ن

Nastaran

سیزده ساله ام بود بایه پسری اشناشدم خیلی دوسم داشت همیشه هوام و داشت و عاشق هم بودیم قصدش ازدواج بود ولی خانواده اش نزاشتن و سه ماه قبل من نامزدکرد سه ماه بعدش بزور مامانم بااین کار ازدواج کردم دوسال نامزد موندیم و من اصلا دوسش نداشتم بعدش کم کم بهش علاقه مند شدم همیشه میدیم ک شوهرم با خانومها تلفنی درارتباطه بدجوردلم می شکست و دعوامیکردیم توخونه همه اش هم خانواده اش،دخالت میکردن توزندگیمون مامانش خواهرش همیشه بهم تنه میزدن اون هیچی نمی گفت تااینکه هفده سالم شد،و حامله شدم ماه رمضان بود،وبچه ام دوماه دیگه بدنیامیواومد یه روز این اقا غیب شد صبح تاشب شب خبراومد ک اقاروگرفتن واس روزه خوری یه شب هم بازداشتگاه موندو بعدش ازاد شد یه سال بعدش فهمیدم ک بایه زن گرفته بودنش هشت ماه هم واسش اقامت تواندیمشک گفته بودن بایدبمونه منم بخاطر دخترم نتونستم ازش جداشم بابام میگفت خودبیا ولی من نمی تونم مسئولیت بچه اتوقبول کنم منم نتونستم ازبچه ام بگذرم الان هم نه سرکارمیره نه وضع مالی درست ووحسابی داره ده پانزده میلیون هم بخاطرگندکاریش بدهی داره الانم تو اینیستا فقط خانوم هارو فالومیکنه و میره دایرکت بخدا خسته شدم دیگه یه چیزهم میگم پامیشه کتکم میزنه من همه جوره بهش محبت می کنم ولی اون نمی بینه ببخشید طولانی شد،ممنون میشم راهنماییم کنین
سه‌شنبه، 20 تير 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

ن

Nastaran

ن ( تحصیلات : فوق دیپلم ، 20 ساله )

سیزده ساله ام بود بایه پسری اشناشدم خیلی دوسم داشت همیشه هوام و داشت و عاشق هم بودیم قصدش ازدواج بود ولی خانواده اش نزاشتن و سه ماه قبل من نامزدکرد سه ماه بعدش بزور مامانم بااین کار ازدواج کردم دوسال نامزد موندیم و من اصلا دوسش نداشتم بعدش کم کم بهش علاقه مند شدم همیشه میدیم ک شوهرم با خانومها تلفنی درارتباطه بدجوردلم می شکست و دعوامیکردیم توخونه همه اش هم خانواده اش،دخالت میکردن توزندگیمون مامانش خواهرش همیشه بهم تنه میزدن اون هیچی نمی گفت تااینکه هفده سالم شد،و حامله شدم ماه رمضان بود،وبچه ام دوماه دیگه بدنیامیواومد یه روز این اقا غیب شد صبح تاشب
شب خبراومد ک اقاروگرفتن واس روزه خوری یه شب هم بازداشتگاه موندو بعدش ازاد شد یه سال بعدش فهمیدم ک بایه زن گرفته بودنش هشت ماه هم واسش اقامت تواندیمشک گفته بودن بایدبمونه منم بخاطر دخترم نتونستم ازش جداشم بابام میگفت خودبیا ولی من نمی تونم مسئولیت بچه اتوقبول کنم منم نتونستم ازبچه ام بگذرم الان هم نه سرکارمیره نه وضع مالی درست ووحسابی داره ده پانزده میلیون هم بخاطرگندکاریش بدهی داره الانم تو اینیستا فقط خانوم هارو فالومیکنه و میره دایرکت بخدا خسته شدم دیگه یه چیزهم میگم پامیشه کتکم میزنه من همه جوره بهش محبت می کنم ولی اون نمی بینه ببخشید طولانی شد،ممنون میشم راهنماییم کنین


مشاور: خانم مولوی زاده

با سلام به شما دوست عزیز دوست عزیز؛ زندگی مشترک دارای فراز و نشیب های زیادی است که هر یک از ما به نوعی دشواریها و ناهمواریهایی را در زندگی خود داشته و با تحمل این دشواریها، با امید به برطرف شدن آن به زندگی خود ادامه می دهیم. در برخی افراد بیماری خود و یا خانواده و عزیزان، در برخی مشکلات اخلاقی با همسر و در برخی گرفتاریهای مالی و اقتصادی همه و همه از مسائل و مشکلاتی که در دوران زندگی خود با آنها دست و پنجه نرم نموده و با نهایت تلاش خود، می کوشیم تا این مشکلات را پشت سر گذاشته و به سرمنزل موفقیت دست یابیم. به نظر می رسد که همسر شما در مواجهه با بی علاقگی و عدم تمایل شما در ابتدای ازدواج دچار نوعی سرخوردگی گردیده و با برقراری ارتباط با دیگر خانم ها سعی در سرپوش گذاشتن بر این ناکامی دارد. از آنجایی که دوران ابتدایی ازدواج از تأثیرگذارترین دورانی است که خاطرات آن تا سالهای سال در ذهن نقش می بندد، همسر شما با یادآوری خاطراتی از بی علاقگی و عدم تمایل شما نسبت به او دچار رنج گردیده و با بروز این رفتارها سعی در جبران این ناکامی در ذهن خویش دارد. اکنون با توجه به اینکه شما و همسرتان دارای فرزندی شیرین می باشید که ضرورت حفظ زندگی مشترک علاوه بر جلوگیری از آسیب هایی که به دنبال جدایی بر شما و همسرتان عارض می گردد، فرزند دلبند شما را نیز از آسیب های بعد از طلاق و تبعات آن در امان داشته و از بروز دشواریها و مشکلات عدیده در زندگی آینده او پیشگیری خواهد گردید، به شما دوست عزیز توصیه می گردد در شرایط فعلی نسبت به رفتار همسر خویش صبر و سعه صدر داشته و ضمن انجام وظایف همسری، رفتاری مهربانانه داشته و با بردباری در برابر رفتارهای ایشان، فرصت لازم جهت پیدا کردن خویش را در اختیار وی قرار داده و اطمینان داشته باشد که با مناعت طبع و صبوری شما و همچنین انجام وظایف همسری بدون هیچ گونه کوتاهی و قصور، ناهماهنگی های ایجاد شده در ذهن و روان ایشان خاتمه یافته و زندگی شما روال طبیعی و عادی خود را آغاز خواهد کرد. با آرزوی خوشبختی و سعادت برای شما دوست عزیز



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.