ب
سلام خسته نباشین من یه 3 سالی هست که یک نفرو دوست دارم...
سلام خسته نباشین من یه 3 سالی هست که یک نفرو دوست دارم خیلی هم بهش علاقه مندم جوری که میخوام باهاش ازدواج کنم ولی اون فرد اصلا منو نمیشناسه ورابطه ای هم بین ما نیست قبلا هم یکی ازدوستای برادرم بوده وحالا برای من خواستگار میاد ومن نمیدونم چیکار کنم بس عشقی که نسبت به اون فرد دارم چی میشه اون فرد ازهمه نظربا معیارهای من مطابقت داره شاید همه چیزو درموردش ندونم ولی همونایی که میدونم مطمئنم کرده من ادم منطقیم حداقل بیاد خواستگاریم تا بقیه چیزارو خودم ازش ببرسم ولی کاری ازدستم برنمیاد حتی جرات گفتن به کسی رو هم ندارم هرخواستگاری هم که میاد من ردش میکنم وبه مامانم میگم قصدشو ندارم ولی دروغ میگم چون اگه کسی که دوسش دارم بیاد خواستگاریم بهش جواب میدم . من شمارشو دارم ازتو گوشی داداشم برداشتم بعضی وقتا به سرم میزنه که ازطریق همین شبکه های اجتماعی باهاش اشنا بشم ولی ازاونجایی که میدونم اون فردخیلی مومنیه جواب نمیده پس لطفا خوب راهنماییم کنین
مشاور: خانم صفری
باسلام خواهر عزیزم به نظر می رسد علاقه شما با توجه به آنچه گفته اید در اثر شاخ و برگ دادن زیاد افکار و احساساتتان تقویت شده تا اینکه واقعا به خاظر شناختی باشد که از ایشان حاصل کرده اید به این خاطر که چند بار اشاره کرده اید با ایشان ارتباط خاصی نداشته اید پس مطمئنا نمی توانسته اید اطلاعات جامعی از ایشان کسب کنید. اما با فرض اینکه شناختتان از ایشان مطابق با آنچه در ذهنتان می گذرد باشد یکی از راه حل های احتمالی می تواند این باشد که فرد قابل اعتمادی که ایشان را می شناسد بیابید و بخواهید شما را به عنوان یک فرد به ایشان برای ازدواج پیشنهاد دهند. و به نظر می رسد تنها فردی که می تواند این وظیفه را انجام دهد خود برادرتان باشد ولی اینکه تا چه اندازه این راهکار با توجه به جو خانوادگی تان عملی باشد جای بررسی دارد.