ناشناس
سوءظن همسر
مدت ۸ساله ازدواج کردم همسرم سوظن داره خیلی اذیتم میکنه یه دختر ۴ساله هم دارم.فحش میده به خانوادم .نسبت به خاستگارای قبلیم هنوزبدبینه وفکرمیکنه که من باهاشون رابطه دارم...میخام ازش جدا شم اما میترسم.چون منوتهدید کرده که روزگارمو سیاه میکنه.و اذیتم میکنه .حتی من گوشی ندارم که بخام با خانوادم یا کسی درارتباط باشم.بدبینیاش و سوضنش دیگه روانیم کرده
مشاور: خانم طیبه قاسمی
با عرض سلام و احترام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیزم ، در ابتدا شما نیاز دارید ذهنیت منفی خود را نسبت به زندگی مشترک خود اصلاح کنید ، وقتی شما ازدواج کردید تمایلی هر چند کم به همسر خود داشته اید و این زندگی با رضایت هر دو شما ادامه پیدا کرد و ثمره این عشق یک فرزند میباشد ، پس چیزهای زیادی با این ازدواج نسیب شما شده که نمیتوانید نادیده بگیرید ،همگام با شما همسرتان نیز با سختی های زندگی و بزرگ کردن فرزندتان کنارتان بوده،پس شما تنها در این زندگی زحمت نکشیده اید بلکه هر دو شما دوش به دوش هم این زندگی را جلو بردید ،پس با نگاه مسئولانه به روابط خود به جای حل مسئله به دنبال پاک کردن صورت مسئله نروید ،خواهر عزیزم ، شرایط سخت شما را درک میکنم ولی اگر گزینه طلاق را انتخاب کنید ، در واقع از چاله به چاه اوفتاده اید ، تحمل شرایط موجود سخت میباشد ولی تبعات بعد از جدایی و مشکلات بعد ازآن و تاثیر منفی آن در ازدواج آینده شماو...صدها دلیل دیگر که با بررسی در زندگی افراد مطلقه شاهد آن هستید ، شما 8سال در کنار خوبی و بدی همسرتان صبوری کردید ، قطعا همسر شما ویژگی های خوبی نیز داشته که در کنارش بودید ،به همان دلایل و ویژگی های مثبتی که شما را به سمتش نگه میدارد ،میدان را خالی نکنید ، او بیمار است ،آیا وقتی دو نفر با هم پیمان عقد بستگی میکنند ،تنها قرار است در خوشی ها و خوبی ها کنار هم باشند؟! یا در شرایط بد و مشکلات و بی پولی ها و بیماری ها نیز در کنار شریک زندگی خود باقی بمانند ؟! خواهرعزیزم مشکل همسر شما باید ریشه یابی شود و این با مراجعه حضوری و صحبت با خود شخص امکان پذیر میباشد مهم ترین اقدام درمانی برای افراد با اختلال پارانویید(سوظن شدید ) دارو درمانی است. اما به مرور می توانید برای تاثیر گذاری بیشتر داروها توسط روانپزشک با یک روان شناس بالینی هم در ارتباط قراربگیرید تا راهکارهای رفتاری و درمانی را هم به ایشان ارائه دهند. پس شما با کمی صبوری و قانع کردن همسرتان به مراجعه به روانشناس شرایط را بهتر خواهید کرد.شما باید بدانید شخص پارانویا ریشه مشکلش کاملا در درون خودش هست. و گاهی ممکن است خود فرد در تنهایی به این نتیجه برسد که مشکل از خودش هست. لذا فرد اضطراب و نگرانی در درون خود دارد. و ترس از دست دادن او را آزار می دهد. باید توجه داشت عامل اصلی شما نیستید. در واقع اینطور نیست که صرفا عدم اعتماد به شما منجر به این مشکل شده است. در بدترین حالت ممکن است بعضی رفتارهای ابهام آمیز شما محرک رفتار ایشون بشود و این مسئله را شدت ببخشد.با این مقدمه که متوجه شدیم مسئله در شما نیست و ریشه اش در فرد پارانویا هست، پس شما صرفا با کاهش محرک ها و ابهامات در رفتارتان می توانید تا اندازه زیادی از برانگیختگی او جلوگیری کنید.نباید رفتار دو پهلو از خود نشان دهید. و پیشاپیش آنچه او را تحریک می کند شناسایی کنید و حتی توضیح دهید. گاهی بهتر است حتی شما در بعضی مسائل پیش دستی کنید.مثلا بگویید فلان پارک نمی آیید آنجا از نظر مفاسد مناسب نیست و بهتر می دانید در منزل بمانید.به هر حال فراموش نکنید. این بخشی هست که مربوط به شماست. بدون همراهی او و خواست او این مسئله درمان نمی شود. او هم باید تکالیفی را عهده دار شود و مقاومت ها را کاهش دهد.با شخص پارانوئید نمی توان از راه استدلال برای اشتباه بودن باور خود وارد بحث شد. چرا که اولا چنین استدلال هایی را نمی پذیرد؛ ثانیا با هر استدلالی، شواهد جدیدی را به مجموعه شواهد خود اضافه و آنها را کامل تر می کند. ثالثا با پافشاری در مورد بی گناهی ، ممکن است پیش فرض جدیدی به پیش فرض های وی اضافه شود در اینصورت از مجادله با ایشان پرهیز کنیدو سعی در تغییر افکار ایشان نداشته باشید.سعی در مقابله به مثل با ایشان نداشته باشید.در زمینه هایی که او حساسیت دارد، رفتاری حساسیت برانگیز نداشته باشید. رابطه خود را در دیگر زمینه ها با همسرتان تقویت و سعی کنید رضایت خاطر او در آن زمینه ها را فراهم کنید. مثلا در گفت وگوهای معمولی و در موضوعات عادی سعی کنید رابطه خوبی با او برقرار و رضایت خاطر او را فراهم کنید یا در مورد تصمیماتی که ربطی به سوء ظن او ندارد، با او هم اندیشی و هم فکری داشته باشید.به هر حال این اقدامات تا حدی می تواند از تحریک بیشتر بیمار جلوگیری کند. اختلال شخصیت پارانوئید، ناشی از اختلالاتی در عملکرد مغز است و ژنتیک تا حدودی در بروز این اختلال موثر است. داروهای تجویزی از نوع ضدجنون هستند که کمک میکند علائم بیماری تا حد زیادی فروکش کند. روش آخر، خانواده درمانی است چون در خانوادههایی که چنین بیماری در آن وجود دارد اعضا بشدت درگیر هستند. آنها نقش مهمی در درمان بیمار دارند و حتما باید به بیمار کمک کنند و مهارت مقابله با این بیماران را آموزش ببینند.بنابراین مشکل شما با کمی صبوری و پیگیری درمان همسر خود قابل حل میباشد که قطعا ارزشش را دارد.سعی کنید به تغذیه و ورزش و خواب همسرتان توجه داشته باشید تا مراحل درمانی را بهتر طی کنند . با آرزوی خوشبختی و آرامش در زندگی برای شما در کنار همسر و فرزند دلبندتان