سنا

افسردگی

با سلام مدتی دچار افسردگی شدم با کوچکترین چیز دعوام میشه وبه خودم ضربه میزنم،چند بار فکر خودکشی کردم حتی یه مقدار قرص خوردم اما ناموفق بودم واسه خودکشی،دوست ندارم با کسی ارتباط داشته باشم به همه حسادتت میکنم خودم ضعیف میبینم،شبا فقط فکر میکنم چرا من مثل بقیه خوشبختنیستم مگه من چکار کردم خدایا،دیوانه شدم نمیدونم چکار کنم ممنون میشم کمکم کنید در ضمن شغلم معلم
دوشنبه، 16 اسفند 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

سنا

افسردگی

سنا ( تحصیلات : لیسانس ، ۳۲ ساله )

با سلام مدتی دچار افسردگی شدم با کوچکترین چیز دعوام میشه وبه خودم ضربه میزنم،چند بار فکر خودکشی کردم حتی یه مقدار قرص خوردم اما ناموفق بودم واسه خودکشی،دوست ندارم با کسی ارتباط داشته باشم به همه حسادتت میکنم خودم ضعیف میبینم،شبا فقط فکر میکنم چرا من مثل بقیه خوشبختنیستم مگه من چکار کردم خدایا،دیوانه شدم نمیدونم چکار کنم ممنون میشم کمکم کنید در ضمن شغلم معلم


مشاور: خانم طیبه قاسمی

با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیز ، شما تنها نیستید. بسیاری از ما در زمان های خاصی از زندگی افکار خودکشی داشته ایم. احساس خودکشی یک نقص شخصیت نیست، و به این معنا نیست که شما دیوانه، ضعیف و یا ناقص هستید.این تنها بدان معنی است که شما باید درد بیشتری را نسبت به توانمندیتان در حال حاضر تحمل کنید. این درد در حال حاضر، طاقت فرسا و دائمی به نظر می رسد. اما با گذشت زمان و پشتیبانی، شما می توانید بر مشکلات خود غلبه و درد و احساس خودکشی را رفع نمایید.قول دهید که هر کاری را همان لحظه انجام ندهید.حتی اگر شما درد زیادی را تحمل می کنید سعی کنید بین فکر و عملتان فاصله ایجاد کنید. وقتی تحت فشار زیاد قرار می گیرید به خودتان قول دهید مثلا 24 ساعت صبر می کنم و همین الان اقدام به عمل نمی کنم. یا یک هفته زمان دهید.افکار و اعمال دو چیزمتفاوت هستند . لزوما افکار خودکشی نباید به واقعیت تبدیل شود. نگذارید چیزی شما را به سمت عملی کردن افکار هل دهد. صبر داشته باشید. صبر مانع تبدیل شدن افکار به اعمال می شود.افکار خودکشی می تواند قوی تر شود اگر شما مواد مخدر و الکل مصرف کنید . خیلی مهم است که شما در زمان ناراحتی و فشار الکل یا مواد مخدر مصرف نکنید.چیزهایی را که می تواند در صدمه زدن به خودتان استفاده شود ، از قبیل قرص، چاقو، ریش تراش، و یا ... را حذف کنید. اگر شما قادر به انجام این کار نیستید ، به محلی که در آن شما احساس امنیت می کنید، بروید. با مردم اطرافتان در ارتباط نزدیک باشید حتی اگر آن ها احساسات بدتری نسبت به شما داشتند زیرا می پذیرید که شما تنها نیستید و امید پیدا می کنید. مهم نیست که چقدر از خود نفرت دارید، ناامید، و یا منزوی هستید . فقط به خودتان زمان دهید و تنها نمانید.بسیاری از ما به این نتیجه رسیده ایم که که اولین گام برای مقابله با افکار و احساسات خودکشی، به اشتراک گذاشتن آن با کسی است که مورد اعتماد ما است.. این ممکن است یک دوست، یک درمانگر ، یک روحانی، یک معلم، یک دکتر خانواده، یک مربی و یا یک مشاور با تجربه باشد. فرد مورد اعتمادی را پیدا کنید. اجازه ندهید که احساس ترس، شرم، و یا خجالت شما را از جستجوی کمک باز دارد. فقط صحبت کردن در مورد چیزی که شما را به اینجا رسانده می تواند در یافتن راه حل های بهتر کمک نماید.بسیاری از مواقع درد عاطفی می تواند به افکار خودکشی منجر شود. دلایل این درد برای هر یک از ما منحصر به فرد است ، و به توانایی ما برای کنار آمدن با درد مربوط شده ، که از فردی به فرد دیگر متفاوت است. دردی که برای یکی قابل تحمل است ممکن است برای شما قابل تحمل نباشد و یا ممکن است وقتی دلیل خودکشی کسی را می شنوید برایتان خنده دار باشد. با این حال ، برخی از عوامل مشترک وجود دارد که ممکن است احساس یا فکر خودکشی را القا کند .فقدان ، افسردگی، اختلالات اضطرابی ، شرایط پزشکی ، مواد مخدر و الکلیسم ، مشکلات مالی، قانونی و یا دیگر مشکلات زندگی می توانند ناراحتی عاطفی عمیقی ایجاد کنند. آنها همچنین با توانایی ما برای حل مشکل تداخل پیدا کرده و حتی بر آن غلبه می کنند. شاید شما در حال حاضر توان مقابله با آن را ندارید ، اما مطمئنا در فرصت بهتر یا با کمک فردی دیگر بتوان مشکل را حل کرد.بیماری های روانی مانند افسردگی ، اضطراب و اختلال دوقطبی با تغییر در شیوه زندگی ، مصرف دارو و روان درمانی قابل درمان هستند . بسیاری از افرادی که در جستجوی کمک برای مشکلات خود هستند با ایجاد تغییرات کوچک می توانند به راه حل های بیشتر و بهتری برسند. حتی اگر شما برای درمان یک اختلال قبلا اقدام کرده و موفق نشدید، باید بتوانید راه های دیگر را امتحان کرده و مطمئن باشید هر مشکلی یک راه حل دارد.اگر شما قادر به استفاده از راه حل های دیگر نیستید و خود کشی تنها راه حل به نظر می رسد، به این معنی نیست که راه حل های دیگر وجود ندارد، بلکه شما در حال حاضر نمی توانید آن ها را ببینید. درد عاطفی شدید که شما در حال حاضر تجربه می کنید، تفکر را تحریف می کند و پس از آن سخت تر می شود راه های دیگر را دید و یا از اطرافیان کمک گرفت. درمانگران ، مشاوران، دوستان و یا عزیزان ، می توانند به شما کمک کنند تا راه حل های دیگر را ببینید. به آن ها فرصتی برای کمک دهید.بحران خودکشی تقریبا همیشه موقت است.اگر چه ممکن است به نظر می رسد که درد و ناراحتی شما هرگز به پایان نمی رسد ، مهم است که درک کنید بحران معمولا موقت است. به یاد داشته باشید : خودکشی یک راه حل دائمی برای یک مشکل موقت است. به خودتان زمان لازم برای تغییرات و فروکش کردن درد را بدهید.هر روز صحبت با کسی ، ترجیحا چهره به چهره ارتباط برقرار سازید. از دوستان و یا فرد مورد اعتماد بخواهید مدتی را در طول روز با شما سپری کند و یا با درمانگر خود تلفنی ارتباط داشته و احساساتات را با او در میان بگذارید.یک طرح ایمنی بریزید. مجموعه ای از مراحل که شما می توانید در طول یک بحران خودکشی دنبال کنید را بنویسید. شماره تماس درمانگر یا اعضای خانواده و دوستانتان را در دسترس قرار دهید.یک برنامه روزانه نوشته و سعی کنید در انجام آن نظم داشته باشید و حتی زمانی که احساسات خارج از کنترل شما می شود از برنامه تان فاصله نگیرید.دریافت آفتاب و یا طبیعت گردی برای حداقل 30 دقیقه در روز می تواند موثر باشد.ورزش به عنوان شور و نشاط برای شما امن است. برای به دست آوردن بیشترین سود ، به مدت 30 دقیقه ورزش در هر روز داشته باشید. زمانی را برای انجام کارهایی که لذت می برید قرار دهید حتی اگر چیز های کمی شما را شاد می کند، خود را موظف به انجام آن کنید.اهداف شخصی خود را به یاد داشته باشید: به اهدافتان در هر لحظه فکر کنید و برای به انجام رساندن آن برنامه ریزی نمایید .انجام کارهایی که به شما احساس بدتری می دهد. گوش دادن به موسیقی غم انگیز ، نگاه کردن به عکس های خاص، خواندن نامه های قدیمی ، و یا بازدید از قبر یک دوست، می تواند تمام احساسات منفی را افزایش دهد.پس از این فعالیت ها فاصله بگیرید .حتی اگر افکار و احساسات خودکشی فروکش کرده است ، بازهم در پی کمک گرفتن باشید. به دنبال درمانگر باشید زیرا می تواند به شما کمک کند دیگر به سمت این افکار حرکت نکنید.مواظب خودتان باشید. تغذیه سالم وخوب بخورید و خواب خوبی داشته باشید. ورزش کنید. ورزش با آزاد کردن آندروفین احساس بهتری به شما می دهد.شبکه حمایتی بسازید. خودتان را با تاثیرات مثبت و افرادی که به شما احساس خوبی می دهند احاطه کنید. توسعه فعالیت ها و منافع جدید . یافتن سرگرمی های جدید، فعالیت های داوطلبانه ، و یا کار که به شما احساس معنا و هدف می دهد. وقتی که شما به انجام چیزهایی می پردازید که احساس بهتری نسبت به خودتان میگیرید، کمتر احتمال دارد به افکار خودکشی بازگشت کنید.حتما در برنامه روزانه خود یک هدیه و کار خیر در جهت خوشحال کردن فرد دیگری از جمله عزیزانتان به عنوان مثال مادر یا پدر یا اقوام . ولبخندی را بر لب فرد دیگری ایجاد کنید .که انرژی مثبت این کار شما را از افکار منفی و احساس پوچی نجات خواهد داد . خواهر عزیز ، کنترل و مدیریت افکار منفی کار راحتی نیست. چون ذهن ما مدام در حال فکر کردن است حال ممکن است این افکار مثبت باشد یا منفی. جالب اینجاست که وقتی به افکار مثبت فکر می کنیم دیگر نمی توانیم به افکار منفی فکر کنیم و بالعکس. بنابراین ذهن انسان در یک لحظه یا مثبت است یا منفی و نمی تواند هردو را با هم داشته باشد.فکر کردن گناه و خطا نیست. فقط وقتی فکر های منفی می کنیم، دچار گفتمان منفی شده و خودمان را تحقیر و سرزنش می کنیم و از خودمان بدمان می آید و در نتیجه به راحتی از دیگران شکایت و انتقاد می کنیم و تمامی تقصرها را به گردن این و آن می اندازیم و دوباره دچار افکار منفی بیشتری شده و دیگر نمی توانیم خودمان را تحمل کنیم.همه ما مسئول اعمال و افکار خود هستیم و هر زمان که لازم باشد می توانیم آن ها را کنترل و اداره کنیم.یادمان باشد ما صد در صد مسئولیت افکارمان را داریم.هیچ کس نمی تواند بدون اجازه و رضایت ما کنترل افکار ما را به دست بگیرد.هر فکری که مارا از هدفمان دور کند و منفی باشد ، باید حذف شود.ذهن ما ناعادلانه مهارت ما را با دیگران مقایسه می کند. ذهن‌ما ما را با افراد دیگر مقایسه می‌کند و می‌گوید: او بهتر است تو که نمی‌توانی . فقط کافی است بجای گفتن چرا اینطوری شده، بگویی : چگونه آن طور که می‌خواهم، بشوم؟گاهی مشکل یا مسئله‌ی پیش آمده عادّی است. در این حالت افکار مثبت میگویند: راه حلی پیدا میکنیم ناراحت نباش. ولی افکار منفی می‌گویند: ای وای، ای داد، ای هوار اگر این مشکل طور دیگری شود چه می‌شود! اگر نتوانی مسئله را حل کنی بدبخت می‌شوی. آبرویت میرود. عزت و احترام خودت را پیش مردم از دست می‌دهی و آنقدر می‌گوید که صورت مسئله را زیر سؤال می‌برد.در صورتی که اگر با مسئله بصورت عادی برخورد کنیم، می توانیم جواب را در صورت مسئله پیدا کنیم؛ هر زمان افکار منفی به سراغتان آمد: یک قلم در دست داشته باشید و افکار منفی خود را بنویسید. و او را پاره کنید و در آب بیندازید و یا دور بریزید .به این دلیل در آب بهتر است چون که باعث میشود امواج مثبت به سمت شما بیاید .تصور کنید زیر درخت گیلاس پر شکوفه و درکنار آب روان نشسته‌اید. و گلبرگ های شکوفه گیلاس در آن آب روان می‌افتند و می‌روند. حالاتک تک افکار منفی که به ذهنتان می‌آید را روی یک گلبرگ بگذارید و اجازه بدهید که برود را دارید به آب روان بسپارید. اگر ذهنتان گفت چه تمرین مسخره ا ی ! آن را هم به آب بسپارید. اگر ذهنتان گفت مگر بیکاری ؟ آن را هم بسپارید به آب. و هر چه و هر چه به ذهنتان امد همه را به آب روان بسپارید.با این تمرین تمامی‌افکار شما جاری خواهد شد و شما می‌توانید افکا رخود را تحت کنترل درآورید.زمانی که افکار منفی کنترل شدند پس بزرگترین‌مانع برداشته شده و نمی‌توانم ها کمرنگ شده و می‌توانم ها اجازه بروز خواهند داشت.یادمان باشد کنترل و مدیریت افکار منفی نیز جزئئ از مهارت هاست. آن ها را بیاموزیم و تکرار و تمرین کنیم تا اعتماد به نفس مان افزایش یابد. با آرزوی سلامتی و موفقیت در زندگی برای شما



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.