننشسته اند و تبليغات زيادي عليه اسلام و انقلاب اسلامي در جهان مطرح کرده اند.
بنابراين، ما در کشورمان گفتني هاي بسيار براي مردم جهان داريم:
* مي توانيم نشان دهيم که مردمي با ويژگي هاي اعتقادي و احکام ديني خود، قادرند کشورشان را در سطحي درخور پذيرش اداره کنند.
* نشان دهيم که يک جامعه مي تواند بدون گرايش به عوامل فساد، زندگي شرافت مندانه اي داشته باشد.
* بگوييم که زنان مي توانند با حفظ ارزش هاي والاي خود و بدون اين که وسيله ي شهوتراني هرزگان باشند، در اداره ي جامعه و ارائه خدمات ارزش مند علمي، فرهنگي و تربيتي نقش والاي خود را ايفا کنند.
* بگوييم که يک ملت با تکيه به توانايي هاي خود و بدون دريوزگي از مستکبران جهان و باج دادن به اين و آن و حتي با همه ي تحريم ها و محاصره هاي سياسي، اقتصادي و...، مي تواند گام هاي بلندي در مسير سازندگي بردارد.
* بگوييم که آيين حيات بخش اسلام مي تواند استعدادهاي دروني و بيروني پيروان خويش را شکوفا سازد و هم در مسائل مادي و مهم در امور معنوي، ارزش مندترين گام ها را در مسير تکامل، پيش پاي حق جويان قرار دهد.
و ناگفته پيداست که اين، خود دستاورد بزرگي است و نقش جهان گردي را در گسترش فرهنگ اسلامي و خنثي کردن توطئه هاي شيطاني دشمنان اسلام و انقلاب اسلامي به خوبي نشان مي دهد.
اگر هر ساله گروه هايي از برادران مسلمان ما به ايران بيايند، گرايش هاي مذهبي مردم ما را ببينند، شاهد برپايي نمازهاي جماعت در مساجد باشند و شدت علاقه ي مردم را به پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و اهل بيت (عليهم السّلام) و قرآن کريم ببينند، آيا باز هم تبليغات استکبار جهاني و ايادي آن، عليه پيروان اهل بيت (عليهم السّلام) تأثيري خواهد داشت؟
در واقع ما مي توانيم با گسترش جهان گردي، حقايق را در مورد اسلام به غير مسلمانان و در مورد تشيع، به برادران اهل سنت نشان دهيم و بدين وسيله، تمامي توطئه هاي دشمنان اسلام و تشيع را نقش بر آب کنيم.
در طول تاريخ نيز، مي بينيم که يکي از انگيزه هاي بسيار کارا درگسترش اسلام، عملکرد مسلمانان و اثرگذري جاذبه هاي آن در علاقه مند کردن ديگران به اسلام بوده است. شايد يکي از مصاديق اصلي کلام امام زين العابدين (عليه السّلام) که فرمود: « کونوا دعاة للناس بغير ألسنتکم »، همين باشد.

ب) ايجاد حرکت و پويايي در فرهنگ جامعه

همانگونه که سفر به جوامع ديگر و آشنايي با نقاط ضف و قوت فرهنگ هاي حاکم بر ديگر جامعه ها، سبب ايجاد روشن بيني و دانايي و گسترش ديد و بينش در شخص جهان گرد مي گردد و به همين جهت در آموزه هاي اسلام، سير و سفر مورد تشويق و سفارش قرار گرفته است، تا آن جا که قرآن کريم، بارها مسلمانان را تشويق مي کند تا به سير و سياحت بپردازند، با فرهنگ هاي مختلف و برداشت هاي گوناگون از زندگي در اقوام و ملل ديگر آشنا شوند، به فرجام شوم کژانديشان بدکردار پي ببرند و از بهره هاي ناساز و کجروي هاي آنان عبرت بگيرند و پند بياموزند و در برابر، از نقطه قوت هاي زندگي آنان بهره مند شوند و دست آوردهاي علمي آنان را ببينند و فراگيرند و بدين سان، به داد و ستد فرهنگي، که مي توان پديده اي والا و ارزش مند در جهت تکامل فرهنگ بشري به شمار آيد، ارج نهاده است. به همان گونه، حضور جهان گردان خارجي از ملت ها و قوم هاي ديگر با فرهنگ هاي گونه گون، مي تواند سبب حرکت و پويايي در فرهنگ جامعه ميزبان باشد.

ج) وارد کردن ضربه ي نهايي بر پيکر فرهنگ پَست غربي

مدت هاست که متفکران غربي به پوچي فرهنگي در جامعه هاي صنعتي اعتقاد يافته، اميدوارانه در انتظار گذر به دوران فرا صنعتي به سر مي برند. آنان در آرزوهاي خود جهاني را تصوير مي کنند که در آن، مردم به فرهنگي يگانه و يکسان رسيده اند و فرهنگ هاي ملي و منطقه اي، آنان را از يکديگر جدا نمي کند. جهاني که در آن تمامي همّ و غمّ انسان ها صرف توليد بيشتر نشود و به جاي آن، به بالا بردن زندگي و ميزان آسايش انسان ها توجّه شود. جهاني که در آن هر روزه، شاهد جنگ ها و برادرکشي ها نباشيم و تمامي گروه ها و اقوام و اقشار جامعه در کنار هم با مسالمت و برادري زندگي کنند. جهاني که در آن، دانش بشري جايگاه خود را داشته باشد و در خدمت انسان به کار رود و نه اين که علم، تبديل به بتي بزرگ گردد و انسانيت انسان، بر در معبد علم قرباني شود. (1)
با کمال افتخار بايد گفت: ايران اسلامي که امروزه پرچمدار اجراي آموزه هاي آسماني اين دين مبين شده است، گام بلندي در مسير محقق ساختن اين هدف والا برداشته است.
آيا در جامعه ي ما همه ي قوم ها و گروه ها، تحت لواي فرهنگ اسلامي به وحدت کلمه نرسيده اند؟
آيا در آموزه هاي اسلام، به کمال و رفاه معنوي انسان بيش از نيازهاي مادي و اقتصادي او توجّه نشده است؟
آيا اين اسلام نيست که مرزهاي موجود بين جامعه هاي اسلامي را به رسميت نمي شناسد و نويد ايجاد يک جامعه ي جهاني را به انسان ها مي دهد؟
آيا در فرهنگ عاليه ي اسلامي ايجاد جامعه اي سرشار از عدل و برابري و زندگي انسان ها همراه با صلح و صفا نويد داده نشده است؟
آيا در ديدگاه اين مکتب الهي نيست که انسان جايگاه خليفة اللهي را به خود اختصاص داده و اشرف آفريده ها به شمار آمده و تاج کرّمنا بر سر نهاده است و دانش را چون ديگر ابزارها مسخّر خويش ساخته است؟
جهان گرداني که پاي بر خاک ايران اسلامي مي نهند، مي توانند با چشماني تيزبين و نکته سنج، کعبه ي آمال متفکران غربي را در ايران و اسلام بيابند. بازتاب و انتقال اين حقايق به دنياي سرگشته ي امروز، مي تواند به مانند آخرين ضربه، فرهنگ پست غربي را در هم بکوبد و فجر صادق صبح اميد را به جامعه بشري نويد دهد.

آثار اقتصادي جهان گردي

اگر چه بهره هاي اقتصادي جهان گردي از ديدگاه اسلام نمي تواندبه عنوان هدف مورد توجّه قرار گيرد، ولي به عنوان انگيزه و سببي کار را به سود جامعه ي اسلامي نقش مهمي ايفا مي کند، از اين روي، به اين امر نيز اشاره اي خواهيم داشت:
گردش گري در اشکال گوناگون؛ ايران گردي و جهان گردي به معناي کشاندن جهان گردان به ايران، آثار ارزنده ي اقتصادي نيز به همراه دارد.
امروزه جهان گردي مي تواند به عنوان منبع درآمد بسيار مهمي، حتي بيش از منابع نفت، در اقتصاد کشورها ايفاي نقش کند. درآمدهاي بالاي ارزي کشورهايي مانند فرانسه، انگليس، يونان و... از صنعت جهان گردي نشان مي دهد که ما هم مي توانيم روي اين صنعت به عنوان يک منبع درآمد جدي، حساب کرده، در راه رسيدن به هدف « اقتصاد بدون نفت » از آن بهره برداري کنيم.
ما نمي توانيم اين حقايق را از نظر بدور بداريم:

نخست آن که

چاه هاي نفت کشور ما هم چون دهه هاي پيش، غنا و فشار کافي را ندارند.

دوم

اقتصاد متکي به نفت کشور ما، در نتيجه ي دسيسه ها و توطئه هاي استکبار جهاني و نوسانات موجود در بازار نفت، اقتصادي لرزان و بي ثبات خواهد بود.
جهان گردي با پايين ترين درآمد، پانصد دلار براي هر جهان گرد، به خوبي مي تواند به عنوان يک منبع غني براي کشور ما به حساب آيد. ايجاد اشتغال و گسترش شغل هاي جانبي و ازدياد درآمد ناخالص ملي از اثر ارزش مند اقتصادي جهان گردي خواهد بود.
حقيقت اين است که ما تاکنون از اين منبع بزرگ اقتصادي، بهره برداري شايسته اي نکرده ايم. از مجموع حدود چهار صد ميليارد دلار درآمد جهان گرد در جهان، درآمد کشور ما ( با همه ي مبالغه اي که در ارقام مي شود ) تنها حدود 250 ميليون دلار، يعني به نسبت 1/1600 بوده است. (2)، در حالي که درآمد فرانسه حدود سي ميليارد دلار و چين، حدود ده ميليارد دلار بوده است. (3)
اينک براي آن که روشن شود، چه توانايي ها و استعدادهايي در کشور ما براي کشش جهان گرد وجود دارد و تا چه حد از اين سرمايه ها استفاده کرده ايم، بد نيست نگاهي گذرا به گيرايي ها و جاذبه هاي جهان گردي کشورمان داشته باشيم.

2. توانايي ها و گيرايي هاي کشور ما براي جذب جهان گرد

کشور ما جزو ده کشور اوّل جهان از نظر توانايي ها، گيرايي ها و جهان گردي شناخته شده است. گونه هاي گونه گون توانايي هاي ما براي کشش و جذب جهان گرد عبارتند از:

گيرايي ها و کشش هاي مذهبي و زيارتي

ايران از دهه هاي آغازين ظهور اسلام، جايگاه ويژه اي را در ميان کشورهاي اسلامي به خود اختصاص داد و به دليل عشق و ارادتي که ايرانيان نسبت به خاندان پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) از خود بروز دادند، اين سرزمين به پناهگاهي امن براي سلاله ي نبي اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و دوست داران ائمه ي هدي و ديگر کساني که از جور و ستم خلفا ناچار به ترک خانه و خانواده ي خود مي گشتند، تبديل شد. از اين روي، امروزه شاهد برپايي صدها بقعه ي متبرکه در جاي جاي ميهن اسلامي مان هستيم. اين مراکز، هر ساله مورد زيارت بسياري از پيروان اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السّلام) قرار مي گيرند. حرم مطهر حضرت رضا (عليه السّلام) در مشهد، آستانه مقدسه معصومه (عليه السلام) در شهر مقدس قم، بارگاه حضرت شاه چراغ در شيراز، حرم مطهر حضرت عبدالعظيم در تهران و بقعه ي سيد جلال الدين اشرف در آستانه ي اشرفيه گيلان، (4) مهم ترين اين مشاهد مشرفه به شمار مي آيد.
اين گونه جاذبه ها اختصاص به پيروان مذهب تشيع ندارد، بلکه ديگر مذاهب، فرق و اقليت هاي ديني نيز مراکز زيارتي ويژه خود را در اين مرز و بوم دارند. از باب نمونه، مي توان به مقبره ي شيخ جام در خراسان، مسجد جامع سنندج، کليساهاي ارامنه در آذربايجان و اصفهان و بعضي مراکز مذهبي زردشتيان اشاره کرد.

گيرايي ها و کشش هاي فرهنگي

در کشور ما، قوم ها و طايفه هاي گوناگوني زندگي مي کنند و هر يک داراي آداب و رسوم و فرهنگ ويژه ي خود هستند. اقوام مختلف همانند فارس، ترک، بلوچ، لر، ترکمن و قبيله هاي عرب، هر يک مراسم ويژه ي خود را به مناسبت هاي مختلف دارند که البته مهم ترين آنها مراسم مذهبي، ازدواج، ورزش هاي محلّي و... بوده و مي توانند دوستداران فرهنگ ملل را به خود جذب کنند.
افزون بر آن، وقوع انقلاب اسلامي و اداره ي جامعه بر مبناي فرهنگ متعالي اسلام و برقراري آيين ها، ترازها و معيارهاي ويژه ي اين مکتب در زواياي جامعه اسلامي ما، خود مي تواند علاقه مندان فراواني را براي ديدار از اين کشور و با هدف آگاهي از چند و چون اين دگرديسي بزرگ و شگفت قرن، به خود جلب کند.

گيرايي ها و کشش هاي باستاني و تاريخي

ايران، مرکز يکي از تمدّن هاي باستاني بشري است و آثار باستاني موجود در آن، به عنوان روشن کننده ي بخش عظيمي از تاريخ تمدّن بشري، جاذبه هاي ارزشمندي را براي جهان گردان تشکيل مي دهند.
از آن جمله مي توان به تخت جمشيد، پاسارگاد، بيستون، بيشابور، طاق بستان و کتيبه هاي موجود در جاي جاي اين سرزمين اشاره کرد. بناهاي تاريخي پس از اسلام نيز، هم چون بناهاي موجود در اصفهان، مانند چهل ستون، عالي قاپو، مسجد و مدرسه ي شيخ لطف الله، منارجنبان، مسجد امام و ديگر بناهاي تاريخي، هم چون گنبد سلطانيه، گنبد کاووس، بازار و مسجد وکيل و... همه وهمه، جاذبه هاي بسيار قوي براي جهان گردان محسوب مي شود. (5)

گيرايي ها و کشش هاي طبيعي

وضعيت جغرافيايي کشور ما و گوناگوني آن از نظر اقليمي، خود از گيرايي هاي درخور توجّه به شمار مي آيد. در بيشتر فصل هاي سال مي توان در اين کشور انواع مختلف شرايط اقليمي را شاهد بود. مناطق سرسبز شمال براي گروهي و کويرهاي خشک و بي آب و علف براي گروهي ديگر، گيرا و جذّاب هستند. در بيشتر فصل هاي سال شرايط آب و هوايي گوناگون را در کشور داريم. در همان زمان که گروهي در بلندي هاي البرز و زاگرس و الوند به ورزش هاي زمستاني مشغولند، گروهي ديگر مي توانند در سرزمين هاي جنوب به شنا و ورزش هاي آبي بپردازند.
کوه ها و دره هاي زيبا، آبشارها، آب هاي معدني، درياچه ها، گونه هاي فراوان جانوري وحيات وحش و... نيز جزو اينگونه جاذبه ها به شمار مي آيند.

گيرايي ها و کشش هاي هنري، ادبي و علمي

فرهنگ و ادب پارسي در برهه هايي از تاريخ، در جاي جاي مشرق زمين نفوذ داشته و با تاريخ و فرهنگ اقوام بسياري عجين شده است؛ از اين روي، بسيارند، کساني که آرزوي زيارت بزرگ مردان تاريخ و ادب اين مرز و بوم را در دل دارند. چه دل هاي شيفته اي که آرزو دارند، آرامگاه سعدي را زيارت کنند و بر مقبره ي فردوسي، ياد حماسه هاي شاهنامه را گرامي دارند و يا بر تربت حافظ، اشعار عارفانه ي او را زير لب زمزمه کنند و يا بر بقعه ي بزرگاني چون خيام، ابن سينا، بابا طاهر و... ياد آنان را زنده کنند.
دانشگاه ها، حوزه هاي علميه، موزه ها، مراکز تحقيقاتي، کتابخانه ها و ديگر مراکز علمي نيز گيرايي هايي براي شيفتگان دانش دارند و از مکان هاي پر جاذبه به شمار مي آيند.
اينک با توجّه به آثار و بهره هاي بسيار سودمند فرهنگي، علمي، اجتماعي و اقتصادي که براي جهان گردي برشمرديم و نقش مهمي که از زواياي گوناگون براي آن قائل شديم و جاذبه هاي بسياري که ياد کرديم، ضروري به نظر مي رسد، به اين مسئله بپردازيم که:
چگونه است که تا امروز نتوانسته ايم در اين زمينه به گونه ي خوش آيند حرکت کنيم و از آثار شايسته و سودمند جهان گردي بهره مند شويم؟ چه بازدارنده هايي در اين راه وجود داشته است؟ آيا مي توان اين بازدارنده ها را از سر راه برداشت؟

3. نارسايي ها، دشواري ها و بازدارنده ها

البته مي توان بازدارنده ها و دشوراي هاي بسياري را در اين زمينه نام برد. از جمله:
* تبليغات ناشايستي که پس از پيروزي انقلاب اسلامي، در سطح بين المللي عليه ايران و انقلاب اسلامي جريان داشته است.
* سياست گذاري درست و فراگير نکردن.
* سخت گيري و قانون هاي دست و پا گير در دادن ويزا به مشتاقان ديدار از ايران، تا آن جا که حتي عاشقان انقلاب اسلامي و دوستداران زيارت مشاهده مشرفه توفيق ورود به ايران را پيدا نمي کنند و يا طول مدت دادن ويزا، حتي براي موارد ضروري، آن چنان است که خواستاران را نااميد و منصرف مي سازد.
* برخوردهاي غير منطقي و نامتوازن که در فرودگاه ها و ساير مبادي ورودي از سوي پليس، گمرک انجام گرفته و براي همه ي مسافران، چه از داخلي و خارجي، زمينه هاي ناخشنودي و بدبيني را فراهم کرده است.
* احساس امنيت کامل اجتماعي و قضايي نکردن جهان گردان (6). اين امر از بعضي برخوردهاي غير مسئولانه و در بعضي موارد، از تخلفات آشکار ناشي مي گردد و نقش بسيار مهمّي در جلوگيري ازگسترش جهان گردي در ايران دارد.
* نارسايي هاي موجود در زمينه ي گسترش و تجهيز تأسيسات، اقامتگاه ها، هتل ها، راهنمايان آشنا به زبان هاي خارجي و... .
* بدبين بودن مردم به خارجيان، که خود نابساماني و دشواري فرهنگي، به شمار مي آيد و در بسياري از موارد، سبب ايجاد ديگر دشواري ها و بازدارنده ها مي گردد.
اين برداشت نادرست از جهان گرد و جهان گردي، متأسفانه در ذهن بيشتر مردم ما وجود دارد و سبب شده است، بيشتر مسئولان به خاطر رويارو نشدن با افکار عمومي جامعه، گامي در راه گسترش اين صنعت برندارند.
اين برداشت عبارت است از:
بيشتر جهان گردان از جامعه هاي غربي و افرادي هستند که به بي بند و باري و خوش گذراني عادت کرده اند. از اين روي، حضور آنان آسيب هاي جبران ناپذيري بر ارزش ها، فرهنگ، عفت و نظم حاکم بر جامعه ي ما وارد خواهد آورد. تلاش براي گسترش جهان گردي در کشور ما، بستگي دارد به سکوت در برابر انحراف هاي فکري و اخلاقي جهان گردان، آماده کردن وسايل عيش و نوش آنان و دم نياوردن در برابر خواسته هاي مردان هوسران، شرابخوار و مست و زنان عريان ايشان. وجود چنين افرادي و ظهور چنان مناظري، آثار ناشايست و جبران ناپذيري بر روحيه و طرز تفکر مردان، زنان و جوانان ما خواهد داشت و جامعه ما را به سراشيبي سقوط و انحراف خواهد کشيد.
همين برداشت است که سبب شده، هيچ يک از مسئولين به فکر اقدام عملي جدي در جهت گسترش جهان گردي نباشند و برنامه ي همه جانبه و فراگيري در اين زمينه تدوين نگردد و حتي در برنامه هاي دولت، کوچک ترين توجّه و اشاره اي به اين امر مهم ديده نشود و افکار عمومي، موضعي شديد و سخت عليه جهان گردي در ايران اسلامي بگيرد و جوان هاي متدين و پاي بند، هر حرکتي را براي راه انداختن چرخ جهان گردي در کشور، حرکتي انحرافي و مخالف اصول و ارزش هاي اسلامي بينگارند و خود را در هرگونه برخورد و رويارويي با جهان گردي و جهان گردان مجاز و بلکه مأجور بدانند.
تمامي اين عوامل به عنوان بازدارنده هاي جهان گردي ايفاي نقش کرده اند و نتيجه اين شده است که ما با داشتن بهترين و پر جاذبه ترين توانايي هاي جهان گردي، هيچ گونه بهره اي از آن نبرده ايم، نه فرهنگي و نه اقتصادي و نه... همين سبب شده است، با وجود تهاجم تبليغاتي دشمن، از اين توانايي ها هيچ استفاده اي نکنيم، از نظر اقتصادي هم از کم درآمدترين کشورها در اين صنعت باشيم، هنوز به طور کامل به نفت وابسته باشيم و در نتيجه اقتصادمان بازيچه سياست هاي استکبار جهاني باشد، سرمايه هاي تاريخي و فرهنگي مان نه تنها سود و بهره اي نداشته باشند، بلکه تبديل به مراکزي پر هزينه و در حال ويراني گردند، سرمايه گذاري هاي پيشين بدون استفاده بمانند و رو به نابودي بروند و تمامي تلاش هايي که در بعضي منطقه ها، همچون: منطقه هاي آزاد کيش و قشم و... شده است، بي نتيجه بماند.
اينک بايسته است، به بررسي بازدارنده هاي ياد شده بپردازيم تا ببينيم موارد ياد شده تا چه اندازه واقع بينانه هستند و آيا مي توان درمان و راه چاره اي براي اين مقوله انديشيد، يا نه؟
بد نيست که از کارآمدترين اين بازدارنده ها آغاز کنيم، همان که در شمارش بازدارنده ها پس از همه ياد شد: در اين ديدگاه گفتاري ياد شد که به بررسي هر يک مي پردازيم:
* بيشتر جهان گردان افرادي عيّاش و خوش گذران هستند و... .
اگر چه در ابتداي امر از کلمه ي جهان گرد، مرد يا زني چشم آبي، با موهاي بلند و ژوليده ي بور و شلوارهاي کوتاه و مندرس، يا پاره پاره به ذهن مي رسد، ( شايد به خاطر فرنگي بودن لفظ توريست، يا چشم گيرتر بودن مصاديق توريست غربي )، ولي با اندکي دقت مي توان دريافت:

نخست آن که

بسياري از مردم براي آرامش اعصاب، رفع خستگي، آشنايي با ديگر کشورها و ملل، ديدن و لذت بردن از چشم اندازهاي طبيعي، آشنايي با پيشينه ي تاريخ بشري، مطالعات علمي و باستان شناسي و... سفر مي کنند.
اين گونه نيست که همه ي جهان گردان براي عياشي و خوش گذراني سفر کنند. درصدي درخور توجّه از جهان گردان را جهان گردان فرهنگي تشکيل مي دهند و ما اگر بتوانيم بخشي از اين گروه عظيم را به ايران جذب کنيم، خود براي رسيدن به هدف هاي فرهنگي، علمي، اجتماعي و اقتصادي جامعه ي ما کافي است.

دوم آن که

جهان گرداني که براي عياشي و خوش گذراني مسافرت مي کنند، هيچ گاه ايران اسلامي را براي اين کار بر نمي گزينند. آنان مي دانند که در ايران مراکز عياشي و خوش گذراني مثل کافه، کاباره، کازينو و... وجود ندارد. مي دانند که در ايران نمي توانند مشروبات الکلي و... بيابند، به ويژه آن که در سال هاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، تمامي بوق هاي استکباري تلاش خود را بر اين امر به کار بسته اند که جامعه ي ايران و نظام جمهوري اسلامي را به عنوان يک نظام سخت گير، با مجازات هاي سخت و خشن به دنيا معرفي کنند. در ذهن مردم دنيا، اين گونه انگاشته مي شود که اگر کسي در ايران خمر بنوشد، يا زنا و حتي ارتباطي ساده، در حد گفت وگوي دوستانه، با جنس مخالف داشته باشد، مورد بدترين و کشنده ترين مجازات ها قرار مي گيرد، به چهره ي زنان بي حجاب اسيد پاشيده مي شود و پستان زن هاي بي چادر بريده مي شود و... بنابراين، جهان گرداني که براي خوش گذراني به سفر مي روند، ايران را برابر خواست و سليقه ي خود نمي بينند و به ايران سفر نمي کنند.
تا آن زمان که در بعضي از کشورها بهترين وسايل عياشي و لذت جويي را در اختيار جهان گردان مي گذارند، براي آنان مستهجن ترين رقص ها و مبتذل ترين آهنگ ها و موسيقي ها و مدرن ترين فاحشه خانه ها و... را فراهم مي کنند، آيا باز هم مي توان انگاشت و پنداشت که جهان گردي براي خوشگذراني ايران را برگزيند و به ايران بيايد؟ بي گمان، پاسخ اين پرسش منفي است و بلکه به طور کامل، قضيه عکس اين پندار است؛ يعني گروهي از جهان گردان براي ديدن جامعه اي که در آن، به گونه آشکار از شراب و قمار و مواد مخدر و فحشا و... خبري نيست، به ايران مي آيند و در مدت اقامت شان در ايران، توقع چنين خوش گذراني هايي را هم ندارند.

سوم:

ما مي توانيم با کارهاي گوناگوني که مي کنيم، جهان گرداني را که مي خواهيم، از بين اين خيل جهان گرد جدا کنيم، در مَثَل، وقتي براي ديدار از ايران تبليغات مي کنيم، برخلاف کشورهايي که بر روي جلد بروشورها و يا تصاوير فيلم هاي تبليغاتي شان، نمايشي از فضاي کاباره ها، يا بدن نيمه عريان رقاصه ها و... دارند، ما بر فضاي عرفاني و اسلامي کشورمان تأکيد کنيم. تصوير بارگاه امام رضا (عليه السّلام)، عکس هاي پر کشش فرهنگي و تاريخي کشور، عکس هاي زنان متين و با حجاب که با فرزند شيرخواري در کالسکه، يا در آغوش به تظاهرات آمده اند، همه و همه، اين را به ذهن بيننده القا مي کند که در اين کشور هر چه هست، سخن از فرهنگ و علم و دين و عرفان است، نه آن لودگي ها و بيهودگي و از همين مرحله است که ما به غربال کردن جهان گردان مي پردازيم و آنان که در پي عياشي و خوش گذراني هستند، سرخود مي گيرند و راه خود مي روند و زحمت ما نمي دارند.
روش هاي ديگر هم براي برگزيدن جهان گردان وجود دارد که يکي دو مورد از آنها در زير مي آيد:
* تشکيل شرکت ها و مؤسسات جهان گردي در هر کشور، توسط مردم همان کشور: ما مي توانيم در هر کشور، شرکت جهان گردي با مشارکت مردم همان کشور تأسيس کنيم. در اين شرکت، مدير يا کارکنان براي مشتريان خود، شرايط فرهنگي و اجتماعي ايران را بازگو مي کنند و تنها آنان را که مي خواهند با انگيزه هاي فرهنگي يا علمي... و نه براي عياشي، به ايران سفر کنند، برگزينند.
* گزينش جهان گرد در سفارتخانه ها و به هنگام دادن ويزا نيز، يکي ديگر از مراحل انتخاب جهان گردان است.

چهارم:

در جهان امروز، نزديک 1/5 ميليارد مسلمان داريم که حدود 170 ميليون آنان شيعه هستند. اگر ما بتوانيم چند درصد از شيعيان را در هر سال، براي يک سفر زيارتي به ايران جذب کنيم، براي ما کافي است. بيشتر مسلمانان و به ويژه شيعيان، از نظر فرهنگي به ما نزديک ترند و آمد و شد آنان به جامعه ي ما با آفت ها و آسيب هاي کمتر همراه خواهد بود. اين بدان معناست که حتي اگر همه ي جهان گردان غير مسلمان را افرادي عياش و خوش گذران بينگاريم، باز هم مي توانيم به شمار کافي از بين مسلمانان، جهان گرد داشته باشيم.
از آن چه در اين بخش گذشت، روشن شد که ما نبايد گمان کنيم، همه ي جهان گردان براي عياشي و خوش گذراني به سفر مي پردازند؛ بلکه شماري از آنان به هدفهاي علمي و فرهنگي به جهان گردي مي پردازند و حتي بعضي براي عبادت و زيارت به ايران مي آيند و ما مي توانيم از اين فرصت استفاده کنيم و به گونه اي خردمندانه و منطقي ( و البته نامحسوس )، حقايق ديني، ارزش هاي مذهبي، مظلوميت شيعه و فشارهاي ظالمانه اي که به انقلاب اسلامي آمده است و... را براي آنان بيان کنيم و تبليغات استکباري ملحدان ضد دين را افشا کنيم.
ولي هنوز قضيه خاتمه نيافته و مسئله حل نشده است؛ چرا که حتي اگر فرض کنيم، جهان گردان براي عياشي به کشور ما نمي آيند و بلکه از بين آنان ما تنها جهان گردان فرهنگي و حتي جهان گردان مسلمان و شيعه را انتخاب مي کنيم؛ باز هم مشکلي ديگر رخ مي نمايد و آن اين که به هر حال، آنان که در جامعه هاي بي قيد و بند با بي مبالاتي و لاابالي گري زندگي کرده اند، افرادي لاابالي و بي بند و بار هستند. حتي اگر براي عياشي هم نيايند، ولي رفتارهايشان براي جامعه ي ما زيان دارد و نظم و امنيت عمومي و اخلاق خانواده ها و جوانان ما را به فساد مي کشد.
در اين جا بايسته است، به دو ديدگاه اشاره اي داشته باشيم:

ديدگاه اوّل:

براي پديد آوردن جامعه ي اسلامي سالم، بايستي تمامي مظاهر و انگيزه هاي فساد و زمينه ها و ابزار انجام گناه از سراسر جامعه به چشم نخورد، زنان با پوشش کامل در جامعه حضور داشته باشند، رسانه ها به طور کامل کنترل شوند و به هيچ روي نتوانند فساد و انحراف را به جامعه تزريق کنند و... در اين صورت، جامعه اي سالم و به دور از فساد خواهيم داشت.

ديدگاه دوم:

اگر چه حذف زمينه هاي گناه مي تواند تا اندازه ي زيادي آمار فساد و انحراف را در جامعه کاهش دهد، ولي حقيقت اين است که راه حل نهايي به شمار نمي آيد.
کساني که در جامعه ي اسلامي در اثر کنترل هاي جدي و بازدارنده ها از انجام گناه باز مي مانند، اگر اين گونه زندگي را خود بر نگزينند و در واقع، گونه اي تحميل در شيوه ي زندگي آنان وجود داشته باشد، در نخستين لحظه احساس آزادي همه ي رشته ها را پنبه مي کنند و همه ي قيد و بندها را کنار مي گذارند. بايد به گونه جدي، در پي ساختن افرادي باورمند و مسلمان باشيم و از برخورد فرهنگ هاي فاسد و منحرف نيز خيلي هراس نداشته باشيم.
تجربه ي بيست ساله ي جامعه ي ما نشان مي دهد، حذف شرايط گناه و کنترل ظواهر آن در جامعه، به تنهايي نمي تواند در به وجود آوردن جامعه اي سالم توفيق کاملي داشته باشد. ما هنوز در جامعه خود شاهد موارد فراواني از قاچاق و اعتياد به مواد مخدر هستيم. مشروبات الکلي اگر چه به گونه ي پنهاني و غير علني، در جامعه ي ما ريشه کن نشده است، ارتباطات نامشروع به گونه پنهاني در جامعه وجود دارد... .
بنابراين، اگر اصلاح جامعه تنها مبتني بر حذف شرايط گناه و بسته نگه داشته جامعه باشد، نبايد منتظر توفيق چشم گيري بود. به ويژه آن که دست هاي پيدا و ناپيدا، در تلاش اند که از راه گسترش فساد و با فيلم هاي ويديويي و برنامه هاي ماهواره اي و... جوانان ما را منحرف کنند. در برابر، ما به تربيت و ارشاد و ساختن روحيه هاي قوي و شخصيت هاي پاي بند و استوار کمتر توجّه کرده و بيشتر به حفظ ظواهر انديشيده ايم.
با توجّه به موارد بالاست که به نظر مي رسد، اگر توانستيم از بين جهان گردان، جهان گردان فرهنگي را برگزينيم، به طرف جذب جهان گردان مسلمان، به ويژه شيعيان حرکت کنيم، در تبليغات جهان گردي جو فرهنگي و اسلامي جامعه خود را نمايش بگذاريم و در شرکت هاي جلب توريست و سفارتخانه ها در زمان دادن ويزا، ارزش هاي اسلامي و بايستگي توجّه به آنها را به جهان گرد يادآور شويم، در اين صورت، مي توان اميدوار بود که شاهد لاابالي گري جهان گردان نخواهيم بود و اگر گاه گاهي هم مواردي به چشم بخورد. همانند مواردي خواهد بود که در بين افراد لاابالي مردم خودمان وجود دارد و مي بينيم و با توجّه به ضرورت برخورد منطقي و خردمندانه دست اندرکاران و جلوگيري از اين موارد، شايد جايي براي نگراني زياد وجود نداشته باشد.
* در خدمت عياش هاي جهان گرد، يا پذيرايي کريمانه از ميهمانان.
بدبيني مردم ما در زمينه ي پذيرش جهان گرد، جنبه ي ديگري هم دارد و آن همان موردي است که در همه ي کشورها به عنوان يکي از آثار ناشايست جهان گردي شمرده مي شود و آن عبارت است از اين که: با پذيرش جهان گرد، ملت ميزبان به خدمت گزاري حقير در مقابل جهان گردان تبديل مي شود.
بيشتر، درآمد خدمت به جهان گردان، بيش از درآمد معمول در زمينه توليد، يا خدمات ديگر اجتماعي است، در مَثَل، مبلغي که جوان خدمت گزاري براي برداشتن چمدان يک جهان گرد به عنوان انعام دريافت مي کند، در حدود مبلغي است که پدر او براي يک روز کار در مزرعه دريافت مي کند و به همين جهت، يک بُعد از بدبيني جامعه ما نسبت به جهان گردي، متوجه حفظ عزت و حيثيت اسلامي مردم است.
در بررسي اين ديدگاه، به نظر مي رسد که هدف اصلي جهان گرد در ايران، مسائل اقتصادي باشد، کم کم همه چيز و حتي حيثيت و عزت اسلامي خود را فداي درآمدهاي ارزي خواهيم کرد و اين مشکل به گونه ي جدي در جامعه ي ما رخ خواهد نمود. اما اگر راه ها و وسايل ديگر را در جهت ورود ميهماناني فراهم کنيم، تا پيام رسان حق بودن مکتب ما ومظلوميت امت ما به جهان باشند، هر حرکتي در اين مسير، نه در خدمت عياشي آنان، که عملي ستودني در خدمت هدفي مقدس خواهد بود.
فرهنگ اسلامي ما جايگاه ارزش مندي براي پذيرايي از ميهمان قائل شده است (7) و مردم ما در اين صورت، ميزبان جهان گردان خواهند بود و بسيار کريمانه به معيارها و ترازهاي ميهمان نوازي معمول ايرانيان عمل خواهند کرد و اين بر عزت و شکوه و بزرگي آنان خواهد افزود. اين را نيز ناگفته نبايد گذاشت که ميهمان تا زماني عزيز است که به ارزش هاي مورد توجّه ميزبان، احترام بگذارد و مقدسات او را لگدمال نکند.
اينک که با شرح، بازدارنده ها و دشواري هاي گسترش جهان گردي را بررسي کرديم، وقت آن رسيده است پيشنهادهايي را براي از بين بردن و زدودن نارسايي ها و آسان کردن مقدمات گسترش اين صنعت مورد بحث قرار دهيم.

4. راهکارهاي پيشنهادي براي گسترش صنعت جهان گردي

به نظر مي رسد يکي از راه هاي عملي، تشکيل کميسيوني است براي پي گيري کارهاي ضروري اجرايي، با حضور نمايندگاني از ارگان هاي دست اندرکار، از جمله دفتر مقام معظم رهبري، مجلس شوراي اسلامي، وزارت ارشاد اسلامي، استانداران استان هاي جهان گرد پذير، گمرک، نيروي انتظامي، وزارت امور خارجه، مناطق آزاد، سازمان هاي فرهنگي و تبليغي، حوزه هاي علميه، صدا و سيما و شرکت هاي خدمات جهان گردي و... .
اين کميسيون مي تواند با پي گيري اجرايي، عهده دار راهکارهاي پيشنهادي زير باشد:

الف) گشودن گره ها و دشواري هاي فرهنگي موجود

چنان چه گذشت، اساسي ترين مشکل جهان گردي در جامعه ي امروزي ما، بدبيني و نگاه بدبينانه مردم و مسئولان نسبت به اين قضيه است که مي توان از راه هاي زير گام هايي ارزش مند در جهت حل آن برداشت:
* استفاده از رهنمودهاي مقام معظم رهبري.
سخنان مقام معظم رهبري تأثيري شگرف در مسئولان و مردم مسلمان و متعهدمان خواهد داشت.
* دعوت از روحانيان، ائمه جمعه و جماعات و درخواست از ايشان براي طرح موضوع در سطح جامعه.
علما و روحانيان معظم مي توانند با بيان حقايق موجود در آموزه هاي عاليه اسلامي، نقش بسيار مهمي در تصحيح برداشت و عملکرد جامعه در اين زمينه داشته باشند، به عنوان نمونه، به چند عنوان در اين زمينه اشاره مي شود:
1. بخشش و گذشت نسبت به کافران. (8)
2. پرهيز از ستم و تعدي به کافران. (9)
3. نيکي و احسان به کافران. (10)
4. نگه داشت حقوق انساني و رفتار با کافران، برابر موازين اخلاق اسلامي. (11)
5. خيرخواهي براي کافران. (12)
* تهيه و پخش برنامه هايي، اعم از ميزگرد و...، از صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران، براي روشن کردن افکار عمومي در اين زمينه.
* انتشار مقاله هايي در جرايد.

ب) کنترل چگونگي برخورد با جهان گردان

برخورد با جهان گردان بايد کريمانه و همراه با موازين ميهمان نوازي باشد. اين امر از راه هاي زير عملي خواهد شد:
* ايجاد هماهنگي بين مسئولان اجرايي در ارشاد، وزارت خارجه، گمرک، نيروي انتظامي و... و تلاش در جهت رفع باز دارنده ها و آسان سازي ورود و خروج و حذف قانون هاي دست و پاگير، که پاره اي چندان هم ضروري نيستند.
* تهيه ي فتاوا و ديدگاه هاي فقها و بزرگان در مورد احکام جهان گردان.
در بسياري از موارد، حدود برخورد با خارجيان، به ويژه کافران، به گونه دقيق روشن نشده است و اين خود، سبب بعضي ناهماهنگي ها در برخورد با غير مسلمان است.
* جلوگيري از اعمال فشار و سخت گيري هاي بي مورد به جهان گردان.
در بسياري از موارد، سليقه هاي شخصي، فشارها و سخت گيري هايي را در جهان گردان اعمال مي کند که بسيار بيش از ميزاني است که در احکام شرع يا قوانين، مورد انتظار بوده است.
* تهيه و تدوين ضوابطي که بايد توسط جهان گردان در جوامع اسلامي و جمهوري اسلامي ايران رعايت شود.
اين ضوابط را مي توان از طريق سازمان هاي بين المللي جهان گردي در اختيار جهان گردان گذاشت.
* برنامه ريزي و پي گيري براي برآوردن قانون هاي لازم.
اگر چه در بسياري از موارد، قوانين ضروري، که امنيت اجتماعي و قضايي جهان گردان را برآورد، وجود دارد و مشکل، بيشتر، ناشي از توجّه نداشتن قانون ها است؛ ولي به هر حال، اين کميسيون مي تواند در موارد لزوم، پي گيري هاي لازم را براي تأمين و تصويب قانون هاي لازم داشته باشد.

ج) تلاش در جهت ايجاد و گسترش توانايي هاي لازم

راه هاي زير در اين زمينه کارساز خواهد بود:
* دادن تسهيلات بانکي و حمايت لازم براي تأسيس هتل، سالن غذاخوري، ابزار و وسايل تفريحي و ساز و برگ هاي ضروري در مراکز جهان گردي توسط بخش خصوصي.
* تأسيس و کمک به تأسيس شرکت هاي پذيرش جهان گرد، خدمات جهان گردي، تورهاي ايران گردي و... .
* تربيت راهنمايان آشنا به زبان هاي خارجي و دانستني هاي ضروري در اين زمينه.

د) تلاش در جهت تبليغ، انتخاب و جذب جهان گرد

شايد اين مرحله پس از برآوردن سه مرحله ي پيشين درخور اجراتر باشد.
راهکارهاي ذيل در اين زمينه پيشنهاد مي گردند:
* تبليغ گيرايي ها و کشش هاي جهان گردي ايران در کشورهاي خارجي از راه جرايد، تلويزيون و شبکه هاي کامپيوتري.
* ايجاد مؤسسات جذب جهان گرد. اگر اين مؤسسات توسط افراد محلي و با حمايت مالي جمهوري اسلامي تشکيل و فعاليت کنند، بسيار موفق تر خواهند بود.
* ايجاد مؤسسه جهان گردي در سازمان کنفرانس اسلامي.
اين امر با توجّه به استقبال کشورهاي اسلامي و ضمن مدت سه ساله رياست جمهوري اسلامي ايران، اقدامي عملي و کارا به نظر مي رسد.
* الغاي ويزا بين کشورهاي اسلامي.
* در نظر گرفتن تسهيلات و تخفيف در بعضي عوارض گمرکي و... براي جهان گردان.
* استفاده از تجارت کشورهاي موفق در اين زمينه.

پي‌نوشت‌ها:

1. آلوين تافلر، موج سوم، ترجمه شهين دخت خوارزمي.
2. مجله گزارش، سال هشتم، شماره 82، ص7.
3. روزنامه همشهري، يکشنبه 30 آذر 1376، سال ششم، شماره 1438، ص 3.
4. علي اصغر رضواني، جغرافيا و صنعت توريسم، ص 218.
5. ربيع بديعي، جغرافياي مفصل ايران، ج3، ص 535 - 543؛ نصرت الله مشکاتي، فهرست بناهاي تاريخي و اماکن باستاني ايران.
6. از ديدگاه شرع، حتي کفار حربي وقتي با دريافت امان وارد دارالاسلام شوند، بايد امنيت کامل داشته باشند. براي نمونه، ر. ک: المهذب، چاپ شده در: سلسلة الينابيع الفقهيه، ج8، ابواب احکام العشره، باب 86، احاديث متعدد.
7. وسائل الشيعه، ج8، ابواب احکام العشر، باب 86، احاديث متعدد.
8. بقره(2) آيه 109، حجر (15) آيه 85؛ بحار الانوار، ج16، ص 216، ح5.
9. نساء (4) آيه 20.
10. ممتحنه (60) آيه 8.
11. وسايل الشيعه، ج49، ص 11، ح1؛ صحيح بخاري، ج7، ص 102- 103، ح 7؛ بحار الانوار، ج78، ص 273.
12. پيمان پيامبر با يهوديان مدينه. ر. ک: محمد حميدالله، الوثائق السياسيّه، ترجمه و تحشيه دکتر محمود مهدوي.

منبع مقاله :
جمعي از نويسندگان مجله فقه، (1388)، جهان گردي در فقه و تمدن اسلامي، قم: مؤسسه بوستان کتاب ( مرکز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم )، چاپ سوم



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.