ناشناس
ذهنم همش مشغول ارتباط صمیمی همسرم با همکارشه، اصلا آرامش فکری ندارم.
با سلام من حدود یک سال پیش عقد کردم و چند ماهی هم هست ک عروسی کردیم. من و همسرم تقریبا مذهبی هستیم . متأسفانه همون ماه اول عقدمون متوجه شدم ک همسرم بایکی از همکارای خانومش ک چندسالی هم از خودش بزرگتره ارتباط تلگرامی دارند و خیلی صمیمی هستند و همدیگه رو با اسم کوچیک صدا میکنند و اون خانوم برای همسر من پیام های عاشقانه و استیکر و آهنگ های عاشقانه میفرسته ک همه اینها رو من اتفاقی تو گوشی همسرم دیدم. چندبار ک با همسرم مسأله رو مطرح کردم انکار کرد و میگفت یکی از دوستای آقا هستند. همینطور ک گذشت و عروسی کردیم یکی دوبار تو بحثامون منو با اسم اون خانوم صدا کرد و بعد هم ک یکبار رفتم سرگوشیش و پیاماش رو برای خودش خوندم دیگه مجبور شد اعتراف کنه و گفت ارتباطشون در حد همکاریه و خودم هم اعتراف میکنم ک نباید اینقدر صمیمی باشیم و بارها بهش گفتم ک من دیگه ازدواج کردم و لطفا دیگه ب من پیام نده. من اون روز ضربه روحی شدیدی بهم وارد شد اما گفتم بهش ی مهلتی بدم شاید واقعا دیگه ارتباطشون قطع بشه. اما با گذشت چندماه گرچه همسرم روی گوشیش پسورد گذاشته ولی متوجه میشم ک داره با اون خانوم چت میکنه. اینم بگم ک همسرم خیلی مهربون و با ایمانه و خودش هم همش میگه منو خیلی دوست داره و ما ب جز این مسأله تا حالا باهم مشکل دیگه ای نداشتیم بطوری ک اگر من این مشکل رو نداشتم خیلی خیلی خوشبخت بودم. گاهی وقتا با خودم میگم همسر من ک اینقدر مذهبی و با ایمانه محاله با یک زن نامحرم اینقدر صمیمی بشه و نکنه خدای نکرده اون خانم رو صیغه کرده باشه. خلاصه ک تو این مدتی ک ازدواج کردیم ذهنم همش مشغول این موضوعه و اصلا آرامش فکری ندارم. خواهش میکنم راهنماییم کنید ک باید چکار کنم و چطور ب ارامش برسم؟
مشاور: علی محمد صالحی
با عرض سلام و وقت بخیر خدمت شما.
جای بسی خوشحالی داره که همسر شما مهربون و با ایمانه و شما رو هم خیلی دوست داره، و انشاالله با رفع این مسئله هم، بقول خودتون خیلی خیلی خوشبخت خواهید بود. و این خیلی خوبه که بعد از متوجه شدن مسئله ارتباط همسرتون، بفکر راه حل هستید و مثل برخی از همسران جوان نیستید که سریع بفکر جدایی میافتند. طبق آمارهای موجود، متأسفانه حدود نیمی از طلاقها، در پنج سال اول ازدواج اتفاق میافتد و تأسفانگیزتر اینکه، درصد قابل توجهی از این جداییها در نخستین سال ازدواج رخ میدهد و این بیش از همه، هشداری برای همه زوجهای جوان است که عجولانه تصمیمگیری نکنن. خداوند متعال در قرآن میفرماید:«با همسرانتان به نیکى معاشرت کنید و اگر ایشان را نمىپسندید، باید بدانید بسا چیزى را ناپسند مىدارید و خداوند در آن خیر بسیار نهاده است».[1]
کاری که میتونید انجام بدید اینه که در قدم اول در زمان مناسبی که خود شما آرامش دارید و همسرتون هم آمادگی داره و کار خاصی نداره، با او صحبت کنید. در ابتدا چندتا از ویژگیهای مثبت ایشون مثل مهربون بودن، مومن بودن ... بگید و بیان کنید که چقدر احساس خوشبختی میکنید که با او ازدواج کردید، ادامه بدید اون روز که متوجه ارتباط شما با اون خانم شدم ضربه روحی شدیدی به من وارد شد. اینو بدون که ما زنها نسبت به شوهرمون حس مالکیت داریم و وقتی متوجه این مسائل بشیم خیلی خیلی اذیت میشیم و ضربه روحی سختی به ما وارد میشه. برای اینکه بهتر منو درک کنی، تصور کن که من با یک مرد غریبه و لو همکار، ارتباط صمیمی داشته باشم و همدیگه رو با اسم کوچیک صدا کنیم و کلمات عاشقانه برای هم بفرستیم ... تو چه احساسی پیدا میکنی؟ (از او درخواست کنید که واقعا تصور چنین چیزی رو بکنه)، بعد بگید دقیقا همین حسی که تو پیدا میکنی من هم وقتی تو ارتباط داشته باشی پیدا میکنم، و تفاوتی بین زن و شوهر در این قضیه نیست، و اگر تو با اون ارتباط داشته باشی من با وجودی که خیلی دوستت دارم حس بدی پیدا میکنم و نمیتونم تحمل کنم، و تا وقتی خیالم راحت نشه این حس و افکار منو خیلی اذیت میکنه و ذهنم همش مشغول این موضوعه و اصلا آرامش فکری ندارم، و ممکنه کم کم نسبت به تو سرد بشم و زندگی مشترک ما خدای ناکرده دچار مشکلی بشه که دیگه کاری نشه برای اون انجام داد. و حیف این زندگی ماست که تازه شروع کردیم بخاطر یه زن دیگه خراب بشه. و اگر این زن، زن خوبی بود باتوجه به اینکه خودش زنها رو میشناسه که چقدر نسبت به شوهرشون حساسن و اذیت میشن که شوهرشون با زن دیگه ای ارتباط داشته باشه، بعد از اینکه تو ازدواج کردی هیچ وقت چنین کاری رو نمیکرد.
منظور من اینه که شما بدون اینکه همسرتون رو به صورت مستقیم محکوم کنید و به شخصیت اون حمله کنید، فقط از احساس خودتون و اینکه چقدر ناراحت شدید بگید، تا هنگام صحبت با همسرتون دچار تنش و درگیری لفظی با او نشید، چون اگر احساس کنه به صورت مستقیم به شخصیتش حمله شده سعی میکنه از شخصیت خودش دفاع کنه و در مقابل شما موضع میگیره شما هم میخواهید جواب بدید و درگیری و تنش پیش میاد و شما نمیتونید احساستون رو به او بگید، اگر دقت کنید میبینید که در جملات من به همسر شما حمله مستقیم نشده.
اگر پذیرفت و مشکلی نبود از او بخواهید که خیال شما رو راحت کنه که دیگه مسئله ای پیش نمیاد و با او ارتباطی نداره، مثل اینکه شماره اون خانم رو بلاک کنه، یا اگر امکان داشته باشه همسرتون تغییر شغل بده یا حداقل محل کارشو عوض کنه؛ و اگر با وجود این صحبتها مسئله شما حل نشد، نیاز هست که شما و همسرتون پیش از این که این موضوع عمیق بشه و بر روی روابط شما تاثیر بذاره به مشاوره حضوری تشریف ببرید تا به کمک مشاور این مسئله حل بشه.
موفق و شاد و پیروز باشید