م

دوراهی ازدواج

سلام-من دختری بیست ساله ام که با پسری تقریبا همسن خودم دوساله که دوست هستم و خیلی بهش علاقه دارم ایشونم همینطور به من علاقه داره و کارهایی برای من انجام داده که مطمنم هیچکس دیگ این کارها رو برام انجام نمیدادولی ایشون فعلا بخاطر سن کمش و مشکلات دیگه ای که داره مثل اینکه سربازی نرفته موقعیت ازدواج نداره حتی مادرش با مادرم صحبت کرده و ازش مهلت خاسته ولی مادرم قبول نکرده .من آرزوهای زیادی دارم و دلم میخاد برای رسیدن بشون تلاش کنم و خودم بهشون برسم ولی خانوادم اصرار دارن که ازدواج کنم ازطرفی خاستگاری دارم با وضعیت نسبتا خوب که لیسانس حسابداری داره پنج سال از من بزرگتره سربازی هم رفته ولی فعلا بیکار هست و میخاد در ازمونهای استخدامی شرکت کنه و استخدام بشه و من الان توی موقعیت خیلی بدی هستم از طرفی نمیتونم احساساتمونادیده بگیرم و به کسی که دوسش دارم پشت کنم از طرفی نمیدونم جواب خانوادمو چی بدم چون اونا کاملا موافقن و دارن بهم فشار میارن.این رو هم بگم که اولین خاستگاری نیست که رد میکنم توی این دوسال به بهانه های مختلف خاستگارهامو رد کردم و پشیمون هم نیستم چون من ادمی ام که با هرکسی اخت نمیشم و سوا بر اینکه دوست دارم با فرد مورد علاقم زندگی کنم فکر نمیکم با کسی که شناختی ازش ندارم بتونم خوشبخت بشم .خیلی به راهنمایییتون احتیاج دارم لطفا سریع تر جوابم رو بدین خاهشا.و خاهش میکنم راه حلی هم پیش پام بذارید
يکشنبه، 1 مرداد 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

م

دوراهی ازدواج

م ( تحصیلات : دیپلم ، 20 ساله )

سلام-من دختری بیست ساله ام که با پسری تقریبا همسن خودم دوساله که دوست هستم و خیلی بهش علاقه دارم ایشونم همینطور به من علاقه داره و کارهایی برای من انجام داده که مطمنم هیچکس دیگ این کارها رو برام انجام نمیدادولی ایشون فعلا بخاطر سن کمش و مشکلات دیگه ای که داره مثل اینکه سربازی نرفته موقعیت ازدواج نداره حتی مادرش با مادرم صحبت کرده و ازش مهلت خاسته ولی مادرم قبول نکرده .من آرزوهای زیادی دارم و دلم میخاد برای رسیدن بشون تلاش کنم و خودم بهشون برسم ولی خانوادم اصرار دارن که ازدواج کنم ازطرفی خاستگاری دارم با وضعیت نسبتا خوب که لیسانس حسابداری داره پنج سال از من بزرگتره سربازی هم رفته ولی فعلا بیکار هست و میخاد در ازمونهای استخدامی شرکت کنه و استخدام بشه و من الان توی موقعیت خیلی بدی هستم از طرفی نمیتونم احساساتمونادیده بگیرم و به کسی که دوسش دارم پشت کنم از طرفی نمیدونم جواب خانوادمو چی بدم چون اونا کاملا موافقن و دارن بهم فشار میارن.این رو هم بگم که اولین خاستگاری نیست که رد میکنم توی این دوسال به بهانه های مختلف خاستگارهامو رد کردم و پشیمون هم نیستم چون من ادمی ام که با هرکسی اخت نمیشم و سوا بر اینکه دوست دارم با فرد مورد علاقم زندگی کنم فکر نمیکم با کسی که شناختی ازش ندارم بتونم خوشبخت بشم .خیلی به راهنمایییتون احتیاج دارم لطفا سریع تر جوابم رو بدین خاهشا.و خاهش میکنم راه حلی هم پیش پام بذارید


مشاور: خانم طیبه قاسمی

با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیزم، معمولا عمده مشکل سر راه انتخاب مورد مناسب برای ازدواج، عدم آشنایی با ملاک ها و لااقل نداشتن اولویت بندی و بارم بندی در آن ملاک هاست، لازم است این قضیه یادآوری شود که اولین قدم در دفاع ما از فرد مورد نظر، این است که انتخاب ما قابلیت دفاع عقلانی داشته باشد. و این دفاع حمل بر درستی ملاک ها و بارم بندی ملاک ها و اولویت بندی آن هاست.اگر از نظر عقلانی ما توانسته باشیم بدون عاشق شدن قبل از تطبیق ملاک ها فرد مورد نظر را انتخاب کنیم و هم شانی مذهبی، اقتصادی، فرهنگی، سنتی، تحصیلات، قیافه و ... رعایت شده باشد می توان گفت فرد مورد نظر گزینه مناسبی برای ازدواج می باشد.در چنین صورتی می توان از انتخاب خود دفاع کرد.اما معمولا مخالفت والدین با فرد انتخابی فرزند به دلیل عدم تطابق ملاک ها و هم شانی فرد با فرزند یا خانواده است. و معمولا زمانی که فرزند قبل از تعیین ملاک ها عاشق شده باشد چنین مشکلی خواهند داشت. البته درصد بسیار کمی از والدین هم از روی تعصب و بدون دلیل با انتخاب فرزند خود مخالفت می کنند اما مطمئنا در درصد بسیار پایینی قرار دارند.شما نیم نگاهی به ملاک های خودتان بیندازید.آیا فرد مورد نظر را بر اساس ملاک های خود انتخاب کرده اید؟آیا اول انتخاب کرده و بعد عاشق شده اید یا اول عاشق شده اید و بعد ملاک ها را بر اساس فرد مورد نظر تعدیل کرده اید؟آیا صفت خاصی در محبوب نیست که به خاطر همان ویژگی خاص، شما حاضر شده اید با او ازدواج کنید و سایر داشته ها و نداشته ها را غافل نشده اید؟اگر مطمئن شدید انتخاب شما کاملا معقول و منطقی و بر اساس ملاک بوده طبعا مخالفت والدين، غیر منطقی خواهد بود.این شما هستید که در آینده باید با فرد مورد نظر زندگی کنید نه پدرو مادر شما ،سعی کنید با خودتان روراست باشید و قرار نیست فرصت ها را از دست بدهید ؛و هیچ ضمانتی هم نیست که ایشان بعد از چند سال مجدد به خواستگاری شما بیاید ،بنابراین برای اینکه در آینده پشیمان نشوید خواستگاران خود را حضوری ببینید و معیارها و ملاک های خود را با ایشان بسنجید چه بسا اصلا مورد مناسبی نباشد وهیچ میلی به ایشان نداشته باشید و اینگونه شما با خیال راحت به ادامه تحصیل و اهداف خود فکر خواهید کرد و اگر مورد مناسبی باشد ،شما فرصت خود را از دست نداده اید و شاید حتی او را مناسب تر از فرد مورد علاقه خود دیدید،در ازدواجتان هم میل و علاقه به طرف مقابل را در نظر بگیرید و هم داشتن حداقل ملاک های مورد نظرتان را .خواهر عزیزم جای نگرانی نیست ولی به هیچ عنوان قبل از اینکه با خودتان در این مساله کنار نیامدید ،به خواستگاران خود جواب مثبت ندهید ،چه بسا حتی اگر مورد مناسبی هم باشند ولی شما میلی به آنها نداشته باشید ،در زندگی آینده مقایسه ها و افسوس ها را برای خود ،رقم خواهید زد . و قرار است با فرد مورد نظر سال ها در کنار هم باشید ،پس باید تمایل اولیه وجود داشته باشد ، خواهر عزیزم ، در ازدواج قرار نیست با شخصی که شرایط و وضعیت بهتری دارد زندگی کنیم ، ازدواج مي تواند هم عاقلانه و هم عاشقانه باشد. هيچ ازدواجي بدون میل و کشش معنا ندارد. بلکه باید شما باید در جو صمیمی و فرصت مناسب با والدين خود صحبت کنید. ملاک هایتان را برای انها بازگو کنید. چرا و بر چه اساسی او را انتخاب کرده اید و محاسن او و ایده آل های شخصی تان که ممکن است با والدینتان تفاوت داشته باشد با آنها صحبت کنید. البته اگر شخص امینی که هم والدينتان او را قبول کنند و هم با شما صمیمی باشد، قبلا با شما هماهنگ شده و در جلسه حاضر باشد تاثير مثبتی در جلسه شما خواهد داشت.مطمئنا هیچ پدر و مادري مانع خوشبختی فرزندش نمی شود. حتی اگر با ازدواج او صد در صد مخالف باشد.همه ما چه قبل و چه بعد از ازدواج به نظر لطف والدینمان نیازداریم. خواهر عزیزم ،فراموش نکنید که شما در ازدواج مختارید و هیچ کس نمیتواند و این حق را ندارد که شما را به زور وادار به یک ازدواج ناخواسته بکند و یک عمر حسرت را در دل شما ایجاد کند .شما با آزادی کامل و با دلیل و منطق باید خواستگاران خود را ببینید و و فقط به صرف علاقه به آن پسر و انتظار برای او ،خواستگاران دیگر را رد نکنید ،ولی اجباری هم ندارید حتما فلان خواستگار را قبول کنید چون شرایط خوبی دارد ،شما در اوایل جوانی هستید و صرفا محدود به این انتخاب نیستید ولی باید با در نظر گرفتن معیارها برای خودتان ،انتخاب عاقلانه و از روی میل با هر فردی که قرار است خواستگاری ایشان را قبول کنید ؛داشته باشید .خواهر عزیزم ،رد کردن همه خواستگاران صرفا به دلیل پایداری به عشق اولیه ،کاملا غیر منطقی میباشد ،وهمچنین ، قبول خواستگاری که تنها شرایط خوبی دارد ولی بدون میل و علاقه باشد نیز صد در صد اشتباه است . پس کاری که شما باید بکنید ،به پسر مورد علاقه خود بگویید که من با توجه به شرایط خانوادگی و دختر بودنم نمیتوانم زندگی خود را با ریسک جلو ببرم ، شرایط من و شما بعد از چند سال ممکن است تغییر کند و دیگر بعد از چند سال با فرد دیگری آشنا شوید و یا تصمیمتان تغییر کند و یا خانواده ها مانع شوند و... هیچ ضمانتی نمیتوان در ارتباط با آینده این خواستگاری داد ، بنابراین من هیچ قولی به شما نمیدهم ، من خواستگاران دیگر را بررسی میکنم و اگر تا موقعی که شما شرایط ازدواج را پیدا کردید ،فرد مورد نظر را در بین خواستگاران ندیدم ،به پیشنهاد مجدد شما فکر خواهم کرد .بنابراین در این مدت اگر خواستگار مناسبی که شما به آن علاقه دارید آمد که شما هیچ بدقولی نکردید و احساسی تصمیم نگرفته اید ولی در غیر اینصورت ،با صحبت با والدینتان آنها را راضی کنید تا با فرد مورد علاقه تان که عاقلانه او را انتخاب کردید ، نامزد کنید و بعد از چند ماه عقد کنید ،تشکیل زندگی با عقد بستگی فرق میکند ،در این مدت عقد هر دو میتوانید شرایط را برای شروع یک زندگی جمع و جور و بی آلایش ،فراهم کنید . درست است که تا قبل از ازدواج خیلی چیزها را در مورد زندگی مشترک و فراز و فرود‌هایش نمی‌دانید، اما حتی قبل از این مرحله هم، موضوعاتی برایتان اهمیت دارند. احتمالا شما هم فکر می‌کنید بدون برخی معیارها نمی‌توانید زندگی کنید و البته در ذهن‌تان شرایط خاصی را برای ساختن و ادامه این زندگی تصور می‌کنید. این موضوع‌ها را بدون پرده با خواستگار‌تان درمیان بگذارید. شاید از برخی مسائل بتوانید بگذرید و او هم بتواند خودش را تاحدودی با نیازهای شما تطبیق دهد. اما اگر در مورد موضوعات اساسی اختلاف دارید و فکر می‌کنید سبک زندگی و نیازهایتان زمین تا آسمان با هم فرق می‌کند، قید آن گزینه را بزنید. این را فراموش نکنید ، اگر ازدواجی بدون علاقه و میل اولیه ، صورت بگیرد. بزودی در اون زندگی ،عشقی بدون ازدواج پیدا می شود که این یک خطر بزرگ و یک طلاق عاطفی و در نهایت یک خیانت را رقم خواهد زد . بنابراین خواهر گلم ، شما مختارید هر کسی را که بخواهید انتخاب کنید ولی دو شرط داشتن شخصیت سالم و با اخلاق و قابل اعتماد طرف و تناسبات آن با شما (که با تحقیق و بررسی بدست می آید ) و نیز میل اولیه به طرف مقابل برای پذیرش آن به عنوان همسر را در بین خواستگاران خود لحاظ کنید .و هر کدام را که مناسب دیدید ،با او ازدواج کنید و میتوانید با احترام و رعایت ادب خانواده خود را متقاعد سازید . آنها هرگز شما را اجبار نخواهند کرد .و شما با دلایل منطقی خود انها را مجاب خواهید کرد . با آرزوی خوشبختی و آرامش در زندگی برای شما



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.