ر
ازدواج
با سلام و خسته نباشید از وقتی که میگذارید واقعا متشکرم...من دختر ۲۴ساله ای هستم که مدت ۶ ماه هست که با یکی از هم دانشگاهی هایم دوست هستم هر دو فارغ التحصیل رشته پرستاری هستیم و به زودی سرکار میریم ایشون مطمئنم از نظر احساس واقعا من دوست داره و خیلی باهام مهربونه و همیشه بهم میگه تو ازهمه زیبا تری، بهتری ،مهربونتری وهمیشه تو شرایط سخت کمکم میکنه و همیشه از خدا میخواد که رابطمون محکم و همیشگی باشه و از منم میخواد سر نمازم این دعا رو بکنم و هر دو میخواهیم همدیگرو به خانوادهامون در غالب همکار معرفی کنیم تا مخالفت نکنن و از دوست بودنمون اطلاعی ندهیم...مشکل من اینه این آقا خیلی اهل فلسفه،ادبیات،حرفای حکیمانه و اینجور چیزاست و علاقه داره همیشه درحال کسب علم باشه اما من فقط دوست دارم برم سرکار و نهایت نقاشی ادامه بدم و از ادبیات و...لذت میبرم ولی راجع بهش علمی ندارم و نمیتونم اظهارنظر کنم و هیچوقتم راجع به این چیزا باهم حرف نزدیم و مشکلیم نبوده فقط چند روز پیش که یکی از اساتیدش دید باهاش صحبت کرده بود بهم میگفت چقدر من دوسش داشتم. چقدر حکیمانه حرف میزنه و گفت که استادش بهش گفته تو خیلی جای کامل شدن و پیشرفت داری وباید شکوفا بشی.حالا من میترسم چون من اینجوری نیستم بعد از چند وقت ازم دلزده بشه یا تو ذهنش فکر کنه که شاید از مصاحبت با من اونقدری لذت نمیبره و من جلوی پیشرفتش میگیرم چون اون خانوم استادم بهش گفته بوده قصد ازدواج داری و اینم بهش جواب داده که حالا خیلی کار مهم دارم.کلا تو فاز پیشرفت و قدرت و علمه اما در عمل خیلی ندیدم کار خاصی کنه و منم جدی نمیگیرم.خجالتم میکشم راجع به ازدواج خیلی باهاش حرف بزنم چون همیشه بهم نوید آینده رو داده و از داشتن خواستگارام عصبانی میشه . ولی ازینکه که راجع به شخصیت استادش انقدر تعریف میکرد خیلی ناراحت شدم. حالا من چکار کنم نگرانیم بی مورده یا نه؟ ببخشید زیاد شد.
مشاور: خانم طیبه قاسمی
با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیزم ،نگرانی شما از دو جهت قابل بررسی میباشد .اول اینکه شما دوره آشنایی را نباید از نهایت 3 ماه بیشتر ادامه میدادید که بسیاری از این مشکلات ایجاد شده و نگرانی ها و دغدغه های شما بدلیل عدم وضوح آینده این ارتباط است و نگرانی شما در این قسمت به جا میباشد چرا که باید خیلی سریع تکلیف خود را تا قبل از اینکه دیر نشده و وابستگی شما بیشتر نشده ، در این رابطه مشخص سازید ،میتوانید یکی از دوستان مشترک و دلسوز و قابل اعتماد ،خود را واسطه مطرح کردن ازدواج خود سازید و به جای از دست دادن فرصت و مقایسه ایشان با دیگر خواستگارانتان ،کمی واقع بین باشید و مطمئن باشید اگر پسر شما را برای ازدواج در نظر بگیرد برای او 3 ماه نهایت کفایت میکند که تصمیم نهایی خود را در رابطه با شما بگیرد و با کمال میل و با شوق خاصی شما را به خانواده اش معرفی خواهد کرد ، حتی اگر پسر در حال حاضر شرایط ازدواج را نداشته باشد این حق را ندارد که برای شما فرصت سوزی کند و مانند بسیاری از پسران که دختران را حتی تا ده سال در کنار خود معلق نگه میدارند و بدون هیچ مسئولیت پذیری آینده دختران را نابود میکنند ،رفتار کند . و نهایت این پیشنهاد را برای شما داشته باشد که یک حلقه نامزدی از طرف خانواده ایشان برای شما آورده شود و خانواده ها بیشتر با هم آشنا شوند ،چرا که خواهر عزیزم در بیشتر موارد خانواده پسر بعد از وابستگی زیاد شما به یکدیگر با ازدواج پسرشان مخالفت میکنند و بعد پسر نیز به دنبال رضایت آنها می رود ولی موفق نمیشود و یا خودش به مرور زمان نظرش تغییر میکند به دلیل روحیه عدم مسئولیت پذیری و....و خواهان قطع این ارتباط خواهد شد و حتی دلایل منطقی نیز برای شما ردیف خواهد کرد ! بیشترین آسیب را شما خواهید دید . چرا که در این بین خواستگاران دیگر خود را نیز از دست خواهید داد .بنابراین خواهر عزیزم هر چه سریعتر تکلیف خود را در این رابطه مشخص کنید . و اگر دیدید ایشان هنوز تکلیفش با خودش مشخص نیست و هیچ نظر خاص و مشخصی را درباره رابطه شما و آینده ندارد ،سریع خود را از فاز وابستگی و علاقه به ایشان بیرون بیاورید و نگذارید با احساسات شما بازی شود و تا بیشتر از این دغدغه و مشغله ذهنی راجع به ایشان پیدا نکرده اید از ایشان فاصله بگیرید و خواستگاران دیگر خود را بررسی کنید تا زمان را از دست ندهید .نگرانی دوم راجع به کفویت شما و تناسب شما میباشد که تا حدی قابل چشم پوشی میباشد چون قرار نیست هیچ زن و مردی شبیه هم باشند تا حتما در ازدواج موفق باشند ،حتی هیچ دو خواهر و برادری نیز شبیه هم نیستند که در یک خانواده و محیط به دنیا آمده اند چه برسد یک دختر و پسر غریبه از دو خانواده مجزا ،پس این تفاوت ها کاملا معقول و به جا میباشد ،مهم این است که این تفاوت های همدیگر در زمینه گرایشات علمی خود را بپذیرید و برای طرز فکر یکدیگر ارزش و احترام قائل باشید نه اینکه دیگری کار طرف مقابل را بی ارزش و ناقص بپندارد .درست است که شباهت های فکری و گرایش های فکری مشترک میتواند زمینه تفاهم ها را راحت تر سازد ولی تنها سند کافی برای رضایت زندگی زناشویی نیست ،زندگی زوجین باید از چندین بعد با یکدیگر هماهنگ باشد نه صددرصد مشابه ،مانند ابعاد خانوادگی و فرهنگی و مذهبی ،تا بتوان به نوعی خوشبختی زوج را ضمانت کرد .شما با بررسی خانواده ها و دوستان ایشان و تمایلات فکری ایشان میتوانید میزان تناسب ها و رضایت خود را به طور میانگین تخمین بزنید و ویژگی های مثبت و منفی ایشان را بررسی کرده و با بررسی سنگینی هر کدام از کفه ها ،درصد تناسبات را بررسی کنید و تصمیم نهایی خود را بعد از بررسی خانواده ایشان و تحقیق بیشتر و بررسی بیشتر بگیرید . با آرزوی خوشبختی و آرامش در زندگی برای شما