ناشناس

عدم همکاری همسر

سلام من و همسرم به مدت ۵ ماه میشه که صاحب فرزند شدیم همسرم مردی بسیار مهربان و خونگرم و دست و دلباز هستش در ابتدای زندگی بعلت هزینه بالای مسکن برای مدت یکسال همراه خانواده همسرم زندگی کردیم، با اینکه منزلشون بسیار کوچک بود اما با این حال قبول کردم در آنجا بمانم من و همسر جان هر دو کارمند بودیم و در اوایل زندگی همسرم واقعا در امور خانه با من همراه بود حتی در آشپزی بعد از مدتی ایشون کم کم سرد شده و کارها به من واگذار شد تا جاییکه وقتی نان در منزل نداریم از من میخواهند که خریداری کنم بعد از یکسال به منزل پدرم که تخلیه شده بود نقل مکان کردیم، و اکنون ۴ سال از عمر زندگی مشترکمون میگذره و همسر جان در امور منزل به هیچ عنوان همکاری نداشتن و من هم خارج از منزل مشغول به کار بودم و بهد از آن در منزل طبیعتا بعد از این همه کار خستگی امانم رو نمیداد و همسر که استراحت کردن تازه نیاز جنسی خود را ابراز کرده و از خستگی من شاکی بودن تا مدتی سعی کردم کارهارو به روز تعطیلی موکول کنم تا ایشون هم همکاری کنن اما بعد از یک هفته همسرم روزهای تعطیل رو تا ظهر میخوابیدن و بعدش برای تفریح بیرون میرفت و کماکان کارها مانده و برای طی هفته آینده برای خودم میماند در زمان بارداری به علت اینکه مدتی استراحت مطلق شدم تصمیم به ترک کار گرفتم تا بعد از زایمان بهتر و راهتتر بتونم به امور نوزاد تازه قدم رسیدگی کنم نگهداری نوزاد واقعا کاری سخت و دشواره و به همکاری احتیاج داره و من این مورد رو چندین و چند بار به همسرم گوشزد کرده ام همسرم به هیچ عنوان همکاری نمیکنه چه در امور منزل و چه در امور نگهداری فرزند الان من علاوه بر مرتب کردن منزل و پختن غذا ، تر و خشک کردن نوزاد و شب بیداریها رو هم دارم همسرم وقتی از اداره میاد جدیدا فقط با گوشی خود و در اینترنت فقط وقت تلف میکنه و پسرمون اگه از گریه به هق هق هم بیافته تا من نگم اصلا طرفش نمیره با اضافه شدن وزن پسرم من مشکل جدی و درد شدید توی شانه ها و دستام و کمرم همراه شده، هروقت از همسرم میخوام پسرمونو بگیره با اوقات تلخی و اخم کردن بعد از چند دقیقه به خودم بر میگردونه شبها کاملا بیدارم و نوزادم نمیذاره خوابی راحت داشته باشم در طی روز من نمیتونم بخوابم تمامی رسیدگی های دکتر و ... همه با خودمه و همسرم اصلا حاضر نیست همراهیم کنه و مرتبا میگه وقت ندارم و نمیتونم مرخصی بگیرم این در حالیه که تو درمانگاه من پدرهای زیادی رو میبینم هر وقت مادرم قصد کمک داره برای نگه داشتن بچه که من کمی استراحت کنم فقط باید کلی اوقات تلخی و غرولند کردن همسرمو تحمل کنم بهش خیلی گفتم که دارم کم میارم یکم همکاری کن اما اصلا توجه نداره حتی مثلا میگم امروز حمام بردن با شما باشه، از لحظه ورودش به حمام فقط دستوراتش شروع میشه که بیا ، اونو بیار، اینو ببر، وانو آب کن، آخرشم دوباره از لحظه خشک کردن و الی آخر بچه با خودمه من واقعا خسته م نمیدونم چکار کنم لطفا راهنماییم کنید ممنون
چهارشنبه، 24 آبان 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

عدم همکاری همسر

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 33 ساله )

سلام
من و همسرم به مدت ۵ ماه میشه که صاحب فرزند شدیم
همسرم مردی بسیار مهربان و خونگرم و دست و دلباز هستش
در ابتدای زندگی بعلت هزینه بالای مسکن برای مدت یکسال همراه خانواده همسرم زندگی کردیم، با اینکه منزلشون بسیار کوچک بود اما با این حال قبول کردم در آنجا بمانم من و همسر جان هر دو کارمند بودیم و در اوایل زندگی همسرم واقعا در امور خانه با من همراه بود حتی در آشپزی
بعد از مدتی ایشون کم کم سرد شده و کارها به من واگذار شد تا جاییکه وقتی نان در منزل نداریم از من میخواهند که خریداری کنم
بعد از یکسال به منزل پدرم که تخلیه شده بود نقل مکان کردیم، و اکنون ۴ سال از عمر زندگی مشترکمون میگذره و همسر جان در امور منزل به هیچ عنوان همکاری نداشتن و من هم خارج از منزل مشغول به کار بودم و بهد از آن در منزل
طبیعتا بعد از این همه کار خستگی امانم رو نمیداد و همسر که استراحت کردن تازه نیاز جنسی خود را ابراز کرده و از خستگی من شاکی بودن
تا مدتی سعی کردم کارهارو به روز تعطیلی موکول کنم تا ایشون هم همکاری کنن اما بعد از یک هفته همسرم روزهای تعطیل رو تا ظهر میخوابیدن و بعدش برای تفریح بیرون میرفت و کماکان کارها مانده و برای طی هفته آینده برای خودم میماند
در زمان بارداری به علت اینکه مدتی استراحت مطلق شدم تصمیم به ترک کار گرفتم تا بعد از زایمان بهتر و راهتتر بتونم به امور نوزاد تازه قدم رسیدگی کنم
نگهداری نوزاد واقعا کاری سخت و دشواره و به همکاری احتیاج داره و من این مورد رو چندین و چند بار به همسرم گوشزد کرده ام
همسرم به هیچ عنوان همکاری نمیکنه چه در امور منزل و چه در امور نگهداری فرزند
الان من علاوه بر مرتب کردن منزل و پختن غذا ، تر و خشک کردن نوزاد و شب بیداریها رو هم دارم
همسرم وقتی از اداره میاد جدیدا فقط با گوشی خود و در اینترنت فقط وقت تلف میکنه و پسرمون اگه از گریه به هق هق هم بیافته تا من نگم اصلا طرفش نمیره
با اضافه شدن وزن پسرم من مشکل جدی و درد شدید توی شانه ها و دستام و کمرم همراه شده، هروقت از همسرم میخوام پسرمونو بگیره با اوقات تلخی و اخم کردن بعد از چند دقیقه به خودم بر میگردونه
شبها کاملا بیدارم و نوزادم نمیذاره خوابی راحت داشته باشم
در طی روز من نمیتونم بخوابم
تمامی رسیدگی های دکتر و ... همه با خودمه و همسرم اصلا حاضر نیست همراهیم کنه و مرتبا میگه وقت ندارم و نمیتونم مرخصی بگیرم این در حالیه که تو درمانگاه من پدرهای زیادی رو میبینم
هر وقت مادرم قصد کمک داره برای نگه داشتن بچه که من کمی استراحت کنم فقط باید کلی اوقات تلخی و غرولند کردن همسرمو تحمل کنم
بهش خیلی گفتم که دارم کم میارم یکم همکاری کن اما اصلا توجه نداره
حتی مثلا میگم امروز حمام بردن با شما باشه، از لحظه ورودش به حمام فقط دستوراتش شروع میشه که بیا ، اونو بیار، اینو ببر، وانو آب کن، آخرشم دوباره از لحظه خشک کردن و الی آخر بچه با خودمه
من واقعا خسته م
نمیدونم چکار کنم
لطفا راهنماییم کنید
ممنون


مشاور: محمد علی رضایی

با سلام و احترام پرسشگر گرامی: مهر و محبت خود را از همسرتان دریغ نکنید هم به شایستگی به پیشوازش بروید و خستگی کار را از وی رفع کنید و هم در موقع سر کار رفتن به شایستگی بدرقه اش کنید و با محبت ثواب کمک در کار خانه را به وی یاد اور شوید از جمله اینکه (هر کسی خدمت کردن به خانواده خود را ننگ نداند خداوند او را بدون حساب به بهشت داخل می‌کند. خدمت کردن به عيال كفاره گناهان كبيره است و غضب پروردگار را فرو می‌نشاند)«جامع الأخبار ص: 103-102» سپس با محبت انجام کاری رو مستقیما به همسرتون واگذار کنید مثلا خرید نان یا بیرون بردن آشغالها و فقط یک بار از وی درخواست کنید و مرتب تکرارش نکنید حتی اگر همسرتان آن روز انجام نداد شما خودتان انجام ندهید تا با نتیجه ی کارش رو به رو شود .البته نباید سرکوفت بزنید و محبت خود را کم کنید فقط اجازه بدهید با نتیجه ی انجام ندادن کارش روبه رو شود.بزرگوار باشید لازمم نیست وقتی نتیجه رو دید با طعنه به رویش بیارید. وقتی از همسرتان درخواست کمک می کنید به جای این که لحن تان دستوری باشد بهتر است خیلی با محبت و به صورت خبری این حرف را بزنید .حتی می توانید از اسامی خاصی که وقتی خوشحالید با آن همدیگرو صدا میکنید استفاده کنید مثلا:الان عزیزم میاد تو ظرف شستن بهم کمک میکنه. بهتر است تا حدود یک ساعت بعد از این که از سرکار میاد انتظار کمک نداشته باشید چون مردان وقتی خانه می ایند نیاز به زمان دارند تا خود را با فضا تطبیق بدهند. با هم برای انجام کارهای خانه برنامه ریزی کنید مخصوصا وقتی انتظار کمک از او دارید.یعنی از قبل بداند که شما چه انتظاری دارید(چون خانم ها معمولا انتظار دارند همسران ذهن خوانی بلد باشند و خودشان بفهمند که کی زن نیاز به کمک داد) و در اخر در ازای هر کاری که میکند حتی کوچک حتما تایید و تشویق و تشکر فراموش نشود. با امید به موفقیت وسربلندی حضرت عالی



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما