ناشناس

تنهایی

دلم خیلی گرفته حالم اصلا خوب نیست نمی دونم باید چکار کنم سردرگمم از هر طرف میرم به بن بست میخورم ۲۶ سالمه دلم میخواهد ازدواج کنم اما نمیشه تا سه سال قبل مجبور بودم صبر کنم تا خواهرام ازدواج کنند وحالا که اونا ازدواج کردن نمیدونم سه ساله هرچی خواستگار برام میاد جور نمیشه همش با خودم میگم مگه من چه ایرادی دارم یعنی توی این کره خاکی یکی نیست که به درد من بخوره در حالی که من اصلا سخت نگرفتم واداهای الکی ندارم موقعیت خانوادگی و مسائلی از این قبیل هم ایرادی نداره ولی نمیدونم چرا خدا کمک نمیکنه هرچی صداش زدم هرچی التماس کردم اصلا انگار نه انگار دیگه انگیزه ای برا زندگی ندارم دلم میخاد تا دنیا زودتر تموم شه یا من از این دنیا برم همش میگم کاش مرد بودم میرفتم سوریه شاید این طوری از این دنیا راحت میشدم به خدا دیگه از خانوادم خجالت میکشم از پدرم برادرم خواهرام و شوهراشون.کوچیک که بودیم میدیدیم بزرگترا ازدواج میکنن حالا که بزرگ شدیم می بینیم کوچکترا ازدواج میکنن این وسط ما موندیم شانس هم نداریم هرچی میخام ازاین فکرا دوری کنم نمیشه این احساس خجالت احساس سربار بودن نمیذاره نه تفریحی نه چیزی بخام دنبال یه کاری برم سرخودمو گرم کنم پول ندارم این وضع روزگار هم شده قوز بالا قوز یه کار درستی هم نیست که سرکاربرم یه کم پول داشته باشم براخودم به خدا غذا هم که میخورم همش به خودم میگم کی بشه من بمیرم که همه ازدستم خلاص شن دیگه پیششون خجالت نکشم هیچ جایی ندارم برم یه مدت از خونه دور باشم هیچ امکانی ندارم تنها جایی که میرم خونه مادربزرگمه که اونم هر وقت رفتم بیشتر دلم گرفته که میبینم دختر خاله هام یا ازدواج کردن یا اونا که از من کوچکتر هم بودن بزرگ شدن وهمش میترسم نکنه اونا زودتر ازدواج کنند توی این ۲۶ سال توی خانواده یه هم سن و سال هم نداشتم همش تنها بودم زمان بچگی با پسر خالم بازی میکردم که مادرم کلی دعوام میکرد همه چی برام عقده شده خیلی تنها دارم به خودکشی یا فرار فکر میکنم دلم میخاد با یکی حرف بزنم که منو بفهمه از این تنهایی خسته شدم نمیدونم چرا خدا تنهام گذاشته
جمعه، 5 آبان 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

تنهایی

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 26 ساله )

دلم خیلی گرفته حالم اصلا خوب نیست نمی دونم باید چکار کنم سردرگمم از هر طرف میرم به بن بست میخورم ۲۶ سالمه دلم میخواهد ازدواج کنم اما نمیشه تا سه سال قبل مجبور بودم صبر کنم تا خواهرام ازدواج کنند وحالا که اونا ازدواج کردن نمیدونم سه ساله هرچی خواستگار برام میاد جور نمیشه همش با خودم میگم مگه من چه ایرادی دارم یعنی توی این کره خاکی یکی نیست که به درد من بخوره در حالی که من اصلا سخت نگرفتم واداهای الکی ندارم موقعیت خانوادگی و مسائلی از این قبیل هم ایرادی نداره ولی نمیدونم چرا خدا کمک نمیکنه هرچی صداش زدم هرچی التماس کردم اصلا انگار نه انگار دیگه انگیزه ای برا زندگی ندارم دلم میخاد تا دنیا زودتر تموم شه یا من از این دنیا برم همش میگم کاش مرد بودم میرفتم سوریه شاید این طوری از این دنیا راحت میشدم به خدا دیگه از خانوادم خجالت میکشم از پدرم برادرم خواهرام و شوهراشون.کوچیک که بودیم میدیدیم بزرگترا ازدواج میکنن حالا که بزرگ شدیم می بینیم کوچکترا ازدواج میکنن این وسط ما موندیم شانس هم نداریم هرچی میخام ازاین فکرا دوری کنم نمیشه این احساس خجالت احساس سربار بودن نمیذاره نه تفریحی نه چیزی بخام دنبال یه کاری برم سرخودمو گرم کنم پول ندارم این وضع روزگار هم شده قوز بالا قوز یه کار درستی هم نیست که سرکاربرم یه کم پول داشته باشم براخودم به خدا غذا هم که میخورم همش به خودم میگم کی بشه من بمیرم که همه ازدستم خلاص شن دیگه پیششون خجالت نکشم هیچ جایی ندارم برم یه مدت از خونه دور باشم هیچ امکانی ندارم تنها جایی که میرم خونه مادربزرگمه که اونم هر وقت رفتم بیشتر دلم گرفته که میبینم دختر خاله هام یا ازدواج کردن یا اونا که از من کوچکتر هم بودن بزرگ شدن وهمش میترسم نکنه اونا زودتر ازدواج کنند توی این ۲۶ سال توی خانواده یه هم سن و سال هم نداشتم همش تنها بودم زمان بچگی با پسر خالم بازی میکردم که مادرم کلی دعوام میکرد همه چی برام عقده شده خیلی تنها دارم به خودکشی یا فرار فکر میکنم دلم میخاد با یکی حرف بزنم که منو بفهمه از این تنهایی خسته شدم نمیدونم چرا خدا تنهام گذاشته


مشاور: خانم طیبه قاسمی

با عرض سلام و احترام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیزم ، سن ازدواج مناسب برای دختران از 20 سالگی شروع میشود و تا 32 سالگی میتواند صورت بگیرد،پس شما نباید توقع زیادی داشته باشید چرا که سن ازدواج مخصوصا در کلان شهرها البته به اشتباه بالا رفته است ،پس جای نگرانی نیست ، خواهر گرامي؛ دغدغه شما براي ازدواج در سنين جواني، امري طبيعي است؛ زيرا ازدواج يكي از مسائل اساسي زندگي است كه در دوره جواني اتفاق مي‏افتد اما اهميت اين مسئله نبايد موجب نگراني شديد شده و زندگي شما را مختل سازد. نگران اين كه چرا تا به حال موفق به ازدواج نشده ايد ،نباشيد چرا كه:نداشتن خواستگار يكي از مشكلات رايج در ميان دختران امروزي است. اين مشكل بسيار فراگير شده و اختصاصي به شما ندارد. با توجه به شرايط موجود، نداشتن حتى يك خواستگار چيز بعيدي به نظر نمي‌رسد، چرا كه همه ما در پيرامون خود شاهد دخترهاي بسيار شايسته‌اي هستيم كه به هر دليلي حتى يك خواستگار نداشته‌اند.امروزه سن ازدواج در جامعه ما بالا رفته است و طبيعتاً دخترها هم ديرتر ازدواج مي كنند. الآن مثل قديم نيست كه دختري كه مثلاً به سن 20 سالگي رسيده ديگر اميدي به ازدواج و يافتن همسر نداشته باشد. در حال حاضر ميانگين سن ازدواج در دختران حدود 24 سال است كه شما فاصله چنداني با ميانگين نداريد. گذشته ازآن در حال حاضر امتيازات فراواني از جمله تحصيلات دانشگاهي، اعتقاد ديني سالم و ... داريد كه بسياري از دختران ندارند.شايد در سنين پايين تر موقعيت هاي بهتري براي ازدواج فراهم شود اما خداوند بهتر مي داند صلاح هر فردي در ازدواج در چه سني است. بى‏ترديد خداوندى كه شما را آفريده ، كفو و همسر مناسب و متناسب با شما را نيز در نظر گرفته است و به موقع او را روانه‏ منزل شما خواهد كرد ،به گونه اي كه هيچ چيزى نخواهد توانست مانع ايجاد پيوند و ازدواج شما شود به طور كلي علل و عوامل نداشتن خواستگار را مي توان در دو دسته تقسيم كرد: عوامل فردي: عللي كه خود فرد باعث ايجاد آنها شده است. عوامل بيروني: عللي كه عامل ايجاد آن ها خود فرد نبوده است.طبيعي است كه اگر مانعي بر سر راه شما وجود دارد ابتدا بايد سعي كنيد آن را برطرف نماييد. ( از آنجا كه ما در مورد بسياري از مسايل زندگي شما اطلاعي نداريم مطالب زير را بيان مي كنيم و اين خود شما هستيد كه بايد با دقت در اين مطالب و بررسي وضعيت خود پاسخ مناسب را بيابيد).عوامل فردي ،گاهي دختر دچار خطا يا انحراف اجتماعي، اخلاقي و... شده و يا يك صفت اخلاقي ناپسند دارد كه تمام اهل محل آن را مي دانند. اين امر از سويي باعث سلب اعتماد مردم محل و از سوي ديگر باعث مردود شدن وي در تحقيقات محلي افراد غريبه مي شود. به همين دليل كسي به خواستگاري ايشان نمي رود كه البته بايد تا حدودي در اين رابطه به مردم حق داد. تنها راه رهايي از اين مشكل توبه حقيقي دختر به درگاه خداوند و كمك خواستن از او براي تغيير و اصلاح است. اگر فرد واقعاً توبه كرده و درستكار شود، مردم با ديدن رفتار تغيير يافته اش، به مرور زمان دوباره به وي اعتماد مي كنند.گاه برخي از دختر خانم ها به علل مختلفي چون خجالتي بودن، كمرويي، درونگرايي و... از حاضر شدن در جمع هاي خانوادگي يا دوستان سر باز مي زنند و به قولي انزواجو مي شوند. در اين حالت نيز اولاً به دليل اين مشكل شخصيتي شان و ثانياً به خاطر ديده نشدن توسط واسطه ها دچار تاخير در ازدواج مي شوند. راه چاره اين مشكل، توسعه روابط اجتماعي دختر و خانواده او است. در چنين مواردي پيشنهاد مي گردد چنين دختراني با حفظ عفت و رعايت ضوابط اخلاقي و شرعي در مجامع و محافل زنانه نظير روضه هاي خانگي، مراسم هيأت هاي مذهبي و گروه های ورزشی و کوه نوردی و ... حضور يابند تا زمينه آشنايي مادران نيازمند عروس و يا واسطه ها با چنين دختري مهيّا گردد.همچنين شركت در جمع هاي جديد به شما فرصت ديده شدن مي دهد و در محيط هاي جديد مي توانيد عقايد خود، شخصيت و ظرفيت اداره يك زندگي را به ديگران نشان دهيد.به عبارتي، پختگي شما تا زماني كه پشت پرده باشد، كسي را به سوي شما جلب نمي كند. شما بايد در محيط هاي اجتماعي سالم رفت و آمد داشته باشيد و قابليت هاي خود را نشان دهيد. حتما منظورمان را از قابليت متوجه مي شويد. يعني آن چه كه احترام ديگران را نسبت به شما برمي انگيزد و نشان مي دهد شما يك سر و گردن از ديگر دختران بالاتريد و آمادگي يك زندگي واقعي را داريد.مشكل ديگر برخي از دختران ايراد گرفتن هاي زياد از خواستگاران است. البته هيچ دختري در خودآگاهش خود را يك آدم سخت گير نمي داند. پاي صحبت بيشتر اين دخترها كه بنشينيد مي شنويد: «مگر من چه توقعي دارم؟ من كه خانه و ويلا و مهريه و شيربها نخواستم. همين قدر كه پسري مرد زندگي باشد براي من كافي است»اما خيلي از همين دختران پاي انتخاب كه مي رسد، دچار وسواس هاي بيهوده مي شوند: «نكند تك پسر بودنش باعث لوس شدن او شده باشد؟ نكند پرجمعيت بودن خانواده او بعدها برايم مشكل تراشي كند؟ اين خواستگار را نمي پسندم چون چاق است... اين يكي پدرش را از دست داده و بايد سرپرست خانواده خودش هم باشد ... مگر مي شود با پسري كه دانشجو است ازدواج كرد؟ و...» همين وسواس هايي كه به نظر خيلي از خانواده ها منطقي به نظر مي رسد، باعث بالا رفتن سن دخترها و در نهايت نبود خواستگار مي شود.عوامل بيروني،اما همه انتقادها به دختر خانم ها مربوط نمي شود. خيلي وقت ها اين پسران و خانواده آنها هستند كه اين مشكلات را دامن مي زنند. مثلا با عرض تاسف يكي از مهمترين ملاك هاي انتخاب همسر در اين روزها چه از سوي پسر و چه از سوي خانواده او داشتن زيبايي بسيار دختر است. يك دختر همه چيز تمام دختري است كه زيبا، خوش ظاهر، مقيد باشد و خانواده داري او با تمكن مالي خانواده تعبير مي شود. همين امر باعث شده كه دختراني كه از زيبايي كمتري برخوردارند يا متمكن نيستند با مشكل عدم خواستگار مواجه باشند.گاهي مشاهده مي شود كه برخي از دخترها به دليل وجود نقص عضو يا مشكل جسمي با اين مشكل درگير مي شوند كه يقيناً اين امر نوعي آزمايش از جانب خداوند براي محك فرد مي باشد. البته افراد اين دو دسته مي توانند با گسترش استعدادها و توانمندي هاي خود در زمينه هاي متفاوت علمي، هنري و... نواقص خود را جبران و توانمندي هايشان را به رخ ديگران بكشانند.مشكل ديگر برخي از دخترهاي جوان بزهكاري و شرايط نامساعد اخلاقي پدر، مادر، برادر و ديگر افراد خانواده شان است. والدين بايد بدانند كه اشتباه هر يك از اعضا و بدنامي خانواده ابتدا به پاي جوانان در شرف ازدواج آن خانواده به خصوص دخترهايشان نوشته مي شود. به همين دليل بايد تمام سعي خود را براي اجتناب خود و اعضاي خانواده از مشكلات اجتماعي و اخلاقي بكنندنداشتن هم كفو و همتا معضل ديگر برخي از دختران است. مثلاً دختري تحصيل كرده كه در محيطي كوچك و روستايي زندگي مي كند و همتايي برايش وجود ندارد. در چنين مواردي يكي از راهكارها هجرت و نقل مكان كل خانواده به محله و يا شهر بزرگتر و يا ميهمان شدن خود دختر( در صورت نبودن مانع و با رعايت ضوابط اخلاقي و شرعي) در منزل يكي از محارم در شهري بزرگتر است.گاه ديده مي شود كه خانواده اي محترم در محله اي بدنام و يا معروف به فساد زندگي مي كنند. يقيناً دختر اين خانواده با مشكل نبود خواستگار مواجه مي شود. زيرا هر كسي كه قصد ازدواج با وي را داشته باشد ابتدا وارد محله مي شود تا از همسايه ها تحقيق كند و اگر ببيند كه محل سكونت دختر در محله اي بدنام مي باشد گمان مي كند كه خانواده يا خود دختر نيز مشكل دارند. راهكار مقابله با اين مشكل ترك محل است. هجرت حركتي مقدسي است كه شايد يكي از مصاديقش همين جا باشد.فرهنگ هاي اشتباه و كوته نظرانه، عامل بيروني ديگري است در ايجاد نبود خواستگار براي برخي از دختران. فرهنگ هايي چون «دختر كوچك ازدواج كرده و دختر بزرگتر مانده. حتماً ايراد و اشكالي دارد كه كسي دختر اول را نگرفته است.»، «سطح مالي پايين خانواده دختر و عدم تامين جهيزيه از طرف آنها» و... همه و همه فرهنگ هاي غلطي هستند كه متاسفانه مثل قارچ هاي سمي در جامعه ما رشد يافته اند و كسي به بيهودگي شان نمي انديشد.دختر خانمي كه خواستگار ندارد چگونه مي تواند اين آرامش فكري را داشته باشد؟! آيا مي توان جايگزيني براي نيازهاي ارضاء نشده معرفي كرد؟! آيا مي توان اين نيازها را مهار كرد؟! انشاءالله توجه و عمل به نكات زير بسياري از مشكلات شما را حل خواهد كرد : شما تنها فردى نيستيد كه با اين مساله مواجه هستيد؛ لذا آن را به عنوان يك مساله ببينيد نه يك معضل و مشكل لاينحل.زود ازدواج ‏كردن نشانه موفقيت در امر ازدواج و تأمين خوشبختى و سعادت هميشگى نيست. با كمى دقت و تفحص در بين همسايگان، فاميل و ديگران، مشاهده مي كنيد كه فرآيند خواستگارى و ازدواج، معمولاً يك فرآيند طولانى مدت و نيازمند زمان و دقت كافى است. چه بسا همين تأخير، شناخت و آگاهى‏تان را از موضوعات و معيارهاى ازدواج بيشتر و عميق‏تر كند و موفقيت در اين امر مهم و حياتى را چندين برابر كند كه در نتيجه به صلاح شما خواهد بود.ازدواج همه زندگي نيست ، بلكه تنها يك بعد از ابعاد زندگي است . پس تا زماني كه شرايط ازدواج برايتان فراهم نشده، از فرصت استفاده كنيد و در ساير ابعاد مثل تحصيل در مقاطع بالاتر و ... بكوشيد.از منفي بافي و افكار منفي بايد اجتناب شود. اگر مي خواهيد سالم بمانيد و جواني خود را حفظ كنيد ناراحتي و افكار مزاحم را از خود دور كنيد و بدانيد كه آنچه باعث ناراحتي و مشكل مي شود افكار منفي و نوع ديد ما به دنيا و وقايع است. در بسياري موارد ما از يك حادثه طبيعي، برداشتي داريم كه كاملا متفاوت با واقعيت آن است. سعي كنيد بدبيني را كنار بگذاريد و به دنيا با عينك خوشبيني نگاه كنيد اجازه ندهيد افكار منفي بر شما پيروز شود، آرامش را در زندگي به خودتان هديه دهيد.رفتار مناسب ، با ادب و احترام و به دور از شوخي زياد و جلف بودن مي تواند براي يك خانم مناسب باشد و نظر يك آقا را جلب كند. طرز برخورد در جامعه نيز در اين باره موثر است، بعضي خانم ها ممكن است فكر كنند، برخورد مناسب در مواجهه با يك آقاي نامحرم، اخم كردن و بدخلقي است ولي اين درست نيست، ما نبايد با رفتار محرك، ديگران را تحريك كنيم، ولي اخم كردن و بدخلقي هم مناسب نيست. تلاش بيشتر و روزافزون براي شكوفايي استعدادها و توانايي‌هاي خود و يادگيري فنون و هنرهاي مختلف و پر كردن اوقات فراغت داشته باشيد. دختراني كه شايستگي هاي لازم در زمينه هاي اخلاقي، اجتماعي، مهارت هاي زندگي و امتيازات ويژه ديگر در جامعه كسب مي كنند، نسبت به ديگر دختران خواهان بيشتري دارند.در محيط اطراف به خصوص در خانه سعي كنيد با كمال متانت و گذشت و فداكاري رفتار كنيد.چه بسا به دليل وجود يك صفت بد يا يك رذيله اخلاقي و رفتاري در ما، خداوند نعمتي و يا لطفي را از ما دور كند.يك احتمال را هم نبايد نديده گرفت و حرف آخر اين كه توجه به امتحانات و آزمايش هاي الهي داشته باشيم كه مبادا با بي صبري، اجر خود را از دست داده و مشكلات را بيشتر نماييم. ضمن اينكه خداوند متعال كساني را كه به هر جهت اسباب و امكانات ازدواجشان فراهم نشده و نتوانسته‌اند ازدواج كنند، دستور داده كه تقوي و پاكدامني پيشه كنند تا خداوند از فضل خود آنان را بي‌نياز گرداند. خواهر محترم، در پايان شاخه گلي از گلستان نبوي پيش كش شما مي كنيم: پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) فرمودند: «آنچه از دنيا نصيب تو باشد، اگر ناتوان هم باشى، به تو مى رسد و آنچه به زيان تو باشد، به زور نمى توانى آن را از خود دور كنى. هركس به آنچه از دستش رفته اميد نداشته باشد، آسوده است و هر كس به آنچه خداوند روزى اش كرده، خرسند باشد، شادمان مى گردد ». به طورخلاصه چند توصيه و راهكار مفيد. از منفي بافي و افكار منفي بايد اجتناب شود.از قرار گرفتن در تنهايي بايد پرهيز نمود. از بيكاري بايد دوري كرد و همواره خود را به كاري مشغول نمود حتی کار در خیریه و بدون حقوق، بيشتر در جمع شركت كنيد و به هيچ وجه خود را از ديگران جدا نكنيد و در انزوا قرار نگيريد. ورزش به ويژه ورزش هاي دسته جمعي بسيار مفيد است. با آرزوی خوشبختی و آرامش در زندگی برای شما



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.