عدم توانایی صحبت کردن باشوهر
من شوهرم رفیق بازه و اینکه هروقت ازدستش ناراحت میشم نمیتونم حرفموبهش بزنم همیشه کم میارمو منو مقصردرمیاره در حالیکه اینجوری نیس اصلا نمیتونم باهش بحرفم
مشاور: خانم طیبه قاسمی
با عرض سلام و احترام خدمت شما خواهر گرامی ؛ خواهر عزیزم اینکه شوهر شما رفیق باز میباشد و در صحبت با ایشان یه یک نقطه مشترک نمیرسید به دلیل این میباشد که شما با ایشان در یک جهت فکری قرار نگرفته اید و با یکدیگر همفکر نشده اید بنابراین صحبت یکدیگر را درک نمیکنید و دائم همدیگر را به درک نکردن و خود خواهی و اهمیت ندادن ،محکوم میکنید .بنابراین شما میتوانید با سیاست های زنانه خود سازگاری بیشتری را فراهم سازید . زنان آمادگی بیشتری دارند که خود را در رابطه با همسر و بچهها غرق کنند و تمام وقتشان را به این روابط اختصاص دهند. در مقابل مردها کمتر بعد از ازدواج دوستانشان را کنار میگذارند. زنها به خاطر روحیه خود از مردها انتظار دارند مثل آنها رفتار کنند اما این درست نیست. یک علت رفیقبازی برمیگردد به نوع و روش زندگی که افراد از دوران مجردی خود به دنیای تاهل وارد میکنند. اینها در دوران مجردی وابسته به دوستان و گروههایی بودند که در آنها عضو بودند و نیازهای عاطفی، روانشناختی و تعاملات اجتماعیشان را از راه ارتباط با آنها تامین میکردند. چنین افرادی پس از ازدواج هم این روال را وارد دنیای تاهل میکنند و همچنان با دوستان سابق خود در ارتباط هستند و تعاملاتشان را حفظ میکنند. علت بعدی ناشی از عقدههای سرکوب شده دوران مجردی است. یعنی تعاملات اجتماعی فرد رفیقباز در مجردی با دیگران کم یا ضعیف بود و زمانیکه وارد زندگی مشترک میشود و عرصه را برای خودنمایی آزاد میبیند، آرام آرام با دیگران ارتباط برقرار کرده و دوست میشوند. نکته سوم، داشتن پدر و مادرهای سختگیر و کنترلکننده است. افرادی که در گذشته والدینشان روی آنها نظارت و کنترل بیمارگونهای داشتند، وقتی پس از ازدواج وارد زندگی مشترک میشوند، تصمیم میگیرند نیازهای روانشناختی را که در گذشته به آنها پاسخی ندادهاند، با دوستییابی و رفیقبازی تامین کنند. گاهی وقتها افراد میبینند که همسرشان در زندگی مشترک نمیتواند نیازهای روانی و عاطفی او را تامین کند؛ غر میشنود، کنترل میشود، تهدید میشود، آرامش در زندگیاش ندارد، برای هر کاری که انجام میدهد بازخواست میشود، این مشکلات برای هر یک از زوجین که رخ دهد باعث میشود او با عضو شدن در گروههای ورزشی، کوهنوردی، سازمانهای مختلف و.. آرامشی را که در محیط خانه پیدا نکرده بیابد. افراد رفیقباز کسانی هستند که نیازها و احساسات دوست یا دوستان خود را مقدم بر همسر خود میدانند و با اینکه میدانند همسرشان به کمک و حمایت آنها نیاز دارند، اما این توجه را معطوف دوست خود میکنند. نگاه اینها به دنیای رفیقبازی ناشی از رسم، طرز تفکر و نگرشی است که آنها به دوست خود دارند و احساس میکنند رفیقبازی یعنی بامرام بودن، یعنی اینکه هوای دوستم را داشته باشم. نوع دیگری از رفیقبازی هم وجود دارد که فرد در آن نیازها را اولویتبندی میکند. یعنی در عین اینکه برای دوستش احترام زیادی قائل است و نیازهای روانشناختیاش را تامین میکند، اما نیازهای روانشناختی خانواده را مقدم بر او میداند و خود را فدای دوست نمیکند. رفیقبازی چون با بیتوجهی به فرد یا خانواده و تامین نیازهای آنان همراه است، سبب بروز اختلاف در زندگی مشترک شده و حتی ممکن است منجر به خیانت و جدایی میان زوجین شود. برای جلوگیری از بروز این مشکل چند توصیه داریم؛ اول اینکه تا جاییکه میتوانید نیازهای روانی و عاطفی و احساسی همسر خود را تامین کنید. البته در رابطه با مسئله رفيق بازي همسرتان، چند موضوع بايد بررسي شود. دلايلي که از نظر همسرتان باعث مي شود زمان خود را بيشتر با دوستانش بگذراند چيست؟ نگراني شما از ارتباط داشتن همسرتان با دوستانش چيست؟ آيا از ابتداي ازدواج و يا پيش از آن نيز، ارتباط همسرتان با دوستانش زياد بوده است؟ و يا مدتي است که ارتباط بيشتر شده است؟ درصورتي که شغل همسرتان با دوستانش مشترک است اين ارتباط را نمي توان به راحتي قطع کرد چرا که همسرتان خواسته يا ناخواسته با دوستانش ارتباط خواهد داشت. در هر صورت با همسرتان صحبت کنيد، ذکاوت بيشتري به خرج دهيد و لذت هايي را که با دوستانش تجربه مي کند شناسايي کنيد. چه بسا شما بتوانيد آن شرايط را فراهم کنيد. آنچه تفريح را لذت بخش مي کند، احساس رهايي از مشکلات روزمره و افکار نگران کننده است. در صورتي که تفريح شما و همسرتان اين گونه نيست، هوشيار باشيد.در صورتي که دوستان همسرتان افراد مطمئني از نظر اخلاقي نيستند و شما نگران سلامت همسرتان در ارتباط با اموري همچون اعتياد هستيد از اطرافيانتان کمک بخواهيد. زندگي پيش از ازدواج همسرتان را، بررسي کنيد اگر او پيش از اين نيز ارتباط زيادي با دوستان خود داشته است؛ بنابراين همسرتان بايد مهارت هاي زندگي مشترک را دوباره آموزش ببيند و از مهارت ارتباط با دوستان و مديريت آن آگاهي يابد. پس از يافتن پاسخ اين سوالات مي توانيد متوجه شويد چطور مي توانيد براي حل اين موضوع اقدام کنيد.مهارت ايجاد تعادل بين تمامي امور زندگي موضوعي است که همه افراد به آن نياز دارند و شما و همسرتان نيز از اين امر مستثنا نخواهيد بود. البته حضور شما نيز در کنار همسرتان و همراهي وي در اين امور، داراي اهميت ويژه اي است؛ چرا که زماني که شما و همسرتان زندگي مشترکي را شروع کرديد اين تعهد را داديد در هر مرحله، در کنار يکديگر باشيد؛ بنابراين مشکلات زماني حل خواهد شد که شما همراه همسرتان باشيد و نه در مقابل وي. براي ايجاد تعادل در امور مختلف زندگي، ابتدا بايد موانع آن را بشناسيد. عواملي نظير نداشتن اهداف مشخص و از اين شاخه به آن شاخه پريدن، نداشتن اطلاعات کافي در زمينه هاي مرتبط، نداشتن برنامه ريزي براي زندگي و مسئوليت پذيري پايين در بهم زدن تعادل زندگي دخيل هستند.ابتدا وضعيت فعلي خود را بررسي کنيد: آنچه را که تا کنون انجام داده ايد بررسي کنيد و جاهايي را که به قول معروف از خط تعادل خارج شده ايد شناسايي کنيد. سپس اهدافتان را مشخص کنيد: براي اين منظور فهرستي از اهدافتان را بنويسيد و بر اساس اولويت دستيابي، آن ها را مرتب کنيد. به طور دقيق و واضح هر هدف را توضيح دهيد. با توجه به اولويت ها و با توجه به آنچه تا کنون انجام داده ايد، برنامه اي مناسب را تهيه کنيد. کمي وسواس به خرج دهيد و جزء به جزء امور را مشخص کنيد.جنبه هاي مختلف زندگي تان را بشناسيد: علايق، مسئوليت ها، توانمندي ها و نيازمندي هاي خود را بشناسيد و نگذاريد آنها کنترل شما را در دست بگيرند. با شناسايي آن ها مي توانيد در مواقع لزوم به آن ها، بپردازيد اینگونه هم اهداف همسرتان را میدانید و هم خودتان را و مسیر برای شما هموار تر خواهد شد . با آرزوی خوشبختی و آرامش در کنار همسرتان