ناشناس

به نام خدابا سلام و احترام خدمت مشاور گرامیاینجانب...

به نام خدا با سلام و احترام خدمت مشاور گرامی اینجانب فردی مذهبی هستم. در طی حدود 9 ماه است که با همکلاسیم اشنا شدیم. ولی به صورت غیر مستقیم یعنی تنها و تنها بحث ما در مورد کلاس و درس و چیزهای علمی است. البته ماههای اول خیلی ابراز علاقه میکرد که خیلی تعریف میکردند. در طی تماسهایی که هم میگرفتند خیلی خوب برخورد میکردند ولی من همیشه به دید شک و تردید به ایشان نگاه میکردم میترسیدم که نکند حیا و عفتم زیر سوال برود و به گونه ای اصلا به ایشان اعتماد نداشتم. تا اینکه در طول 1ماه اخیر من مجبور شدم برای عروسی خواهرم به خانه برگردم ولی به بچهای کلاس گفتم کاری برایم پیش امده است ایشان که شنیدند خیلی پیگیر شدند تا بفهمند که من برای چه به خانه میروند و حتی در صحبتهایشان گفتند شاید امر خیری در پیش باشد ه من چیزی نگفتم چون به خاطر عقب انداختن سمینارم مجبور بودم چیزی نگویم. بعد قبل از رفتنم بحضوری به من گفتند که میخوام مطلبی را به شما بگویم من به ایشان گفتم علمی است و ایشان گفتند اصلا علمی نیست و من هم چون در درونم خیلی خجالت کشیدم فقط سکوت استبدادگونه ای کردم و ایشان نتوانستند بگویند. حالا از این قضیه مدت زیادی میگذرد نزدیک به 40 روز. فقط مشکل اینجاست که من که تا به حال اصلا با دید شک به ایشان داشتم حال فکر میکنم دیوانه شدم نه اینکه مشتاق باشم ایشان را ببینم بلکه احساس میکنم به ایشان خیلی علاقه مندم بعضی وقتها هم که سر کلاس ایشان را میبینم که نگران و در فکرند میخوام همینجوری حالشان را بپرسم میگویم نکند اشتباه بکنم و خدا از دستم راضی نباشد. به نظر شما من باید چه کنم و بهترین اخلاق و رفتار کدام است؟ حال اینکه فهمیده ام ایشان قاری قران هم هستند؟؟ با تشکر فراوان فوری فوری
يکشنبه، 9 خرداد 1395
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

به نام خدابا سلام و احترام خدمت مشاور گرامیاینجانب...

ناشناس ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 29 ساله )

به نام خدا
با سلام و احترام خدمت مشاور گرامی
اینجانب فردی مذهبی هستم. در طی حدود 9 ماه است که با همکلاسیم اشنا شدیم. ولی به صورت غیر مستقیم یعنی تنها و تنها بحث ما در مورد کلاس و درس و چیزهای علمی است. البته ماههای اول خیلی ابراز علاقه میکرد که خیلی تعریف میکردند. در طی تماسهایی که هم میگرفتند خیلی خوب برخورد میکردند ولی من همیشه به دید شک و تردید به ایشان نگاه میکردم میترسیدم که نکند حیا و عفتم زیر سوال برود و به گونه ای اصلا به ایشان اعتماد نداشتم. تا اینکه در طول 1ماه اخیر من مجبور شدم برای عروسی خواهرم به خانه برگردم ولی به بچهای کلاس گفتم کاری برایم پیش امده است ایشان که شنیدند خیلی پیگیر شدند تا بفهمند که من برای چه به خانه میروند و حتی در صحبتهایشان گفتند شاید امر خیری در پیش باشد ه من چیزی نگفتم چون به خاطر عقب انداختن سمینارم مجبور بودم چیزی نگویم. بعد قبل از رفتنم بحضوری به من گفتند که میخوام مطلبی را به شما بگویم من به ایشان گفتم علمی است و ایشان گفتند اصلا علمی نیست و من هم چون در درونم خیلی خجالت کشیدم فقط سکوت استبدادگونه ای کردم و ایشان نتوانستند بگویند. حالا از این قضیه مدت زیادی میگذرد نزدیک به 40 روز. فقط مشکل اینجاست که من که تا به حال اصلا با دید شک به ایشان داشتم حال فکر میکنم دیوانه شدم نه اینکه مشتاق باشم ایشان را ببینم بلکه احساس میکنم به ایشان خیلی علاقه مندم بعضی وقتها هم که سر کلاس ایشان را میبینم که نگران و در فکرند میخوام همینجوری حالشان را بپرسم میگویم نکند اشتباه بکنم و خدا از دستم راضی نباشد. به نظر شما من باید چه کنم و بهترین اخلاق و رفتار کدام است؟ حال اینکه فهمیده ام ایشان قاری قران هم هستند؟؟
با تشکر فراوان

فوری فوری


مشاور: خانم مردانی

با سلام و عرض ادب دوست عزیز پیشنهاد می کنم در رابطه با ایشان حد و حریم های اسلامی را حفظ کنید تا در عین کسب رضایت الهی از منافع آن چون حفظ شأن و منزلتتان نیز بهرمند شوید. بهتر است در ارتباط با ایشان از صحبت های بیمورد و غیر ضروری خودداری کنید و صحبت با ایشان را محدود به موارد ضروری کنید. اگر ایشان با هدف ازدواج به شما نزدیک شده اند لازم است با حفظ حد و مرزها به طرح این خواسته چه به طور مستقیم و چه به طور غیر مستقیم بپردازند و از هدر دادن وقت و صرف وقت خود برای صحبت های بیمورد خودداری کنند. در عین حال رعایت شئونات اسلامی از سوی شما می تواند این رابطه را به مسیر صحیح بکشاند و اگر ایشان قصد جدی برای ازدواج نداشته باشند به تدریج با برخورد درست شما پی به حد و مرز های خود برده و کمک می شود تا از شما سو استفاده ای صورت نگیرد. بهتر است رابطه با ایشان را به گونه ای کنترل کنید که اشتغال ذهنی درمورد ایشان پیدا نکنید و در صورت طرح پیشنهاد های دیگر از سوی افراد دیگر بهتر بتوانید به موارد جدید فکر کنید. البته در عین حفظ متانت، سعی کنید برخوردهایی نداشته باشید که منجر به اثرات مخربی بر رابطه شود. همچنین حفظ حریم ها و محدود کردن رابطه به موارد ضروری می تواند از ایجاد گمان بد برای دیگران نسبت به شما جلوگیری کند.



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما