سلام من به يكي از دوستام خيلي وابسته شدم ولي من خودم نميخواستم اون منو وابسته خودش كرد پرسال بود باهم دوست شديم از اون موقع تا الان همش كنارم بود و نميتونست ببينه من زجر ميكشم و كريه ميكرد ميگفت اي كاش باهات دوست نميشدم اينقدر زجر بكشي ولي توي اسفند ماه ديگه عوض شد هروقت بهش زنگ ميزدم ميخواست زود قطع كنه بعد ها فهميدم رفته با دوستاي نابابي دوست شده و الانم دوست پسر داره هروقت بهش زنگ ميزنم درباره اون باهام صحبت ميكنه و همش بهم ميگه نگين گريه نكن دوستي ما از اولم اشتباه بود ولي حداقل باهام يه قراري نميذاره كه ببينمش ولي همش شبانه روز با اون دوستاشه و...هروقت بهش زنگ ميزنم درباره اون يارو حرف ميزنه كه چكار كردن و..بدتر ميره رو اعصابم الانم تمام راه هاي ارتباطيم باهاش تموم شده ديگه نميتونم ببينمش بخدا ديونه دارم ميشم من خيلي دوسش دارم با اينكه خيلي داره بهم نامردي ميكنه وقتايي هم كه بهش خيلي توجه نميكنم و خيلي تحويلش نميگيرم ميگه نگين اگه ميخواي كات كنيك كات كنيم من مشكلي ندارم نامرد راحت ميتونه بگه باي واسه هميشه ولي من نميتونم فك كردن به اينكه حدود سه ماه يا بيشتر نميبينمش زجرم ميده چمار كنم تورو خدا بگين منتظرم لطفا راهنماييتون كامل باشه و بتونه راه حلي رو جلو پام بزار ممنونتون ميشم