ناشناس
گفتار درمانی
درود.
من علاقه شدید به تدریس کردن دارم و میخوام استاد دانشگاه بشم. البته نه بخاطر اسم و رسمش. فقط بخاطر علاقه زیادم به یاد دادن و تدریس کردن.
ولی یه مشل حاد دارم و اونم اینه که، بنده 2 حرف "سین" و "ز" رو نمیتونم درست تلفظ کنم.
در واقع سین رو بصورت حرف "خ" ادا می کنم و حرف "ر" را بصورت "غ".
مثلا به کلمه سلام میگم خَلام و یا بجای سفید میگم خَفید.
همچنین کلمه رفتار رو مگیم غَفتار و یا فرضا بجای راه میگم غاه.
چه توصیه به بنده دارید؟ میخوام استاد دانشگاه بشم و تدریس کنم اما مشکل حقیقتا بزرگی دارم که
خانه نیشنم کرده. میشه جراحی حنجره کرد؟
ممنون
مشاور: خانم طیبه قاسمی
باعرض سلام خدمت خواهر عزیز خواهر گلم، اگر شما ، از جمله کسانی هستید که از کودکی دچار این مساله بوده اند ولی تحت درمان قرار نگرفته اید، پیشنهاد میکنم در اولین فرصت به یک گفتاردرمانگر مجرب مراجعه کنید و از کمکهای تخصصی او برای بهبود این اختلال استفاده کنید. توصیه ی من به شما مراجعه حضوری و استفاده از خدمات گفتاردرمانی در چند جلسه است.در صورت صلاحدید گفتار درمانگر ،جهت ویزیت متخصص گوش و حلق و بینی اقدام کنید،عکسبرداری حنجره جهت بررسی سلامت حنجره و تارهای صوتی توصیه میشود. البته اینکه چرا تا به این سن برای درمان مراجعه نکرده اید جای سوال است ولی به هر حال شما باید توانمندی های خود را نیز افزایش دهید و بدانید شما با اعتماد به نفس کافی میتوانید بر این مسایل هم پوشش بگذارید و در ارتباطات خود حتی قبل از صحبت این ویژگی خود را بگویید تا آنها دچار سو تفاهم نشوند . براي اينکه ديگران شما را جدي بگيرند ابتدا بايد خودتان شخصيت وجوديتان را جدي بگيريد و خودتان را باور داشته باشيد. براي رسيدن به اين هدف از 2 وجه بيروني و دروني ميتوان اين موضوع را تحت بررسي قرارداد که در اين مورد وجه دروني آن از اهميت بيشتري برخوردار است. اگر بخواهيم از بعد دروني به اين موضوع نگاه کنيم بايد روند افکار و احساساتمان را تغيير دهيم. فردي موفق است که واقعبين باشد و مسئوليت رفتارهاي خود را بپذيرد. براي مثال اگر در جايي مرتکب اشتباه شد آن را قبول کند و در جهت اصلاح آن برآيد. چنين شخصي خود را باور دارد و اين دليل موفقيت او است.فردي که تواناييهاي خود را باور نداشته باشد به دستاوردهايي که آرزويش را دارد نميرسد. چنين شخصي واقعبين نيست و به همين دليل مسئوليت خطاهاي خود را نميپذيرد چون فکر مي کند اگر اشتباهات را گردن بگيرد باعث بروز نوعي درد و رنج ذهني و رواني در خود ميشود. به همين دليل اين گروه از افراد ترجيح ميدهند براي فرار از واقعيت، ديگران و شرايط بيروني را تنها دليل اشتباهاتشان معرفي و با اين کار خود را از فشار رواني خلاص کنند.در اين شرايط اينطور براي خودشان توجيه ميکنند که چون ديگران آنها را باور نکردهاند آنها هم به موفقيت دست پيدا نکردهاند. اما بهتر است اين سوال را بپرسيم: «آيا خود شما توانستهايد خودتان و تواناييهايتان را باور کنيد که انتظار آن را از ديگران داريد؟»تکنيکهايي وجود دارد که از طريق آن ميتوان اعتماد بهنفس را در افراد تقويت کرد و خودباوري را در آنها افزايش داد. يکي از اين تکنيکها اين است که افراد کار خود را جدي بگيرند. براي مثال به کوچکترين کاري که انجام ميدهند اهميت دهند و آن را جدي در نظر بگيرند. وقتي درون ذهنمان اينگونه فکر ميکنيم که کارهايي که انجام ميدهيم چندان مهم نيست و جزو کارهاي ارزشمند به حساب نميآيد، تاثير زيادي در عدم باورپذيريمان دارد و در واقع باعث ايجاد حلقه معيوبي ميشود؛ يعني در فرد اين حس به وجود ميآيد که نه خود ارزشمند است و نه کاري که انجام ميدهد اهميت دارد.در نتيجه اين افکار حس باورپذيريمان کم ميشود و سطح خود وتواناييهايمان را پايين ميآوريم. در حالي که اگر هر شخصي وظيفه و مسئوليتي که برعهده ميگيرد را جدي و مهم تلقي کند، جايگاه اجتماعياش افزايش پيدا ميکند. شما اهداف با ارزشی را دارید که هم از بعد بیرونی باید روی آن کار کنید و هم از بعد درونی و صد البته بعد درونی و عزت نفس از درون حتی از این مشکل شما در تلفظ حروف هم مهمتر است و چه بسیار انسانهایی که دچار اختلالات عضوی شدید بودند وکسب رتبه ها ی بالایی در زمینه های مختلف داشته اند ، البته هر کاری یکسری مقدمات میخواهد که هم فرد باید او را دارا باشد و هم خود را توانمند کند ، هر کس باید شغل متناسب با استعدادهای خود راانتخاب کند و براساس دوره های آموزشی که دیده است ، تا دچار یاس و ناامیدی نشود، الزاما هر شغلی مناسب هر کسی نیست و این نیاز به بررسی توسط مشاور شغلی و ارزیابی توسط خود شخص را دارد . با آرزوی موفقیت روز افزون برای شما