بصیرت کلید تشخیص حق از باطل در نگاه امام علی (ع)

در این مقاله مفهوم بصیرت را از دیدگاه امام علی (ع) به عنوان کلید حق و باطل مورد بررسی قرار می دهیم.
14 ساعت و 15 دقیقه پیش
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: قربان منتظمی
موارد بیشتر برای شما
بصیرت کلید تشخیص حق از باطل در نگاه امام علی (ع)

 مقدمه:

در دنیایی که حق و باطل در هم آمیخته‌اند، چگونه می‌توان راه راست را تشخیص داد؟ امام علی (ع) در نهج‌البلاغه به این پرسش مهم پاسخ داده و ملاک‌هایی برای تشخیص افراد بصیر از کور دلان ارائه کرده است."
 
امام علی(علیه السلام) در بخشی از خطبه 133 نهج البلاغه، نکات لطیف و جالبى را در عین فشردگى عبارات بیان فرموده و به اصولى که رهگشاى زندگى انسانهاست توجه داده است:
 
وَ إِنَّمَا الدُّنْیَا مُنْتَهَى بَصَرِ الْأَعْمَى لَا یُبْصِرُ مِمَّا وَرَاءَهَا شَیْئاً، وَ الْبَصِیرُ یَنْفُذُهَا بَصَرُهُ وَ یَعْلَمُ أَنَّ الدَّارَ وَرَاءَهَا، فَالْبَصِیرُ مِنْهَا شَاخِصٌ وَ الْأَعْمَى إِلَیْهَا شَاخِصٌ، وَ الْبَصِیرُ مِنْهَا مُتَزَوِّدٌ وَ الْأَعْمَى لَهَا مُتَزَوِّدٌ.
 
و همانا دنیا نهایت دیدگاه کور دلان است که آن سوى دنیا را نمى نگرند، امّا انسان آگاه، نگاهش از دنیا عبور کرده از پس آن سراى جاویدان آخرت را مى بیند. پس انسان آگاه به دنیا دل نمى بندد و انسان کور دل تمام توجّه اش دنیاست. بینا از دنیا زاد و توشه برگیرد و نابینا براى دنیا توشه فراهم مى کند.
 
در این مقاله بر آنیم تا بصیرت را به عنوان کلید تشخیص حق از باطل در نگاه امام علی (ع) معرفی کنیم و با بررسی آموزه‌های ایشان و ارائه مثال‌های عملی، راهکارهایی برای تقویت بصیرت در جامعه ارائه دهیم تا در مواجهه با فتنه‌ها و شبهات، بتوانیم حق را از باطل تشخیص دهیم و با شناخت دشمنان، از انقلاب اسلامی دفاع کنیم.
 

بصیرت کلید تشخیص حق از باطل در نگاه امام علی (ع)

اولین ملاک تشخیص کور دلان

وَ إنَّمَا الدُّنْیَا مُنْتَهَى بَصَرِ الاَعْمَى: نخست مى فرماید: (به راستى که دنیا مُنتهاى دید کوردلان است)؛ «وَ إنَّمَا الدُّنْیَا مُنْتَهَى بَصَرِ الاَعْمَى». و در توضیح و تکمیل آن مى فرماید: (و ماوراى آن چیزى نمى بینند,
 
 در حالى که شخص بصیر و روشن ضمیر، دیدش در آن نفوذ مى کند و از آن مى گذرد، و مى داند که سراى جاودان، وراى آن است)؛ «لَا یُبْصِرُ مِمَّا وَرَاءَهَا شَیْئاً، و الْبَصِیرُ یَنْفُذُهَا بَصَرُهُ، وَ یَعْلَمُ أَنَّ الدَّارَ وَرَاءَهَا»
 
آرى دنیاپرستان، به خاطر دلباختگى و شیفتگى، نسبت به زرق و برق دنیا، همچون کسى هستند که در زندانى بدون روزنه، محبوس است، جز داخل زندان چیزى را نمى بینند، یا دید چشمانشان ضعیف است و یا حجابها اطراف آنها را گرفته، و یا هر دو.
 
ولى حق جویانِ حق طلب، دیدشان نافذ و حجابى در برابر آنها نیست، به همین دلیل سراى آخرت را که منزلگاهِ جاودانى آنهاست، با چشم دل، به روشنى مى بینند، و تمام همّت خود را متوجّه آن مى سازند.
 
اساساً اگر دنیا را آن چنان که هست، بشناسیم، ایمان به آخرت به دنبال آن خواهد بود، چرا که دنیا، منهاى آخرت، نامفهوم است، آیا خالقِ حکیم، ممکن است.
 
 این همه تشکیلات وسیع جهان را بیافریند براى این که انسانها چند روزی در آن بخورند و بنوشند، بخوابند و بیدار شوند و سرانجام بمیرند و خاک شوند و به فراموشى سپرده شوند؟
 
در حالى که قسمت آغاز این عمر کوتاه همانند قسمت پایانش، آمیخته با ضعف و ناتوانى است و قسمت میانى که قابل استفاده است توأم با انواع مشکلات و مصائب و درد و رنجهاست؟ کدام حکیم، چنین کار غیر حکیمانه اى انجام مى دهد؟!
 
جمله "و إنَّمَا الدُّنْیَا مُنْتَهَى بَصَرِ الاَعْمَى" که به معنای "و دنیا تنها نهایت دید کور دلان است" است، یکی از مهم‌ترین ملاک‌های تشخیص کور دلان در دیدگاه امام علی (ع) محسوب می‌شود.
 
چرا این جمله به عنوان ملاک اول تشخیص کور دلان در نظر گرفته می‌شود؟
تاکید بر محدودیت دید دنیاگرایان: این جمله به طور مستقیم به محدودیت دید افرادی که تنها به دنیا توجه دارند اشاره می‌کند. آن‌ها مانند کوری هستند که تنها تا مرز دنیا می‌بینند و از فراسوی آن آگاهی ندارند.
 
تضاد با بصیرت: بصیرت به معنای دیدن فراتر از ظاهر و درک عمق مسائل است. در مقابل، کور دلی به معنای محدودیت دید و عدم توانایی در دیدن حقایق پنهان است.
 
اهمیت آخرت: این جمله به طور غیرمستقیم به اهمیت آخرت و زندگی پس از مرگ اشاره می‌کند. افرادی که تنها به دنیا می‌اندیشند، از آخرت غافل هستند و به همین دلیل کور دل محسوب می‌شوند.
 
ابعاد مختلف این ملاک:
دنیاگرایی افراطی: افرادی که تمام هم و غم خود را صرف جمع‌آوری مال و ثروت و لذت‌های دنیوی می‌کنند و به معنویات توجهی ندارند، در این دسته قرار می‌گیرند.
 
عدم توجه به آخرت: کسانی که به آخرت و عواقب اعمال خود در آن دنیا اعتقادی ندارند یا اعتقاد ضعیفی دارند، نیز کور دل محسوب می‌شوند.
 
عدم جستجوی حقیقت: افرادی که به دنبال حقیقت نیستند و به هر آنچه که به آن‌ها گفته می‌شود، به راحتی باور می‌کنند، نیز در زمره کور دلان قرار می‌گیرند.
 
کاربرد عملی این ملاک:
خودشناسی: هر فرد می‌تواند با بررسی افکار و اعمال خود، تشخیص دهد که آیا به دسته کور دلان تعلق دارد یا خیر.
 
شناخت دیگران: با شناخت این ملاک، می‌توان افراد اطراف خود را بهتر شناخت و با افرادی که بصیرت دارند، ارتباط برقرار کرد.
 
هدایت جامعه: این ملاک می‌تواند به عنوان یک معیار برای انتخاب رهبران و مسئولین جامعه مورد استفاده قرار گیرد.
 
پس جمله "و إنَّمَا الدُّنْیَا مُنْتَهَى بَصَرِ الاَعْمَى" یک ملاک بسیار مهم و اساسی برای تشخیص کور دلان است. این ملاک به ما کمک می‌کند تا تفاوت بین افرادی که به دنیا و آخرت توجه دارند را بهتر درک کنیم و در نهایت به سمت کمال و سعادت حرکت کنیم.
 
شاهد قرآنی بر دلیل اول:
 به همین دلیل، قرآن مجید مى فرماید: «یَعْلَمُونَ ظَـاهِرًا مِّنَ الْحَیَوةِ الدُّنْیَا وَ هُمْ عَنِ الآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ»(1)؛ (آنها فقط ظاهرى از زندگى دنیا را مى دانند و از آخرت و پایان کار غافلند).
 
بصیرت افزائی در شناخت دشمن
یَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ : (اکثر) آنان به امور ظاهری از زندگی دنیا آگاهند و از عالم آخرت (و وعده ثواب و عقاب حق) به کلی بی‌خبرند.
 
1- کوته‌بینى، سطحى‌نگرى و توجّه نکردن به ماوراى مادّیات، نوعى جهل است.
2- انسان باید ژرف‌نگر و عمیق باشد، نه ظاهربین و غافل.
3- دنیا بد نیست، غفلت از آخرت بد است. (2)
 
این آیه شریفه به یکی از مهم‌ترین چالش‌های انسان در طول تاریخ اشاره می‌کند: توجه بیش از حد به دنیا و غفلت از آخرت. این موضوع نه تنها در زندگی فردی، بلکه در سطح جوامع و تمدن‌ها نیز تأثیر بسزایی دارد.
 
1. کوته‌بینی و سطحی‌نگری:
جهل مرکب: افرادی که تنها به ظاهر امور می‌نگرند، در واقع در جهل مرکبی فرو رفته‌اند. آن‌ها از عمق مسائل و واقعیت‌های پنهان غافلند.
 
تمرکز بر لذت‌های زودگذر: این افراد، لذت‌های دنیوی را بر ارزش‌های معنوی ترجیح می‌دهند و از فرصت‌های رشد و تعالی خود غافل می‌شوند.
 
فراموشی هدف اصلی زندگی: هدف اصلی انسان، رسیدن به سعادت ابدی است نه لذت‌های زودگذر دنیوی.
 
2. اهمیت ژرف‌نگری و عمق اندیشی:
    شناخت واقعیت: برای شناخت کامل واقعیت، باید به لایه‌های زیرین پدیده‌ها نفوذ کرد و به دنبال علل و عوامل اصلی آن‌ها بود.
 
توجه به آخرت: انسان باید علاوه بر زندگی دنیوی، به آخرت و عواقب اعمال خود نیز توجه داشته باشد.
 
توازن بین دنیا و آخرت: زندگی دنیا و آخرت دو سوی یک سکه هستند و باید به هر دو توجه داشت.
 
3. دنیا بد نیست، غفلت از آخرت بد است:
لذت بردن از نعمت‌های دنیا: اسلام به انسان اجازه می‌دهد از نعمت‌های دنیوی لذت ببرد اما به شرط آنکه به آخرت نیز توجه داشته باشد.
 
تعادل در زندگی: انسان باید بین نیازهای مادی و معنوی خود تعادل برقرار کند.
 
آخرت، هدف نهایی: هدف اصلی انسان، رسیدن به سعادت ابدی در آخرت است و دنیا تنها وسیله‌ای برای رسیدن به این هدف است.
 
کاربرد این آیه در شناخت دشمن:
شناخت ماهیت دشمن: دشمنان واقعی انسان، کسانی هستند که او را از یاد خدا و آخرت غافل می‌کنند و او را به سمت لذت‌های زودگذر دنیوی سوق می‌دهند.
 
مقابله با نفوذ دشمن: برای مقابله با نفوذ دشمن، باید به شناخت عمیقی از خود و دشمن دست یافت و به تقویت ایمان و تقوا پرداخت.
 
بصیرت افزایی: آیه شریفه، به ما یادآوری می‌کند که برای شناخت دشمن، باید به بصیرت و آگاهی رسید و از ظواهر فریبنده پرهیز کرد.
 
پس آیه شریفه "یَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ" به ما یادآوری می‌کند که برای داشتن زندگی سعادتمند و موفق، باید به تعادل بین دنیا و آخرت توجه کنیم و از غفلت نسبت به آخرت پرهیز کنیم. با شناخت دشمنان واقعی و تقویت ایمان و تقوا، می‌توانیم در برابر توطئه‌های آن‌ها ایستادگی کنیم.
 

دومین ملاک تشخیص کور دلان

"فَالبَصِیرُ مِنْهَا شَاخِصٌ، وَ الاَعْمَى إلَیْهَا شَاخِصٌ: ترجمه تقریبی: پس بصیر از آن (دنیا) کوچ می‌کند و کور دل به سوی آن حرکت می‌کند.
 
تفاوت بین افراد بصیر و کور دل
این جمله، به زیبایی تفاوت بین افراد بصیر و کور دل را در برخورد با دنیا نشان می‌دهد.
 
بصیر: فرد بصیر، دنیا را منزلگاه ابدی خود نمی‌داند و به آن به عنوان وسیله‌ای برای رسیدن به آخرت نگاه می‌کند. او از دنیا به عنوان پل عبور می‌کند و به سمت مقصد اصلی خود یعنی آخرت حرکت می‌کند.
 
کور دل: برعکس، کور دل به دنیا دل بسته است و تمام تلاش خود را برای ماندن در آن می‌کند. او دنیا را هدف نهایی خود می‌داند و از آخرت غافل است.
 
مقایسه با جمله اول:
تکمیل کننده مفهوم: جمله دوم، مفهوم جمله اول را تکمیل می‌کند. جمله اول به ما می‌گوید که دنیا نهایت دید کور دلان است و جمله دوم نشان می‌دهد که این کور دلی به چه رفتاری منجر می‌شود.
 
تاکید بر حرکت: هر دو جمله بر حرکت تاکید دارند. جمله اول می‌گوید که کور دلان به دنیا خیره شده‌اند و از آن فراتر نمی‌روند. جمله دوم می‌گوید که آن‌ها به سمت دنیا حرکت می‌کنند.
 
تضاد بین بصیر و کور دل: این دو جمله به وضوح تضاد بین بصیر و کور دل را نشان می‌دهند. بصیر از دنیا می‌گذرد، در حالی که کور دل به آن دل بسته است.
 
چرا این جمله به عنوان ملاک دوم تشخیص کور دلان در نظر گرفته می‌شود؟
نشانه عمل: این جمله نه تنها به اعتقاد افراد اشاره می‌کند، بلکه به عمل آن‌ها نیز توجه دارد. یعنی کسی که کور دل است، نه تنها به دنیا فکر می‌کند، بلکه به سمت آن نیز حرکت می‌کند.
 
تفاوت عملی: این جمله به ما کمک می‌کند تا تفاوت بین افراد بصیر و کور دل را در زندگی روزمره مشاهده کنیم.
 
اهمیت عمل صالح: این جمله به اهمیت عمل صالح و حرکت به سمت هدف نهایی (آخرت) تاکید می‌کند.
 
 هر دو جمله، یعنی "و إنَّمَا الدُّنْیَا مُنْتَهَى بَصَرِ الاَعْمَى" و "فَالبَصِیرُ مِنْهَا شَاخِصٌ، وَ الاَعْمَى إلَیْهَا شَاخِصٌ"، مکمل یکدیگر هستند و به طور کامل مفهوم کور دلی و بصیرت را تبیین می‌کنند. این دو جمله، به ما کمک می‌کنند تا خود را بهتر بشناسیم و مسیر زندگی خود را اصلاح کنیم.
 
بنابراین تفسیر «شاخص» در دو معنا بکار رفته، و به اصطلاح مصداق «جناس تام» است؛ معنى اوّل از مادّه «شخوص» به معنى کوچ کردن و رخت بر بستن است، و معنى دوّم خیره شدن و چشم به جایى دوختن و از حرکت بازماندن، گویى چشم مى خواهد از حدقه بیرون آید و از آن جا رخت بربندد.
 
این عبارت تفسیر دوّمى دارد که بسیارى از شارحان نهج البلاغه فقط همان را ذکر کردند و آن این که «شاخص» در این جا به معنى کوچ کننده است منتها هنگامى که گفته شود : «منها شاخص» یعنى از آن کوچ مى کند و هنگامى که گفته شود «الیها شاخص» یعنى به سوى آن کوچ مى کند و فرق افراد بصیر و کوردل در همین است.
   
در دوّمین نکته که در واقع جنبه نتیجه نسبت به نکته اوّل دارد مى فرماید: (از این رو شخص بصیر و بینا آماده کوچ کردن از دنیاست، حال آن که کوردل اعمى، چشمش را به آن دوخته و به سوى آن حرکت مى کند)؛ «فَالبَصِیرُ مِنْهَا شَاخِصٌ، وَ الاَعْمَى إلَیْهَا شَاخِصٌ»
 

سومین ملاک تشخیص کور دلان

جمله سوم: "وَ الْبَصِیرُ مِنْهَا مُتَزَوِّدٌ، وَ الاَعْمَى لَهَا مُتَزَوِّدٌ" ترجمه تقریبی: و بصیر از آن (دنیا) توشه برمی‌دارد و کور دل برای آن توشه می‌اندوزد. این جمله، شاید دقیق‌ترین ملاک برای تشخیص بصیر از کور دل را ارائه می‌دهد.
 
تفاوت در هدف: بصیر از دنیا به عنوان وسیله‌ای برای رسیدن به آخرت استفاده می‌کند. او از نعمت‌های دنیا برای تقویت ایمان، انجام اعمال صالح و نزدیک شدن به خدا استفاده می‌کند. در واقع، او از دنیا برای آخرت توشه برمی‌دارد.
 
اشتباه کور دل: کور دل برعکس، دنیا را هدف نهایی خود می‌داند و تمام تلاش خود را برای جمع‌آوری مال و ثروت در آن می‌کند. او گمان می‌کند با اندوختن ثروت در دنیا، می‌تواند در آخرت نیز خوشبخت باشد.
 
مقایسه با ملاک‌های قبلی:
تکمیل کننده مفهوم: این جمله، مفهوم دو جمله قبلی را تکمیل می‌کند و به ما نشان می‌دهد که تفاوت بین بصیر و کور دل تنها در نگاه به دنیا نیست، بلکه در عمل نیز نمود پیدا می‌کند.
 
تاکید بر عمل: این جمله به طور مستقیم به عمل افراد اشاره می‌کند و نشان می‌دهد که هر فرد با توجه به اعتقادات خود، عمل می‌کند.
 
اهمیت نیّت: این جمله به اهمیت نیّت در اعمال اشاره دارد. کسی که برای دنیا توشه می‌اندوزد، حتی اگر اعمال صالحی انجام دهد، اگر نیّت او خالص نباشد، ثوابی نخواهد برد.
 
چرا این جمله به عنوان سومین ملاک تشخیص کور دلان در نظر گرفته می‌شود؟
جامعیت: این جمله، تمام ابعاد تفاوت بین بصیر و کور دل را شامل می‌شود.
وضوح: این جمله به صورت بسیار واضح و روشن، تفاوت بین این دو گروه را بیان می‌کند.
عمق: این جمله، به عمق تفاوت بین این دو گروه اشاره می‌کند و نشان می‌دهد که تفاوت آن‌ها تنها در سطح نیست، بلکه در عمق وجود آن‌ها ریشه دارد.
 
پس مجموعه‌ای کامل و جامع برای تشخیص بصیر از کور دل ارائه می‌دهند. با درک این مفاهیم، می‌توانیم خود را بهتر بشناسیم و مسیر زندگی خود را اصلاح کنیم.
 
شاهد قرآنی و تطبیق آن بر ملاک سوم
 همان گونه که قرآن مجید مى فرماید: «وَ تَزَوَّدُوا فَإنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَى»(3)؛ ولى کوردلان براى زیستن و عیش و نوش در دنیا، زاد و توشه مى اندوزند؛ تفاوت این دو مسیر کاملاً مختلف، فقط با کلمه «منها» و «لها» مشخص شده است.(4)
 
این آیه شریفه به معنای "و توشه بردارید، چرا که بهترین توشه تقواست" است. این آیه به زیبایی مفهوم سوم از ملاک‌های تشخیص کور دلان را که در نهج البلاغه آمده است، تایید و تقویت می‌کند.
 
تطبیق آیه بر ملاک سوم:
توشه برداری برای آخرت: هم در آیه قرآن و هم در کلام امام علی (ع)، بر اهمیت توشه برداری برای آخرت تاکید شده است. بهترین توشه برای آخرت، تقوا است.
تفاوت بین بصیر و کور دل: بصیر کسی است که برای آخرت توشه برمی‌دارد و تقوا را بهترین زاد و توشه می‌داند. در مقابل، کور دل برای دنیا توشه می‌اندوزد و به آخرت توجهی ندارد.
 
اهمیت نیّت: هم در آیه قرآن و هم در کلام امام علی (ع)، بر اهمیت نیّت در عمل تاکید شده است. کسی که برای دنیا توشه می‌اندوزد، حتی اگر اعمال صالحی انجام دهد، اگر نیّت او خالص نباشد، ثوابی نخواهد برد.
 
تفاوت در کاربرد "منها" و "لها":
منها: به معنای "از آن" است و نشان می‌دهد که بصیر از دنیا برای آخرت توشه برمی‌دارد.
لها: به معنای "برای آن" است و نشان می‌دهد که کور دل برای دنیا توشه می‌اندوزد.
 
پس آیه قرآن، به عنوان یک شاهد قرآنی، به طور کامل مفهوم سوم از ملاک‌های تشخیص کور دلان را تایید می‌کند. این آیه نشان می‌دهد که تفاوت اصلی بین بصیر و کور دل در هدف آن‌ها از زندگی است. بصیر به دنبال سعادت اخروی است و برای رسیدن به آن تلاش می‌کند، در حالی که کور دل تنها به دنبال لذت‌های دنیوی است.
 

چه رابطه اى بین تقوا و بصیرت وجود دارد؟

قرآن مجید براى تقوا آثار فراوانى بیان کرده که از جمله آنها برطرف شدن حجابها از فکر و قلب آدمى است.
 
رابطه «ایمان و تقوا» با «روشن بینى» در آیات مختلف قرآن به آن اشاره شده است،: « یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً»؛ (اى کسانى که ایمان آورده اید اگر تقواى الهى پیشه کنید و از گناهان بپرهیزید، خداوند وسیله اى براى شناخت حق از باطل براى شما قرار مى دهد).(5)
 
و «وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللّهُ»؛ (تقواى الهى پیشه کنید و خداوند شما را علم و دانش مى آموزد) و در آیات مورد بحث نیز با صراحت این معنى آمده بود که( اگر ایمان بیاورید و تقوا پیشه کنید خداوند نورى براى شما قرار مى دهد که در پرتو آن بتوانید گام بردارید)!(6)
 
رابطه این دو، علاوه بر جنبه هاى معنوى که بعضاً براى ما ناشناخته است، از نظر تحلیل عقلى نیز، قابل درک است;
 
چرا که بزرگترین مانع شناخت و مهمترین حجاب بر قلب آدمى، هوا و هوسهاى سرکش، و آمال و آرزوهاى دور و دراز، و اسارت در چنگال ماده، و زرق و برق دنیاست، که به انسان اجازه نمى دهد قضاوت صحیح کند، و چهره حقایق را آنچنان که هست ببیند، هنگامى که در پرتو ایمان و تقوا، این گرد و غبارها فرو نشست،
 

رابطه تقوا و بصیرت

رابطه بین تقوا و بصیرت تنها به آیات قرآن محدود نمی‌شود، بلکه از نظر عقلی نیز قابل درک است. بزرگترین مانع شناخت حق، هواهای نفسانی، آرزوهای دور و دراز و وابستگی به دنیا است.
 
 این عوامل، مانع از آن می‌شوند که انسان بتواند قضاوت صحیحی داشته باشد و حقایق را آن‌گونه که هستند ببیند. اما وقتی انسان با ایمان و تقوا زندگی می‌کند، این هواهای نفسانی مهار می‌شوند و او می‌تواند با بصیرت بیشتری به مسائل نگاه کند.
 
و این ابرهاى تیره و تار و ظلمانى از آسمان روح انسان کنار رفت، آفتابِ حقیقت، بر صفحه قلب مى تابد، و حقایق را آنچنان که هست، در مى یابد، و لذتى توصیف ناشدنى از این درک صحیح و عمیق نصیب مؤمن مى شود، و راه خود را به سوى اهداف مقدسى که دارد مى گشاید و پیش مى رود.
 
آرى، تقوا است که به انسان آگاهى مى دهد، همان گونه که آگاهیها به انسان تقوا مى بخشد، یعنى این دو در یکدیگر تأثیر متقابل دارند، لذا در حدیث معروفى مى خوانیم:
 
 «لَوْ لا أَنَّ الشَّیاطِینَ یَحُوطُونَ عَلى قُلُوبِ بَنِى آدَمَ لَنَظَرُوا إِلى مَلَکُوتِ السَّموات»؛ (هر گاه شیاطین و خوهاى شیطانى بر قلبهاى آدمیان مسلط نمى شدند، مى توانستند به ملکوت و باطن آسمان و جهان هستى بنگرند).(7)
 
این جمله به طور مستقیم به مفهوم تقوا مرتبط است. تقوا به معنای پرهیزکاری و خودداری از گناه است.
 
زمانی که انسان تقوا پیشه می‌کند، در واقع در برابر وسوسه‌های شیطان و هوای نفس مقاومت می‌کند و قلب خود را از آلودگی‌ها پاک نگه می‌دارد. در نتیجه، بصیرت او افزایش می‌یابد و می‌تواند به حقایق عالم هستی پی ببرد.
 
برای رسیدن به بصیرت و شناخت حقایق عالم هستی، باید بر نفس خود مسلط باشیم و از گناه دوری کنیم. تقوا، سدی است که انسان را در برابر شیاطین و هوای نفس محافظت می‌کند و به او امکان می‌دهد تا به بصیرت دست یابد.
 
براى درک بهتر این سخن، پاى گفتار على(علیه السلام) مى نشینیم فرمود: «لا دِینَ مَعَ هَوى ـ لاعَقْلَ مَعَ هَوى ـ مَنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ أَعْمَاهُ وَ أَصَمَّهُ وَ أَزَلَّهُ وَ أَضَلَّهُ»؛ (دین با هواى نفس جمع نمى شود ـ همچنین عقل با هوس یک جا نخواهد بود ـ هر کس از هواى نفسش پیروى کند او را کور و کر مى کند و ذلیل و گمراه مى سازد).(8)، (9)، (10)
 
همانطور که گفتیم، شیاطین و هوای نفس مانع از رسیدن انسان به بصیرت می‌شوند. حضرت علی (ع) نیز در این حدیث به وضوح بیان می‌دارند که هوای نفس، انسان را کور و کر می‌کند و او را از شناخت حق باز می‌دارد.
 
برای رسیدن به بصیرت و شناخت حقایق عالم هستی، باید بر نفس خود مسلط باشیم و از هوای نفس پیروی نکنیم. تقوا، سدی است که انسان را در برابر هوای نفس محافظت می‌کند و به او امکان می‌دهد تا به بصیرت دست یابد.
 

جایگاه بصیرت در انقلابی ماندن

در گذر تاریخ، جوامع بشری با شرایطی روبرو شدند که حق و باطل در هم آمیخته بوده و مردم دچار فتنه های بزرگ شده بودند، فتنه هایی که پیامدش انحراف مردم از مسیر حق بود.
 
 جوامع اسلامی نیز از این حادثه مصون نماندند. دشمنان اسلام با آمیختن حق و باطل و ایجاد شک و شبهه در دل ها در پی آن بودند که اهداف شوم خود را با دور ساختن جوامع اسلامی از مسیر کمال و به تاراج بردن فکر و فرهنگ اسلامی عملی کنند (11) و مکتب اسلام به انسان ها می آموزد که در صحنه های زندگی، حمایتها، دوستی ها، دشمنی ها و موضع گیری ها بر اساس شناخت عمیق و با بصیرت عمل نمایید (12).
 
کسانی که اهل بصیرتند همواره به یاری خدا و رسول و ولی او می شتابند آن ها با هر وسیله ای که اقتضا می کند طبق شرایط مکان و زمان یاوران راستین خدا و رسول، ولی و انقلاب هستند و بدون هیچ چشم داشتی و تنها برای رضای خدا و قرب به او به انقلابی ماندن و تلاش برای تداوم آن ادامه می دهند.
 
اهمیت بصیرت و روشن بینی و درک درست از شرایط و فضای آن، این است که قرآن کریم یکی از ویژگی های پیامبر (ص) و پیروانش راداشتن بینش صحیح در رفتارها وکردارها می داند.
 
 خداوند به پیامبرش فرموده است «قلْ هذِهِ سبیلی أَدْعُوا إِلَی اللَّهِ عَلی بَصیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنی. ..»؛ «بگو این راه من است من وپیروانم، همگان را در عین بصیرت به سوی خدا می خوانیم...». (13)
 
 روش رسالت من دعوت جامعه بشر است و بدون استثناء مردم را به توحید خالص و مکتب قرآن دعوت می نمایم و به آنچه دعوت می کنم با بصیرت و شهود هستم و این حقایق را به صورت شهود و بداهت می یابم و جامعه را با برهان قاطع به سوی حقایق آشکار دعوت می کنم (14).
 
در این آیه دعوت با بصیرت به سوی ایمان محض و توحید خالص است و در این راه کسانی شرکت دارند که مخلص برای خدا و عالم برای رب العالمین و دارای بصیرت و یقین باشند (15).
 
بصیرت محور همۀ اعمال انسان است و عکس العمل های متفاوت انسان بر اساس بینش و بصیرت او شکل می گیرد. و ارزش و اعتبار او نوع بینش اوست.
 
 بصیرت در صورتی حاصل می شود که شنیدن همراه تفکر و دیدن همراه تفکر باشد. با عبرت ها و قواعد و سنت های الهی تطبیق و سنجیده شود در این شرایط به ویژه در هنگام فتنه ها راه از بی راهه شناخته می شود (16).
 
بصیرت قطب نمای حرکت صحیح در اوضاع اجتماعی پیچیده امروز است به گونه ای اگر کسی این قطب نما را نداشته و نقشه خوانی بلد نبود ممکن است ناگهان خود را در محاصره دشمن ببیند اگر بصیرت نباشد احتمال دارد انسان حتی با نیت خوب گمراه شود و در راه بد قدم بگذارد.
 

بی بصیرتی در دنیای امروز

لذا در سوره «نمل» مى خوانیم: (کسانى که به آخرت ایمان ندارند، اعمال زشتشان را براى آنها زینت مى دهیم، و سرگردان مى شوند)؛ «إِنَّ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ زَیَّنّا لَهُمْ أَعْمالَهُمْ فَهُمْ یَعْمَهُون».(17)
 
آلودگى در نظر آنها پاکى، زشتى ها نزد آنها زیبا، پستى ها افتخار، و بدبختى ها و سیه روزى ها سعادت و پیروزى محسوب مى شود.
کسانى که در طریق غلط گام مى نهند تدریجاً قبح و زشتیش در نظر او کم مى شود، و به آن عادت مى کند،
 
جالب این که: در آیه مورد بحث این «تزیین» در هشت مورد به «شیطان»، و اگر به شیطان یا هواى نفس نسبت داده شود، به خاطر این است که عامل نزدیک و بدون واسطه، آنها هستند.
 
آیه فوق نمونه آشکار و عینى این معنى را در زندگى گروهى از دنیا پرستان زمان خود به روشنى مى بینیم.
آنها به مسائلى افتخار مى کنند، و جزء تمدنش مى شمارند که در واقع چیزى جز ننگ و آلودگى و رسوائى نیست.
 
اکمون به موارد بی بصیرتی در دنیای امروز اشاره می کنیم.
1- لجام گسیختگی و بی‌بندوباری را نشانه آزادی: اشتباه گرفتن آزادی واقعی با بی‌قانونی و بی‌حد و حصر بودن.
 
2- برهنگی و آلودگی زنان را دلیل بر تمدن: تصور غلطی که برهنگی را نشانه پیشرفت و تمدن می‌داند.
 
3- مسابقه در تجمل‌پرستی را نشانه شخصیت: پنداشتن اینکه داشتن ثروت زیاد و تجمل‌گرایی نشان‌دهنده شخصیت و ارزش فرد است.
 
4- غرق شدن در فساد را مظهر حریت: باور نادرستی که فساد و بی‌بندوباری را نشانه آزادی می‌داند.
 
5- آدم‌کشی و جنایت و ویرانگری را دلیل بر قدرت: اعتقاد به اینکه قدرت با خشونت و تخریب گره خورده است.
 
6- خرابکاری و غصب اموال دیگران را آبادسازی می‌دانند: تصور اشتباهی که در آن تصرف غیرقانونی اموال دیگران را آبادسازی می‌نامند.
 
7- استفاده از رسانه‌ها برای تبلیغ فساد را احترام به خواست مردم می‌دانند: باور نادرستی که آزادی بیان را با ترویج بی‌اخلاقی برابر می‌داند.
 
8- تعدی به حقوق محرومان را احترام به حقوق بشر می‌دانند: تصور غلطی که در آن حقوق اقلیت‌ها و محرومان نادیده گرفته می‌شود.
 
9- اسارت در اعتیاد و هوس‌ها را آزادی می‌دانند: تصور اینکه وابستگی به مواد مخدر و امیال نفسانی نوعی آزادی است.
 
10- تقلب و دروغ را نشانه استعداد و لیاقت می‌دانند: باور نادرستی که در آن موفقیت با هر وسیله‌ای توجیه می‌شود.
 
11- رعایت عدالت و انصاف را نشانه ضعف می‌دانند: تصور اینکه عدالت و انصاف مانع پیشرفت و موفقیت است.
 
12- دروغ و فریب را نشانه سیاست می‌دانند: باور نادرستی که سیاست را با دروغ و فریبکاری برابر می‌داند.
 
نکته مشترک در همه این موارد وارونه‌نمایی ارزش‌ها و جایگزینی مفاهیم نادرست به جای مفاهیم صحیح است. این امر نشان‌دهنده فقدان بصیرت و تفکر عمیق در افراد است.
 
خلاصه اعمال سوء و ننگینشان آنچنان در نظرشان زینت داده شده است که نه تنها از آن احساس شرم نمى کنند، که به آن افتخار و مباهات نیز مى کنند، و پیدا است چهره چنین جهانى چگونه خواهد بود، و راهى را که به سوى آن مى رود کدام سو است؟!(18)
 

آثار بصیرت

1-  توحید
از جمله آثار بصیرت شناخت قدرت خدا و آفریده های او می باشد زیرا وقتی انسان به بصیرت دست یافت درک درستی از آفریده های الهی می یابد و از دام تکثرات به وحدت وجودی می رسد در حقیقت تفکر در آیات الهی و دقت و بصیرت موجب می شود تا آدمی به این نتیجه برسد که این همه کثرت جلوه های از یک حقیقت بی کران به نام خداست.
 
«قُلْ هَلْ یسْتَوِی الْأَعْمی وَ الْبَصیرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِی الظُّلُماتُ وَ النُّورُ»؛ «...بگونا بیناوبینا مساویند؟! آیا تاریکی ها و نور برابرند...» (19).
 
 اینکه خدا مالک ومدبر عالم است وهر خیر ونیکی از ناحیه اوست وتوانایی بر دفع هر شر وبدی رادارد و وقتی قبول دارید خالق و پروردگار اوست بنابراین هر چه می خواهید باید از او باشد.
 
 و همانگونه که نابینا و بینا یکسان نیستند بت ها را نمی توان در کنار «الله» قرار داد. بنابراین کسی که دارای بصیرت باشد کسی را جز خداوند متعال خالق و مدبر جهان هستی نمی داند و اینکه غیر از خدا کسی چیزی از آفریده ها را خلق نکرده تا دچار اشتباه شویم.
 
2-عبرت آموزی
انسانها با فطرت و شخصیت متعادل با نگاهی به رخداد ها و دقت در آن ها به امور و حقایقی دست می یابند که مایه پند و عبرت می شود همانگونه که تاریخ مایه عبرت است هر واقعه ای در زندگی بشر نیز مایه پند و عبرت است .
 
آدمی با دقت در این امور می تواند دریابد چه کاری بهتر و چه کاری مفید و سازنده تر است ولی می تواند او را در مسیر آرامش و سعادت دنیوی و اخروی قرار دهد. اهل بصیرت به علت عبرت گیری از هر رخدادی هر تهدیدی را به فرصت تبدیل می کنند.
 
 و به جای آن که تهدیدات عامل باز دارنده در مسیر شخص و جامعه باشد به یک فرصت بی مانند تبدیل می شود که توانایی و فرصت های وی و جامعه اثر را افزایش می دهد این گونه است که فتنه ها به آزمون های رشد و بالندگی تبدیل می شود و فرصت هایی را به شخص بصیر می دهد. (20)
 
«قَدْ کان لَکم آیةٌ فی فِئَتَینِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَأُخرَی کافرَةٌ یرَوْنَهُمْ مِثْلَیهِمْ رَأْی الْعَینِ وَاللَّهُ یؤَیدُ بِنَصْرِهِ مَنْ یشَاءُ إِنَّ فِی ذَلِک لَعِبْرَةً لِأُولِی الْأَبْصَارِ»؛
 
«به چشم خود آن مومنان را دو برابر می دیدند و خدا، هر کس را شایسته بداند و بخواهد، با یاریش، تائید می کند قطعا در این ماجرا برای صاحبان بینش عبرتی است»(21)
 
عبرت نمی گیرند اگر تنها فزونی نفرات و امکانات می توانست کار گشا باشد باید در جنگ بدر ظاهر شده باشد. چون سنت الهی تغییر ندارد اعمال یکسان نتیجه یکسان دارند انسانها بهتر است به جای آنکه خودشان اشتباهات را تجربه کرده و به نتایج تلخ برسند از سرنوست دیگران که وضع مشابهی با آن ها داشتند عبرت گرفته و در تحلیل مناسب شرایط امروزشان استفاده کنند.
 
3- کسب منفعت
حصول منفعت برای نفس آدمی از نتایج بصیرت و ژرف نگری او می باشد اینکه هر رخداد و آیه ای برای این دسته افراد نه تنها ایمان آفرین است بلکه با روشن گری که ایجاد می کند موجب می شود که بهترین بهره را از یک چیز حتی فتنه و بلا ببرند و منافع خویش راافزایش دهند.
 
«قدْ جاءَکُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ عَمِی فَعَلَیها وَ ما أَنَا عَلَیکُمْ بِحَفیظٍ»؛ «در واقع بینش آوری از طرف پروردگارتان بر شما آمد؛ و برای هر کس با بصیرت بنگرد پس به سود خود اوست و هر کس که کور دل باشد پس به زیان اوست و من بر شما نگهبان نیستم»
 
مجموعه دلایلی که در زمینه خدا شناسی در قرآن بیان شده، این دلایل، حقیقت را آشکار می سازد و جنبه منطقی دارد آنهایی که به وسیله این دلایل چهرۀ حقیقت ر بنگرد به سود خود گام برداشته و کسب منفعت می نمایند. و آن ها همچون نابینایان از مشاهدۀ آن خود را محروم سازند به زیان خود عمل کرده اند. (22)
 
4- ایمن ماندن از وقوع در شبهات
شناخت امام و رهبر از آثار بصیرت در جنگ و صحنه نبرد است. به تعبیر روایات آخر الزمان دوران ظهور شبهه ها و فتنه هاست در طول تاریخ مسئله اساسی و مهم در جریان مبارزه حق و باطل کمبود بصیرت و معرفت بوده است.
 
اگر انسانی درنیابد که تنها راه سعادت پیروی از ولی خداست در فتنه ها و شبهه ها غرق می شود و نمی تواند حق را از باطل تشخیص دهد.
 
 آیةالله خامنه ای ولایت مداری راچنین تعریف می نمایند: «همه اجزای آن به یکدیگر و به محور ومرکز جامعه اسلامی، یعنی ولی متصل باشند واز درون دارای یک ائتلاف باشند» (23)
 
«جوانان عزیز هر چه می توانید در افزایش و عمق بخشیدن به بصیرت خود تلاش کنید و نگذارید دشمنان از بی بصیرتی شما استفاده کنند دشمن به شکل دوست جلوه کند، حقیقت به شکل باطل و باطل به جای حقیقت جلوه کند این است که بصیرت اولین وظیفه است که نگذاریم حق و باطل با هم مشتبه شوند(24)
 
5- شناخت دشمن
شناخت دشمن از طریق بصیرت نسبت به دشمن واقعی است که خدعه و نیرنگ استکبار را درک کند و بتواند راه مقابله با آن را به صورت صحیح تشخیص دهد و بر دشمنان غلبه کند. این همه تاکید روی بصیرت به این دلیل است که یکی ملتی که بصیرت دارد آگاهانه حرکت می کنند و قدم بر می دارند و همۀ سلاح های دشمن در مقابل آن ها سرد می شود.
 
ولایت پذیری و پیرو اهل بیت بودن و انس با قرآن، ما را از قرار گرفتن در مسیر فتنه باز می دارد و با این دو راه سعادت بشر در این قرن پر از فتنه و فساد گرچه سخت است است اما میسر خواهد شد
 

نتیجه:

صیرت، هدیه‌ای الهی است که به انسان داده شده تا بتواند حق را از باطل تشخیص دهد. با پیروی از آموزه‌های امام علی (ع) و تقویت ایمان و تقوا می‌توانیم به این هدیه الهی دست یابیم و در زندگی خود تصمیمات صحیح‌تری بگیریم. در دنیای پر آشوب امروز، داشتن بصیرت نه تنها برای سعادت فردی، بلکه برای پیشرفت و سعادت جامعه نیز ضروری است."
 

پی نوشت:

1.سوره روم، آیه 7.
2.جلد 7 - صفحه 181.
3.سوره بقره، آیه 197.
4.: پیام امام امیرالمؤمنین(ع)‏، مکارم شیرازى، ‏، ج 5، ص 463.
5. سوره انفال، آیه 29
6. سوره بقره  آیه 282 .
7. بحار الأنوار (ط - بیروت) ج‏56،ص163 ، باب 23 حقیقة الملائکة و صفاتهم و شئونهم و أطوارهم .....
8. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏12 ،ص 115 ، 81 - باب تحریم اتباع الهوى الذی یخالف الشرع
9. جلد 7، صفحه 140. ذیل آیه 29« انفال» آمده است.
10. تفسیر نمونه، ج 23، ص 411.
11. خامنه ای، ﺑﺼﻴﺮت ﻣﺒﺎﻧﻲ، پرتو ولایت بصیرت نافذ
12مجله حصون، بصیرت دینی و راه های کسب آن
13. یوسف، 108
14. حسینی همدانی، 9/ا146
15. موسوی همدانی، 11/379
16. خامنه ای، پرتو ولایت، بصیرت نافذ دفتر 26
17. آیه 4 ،سوره نمل
18. کتاب: تفسیر نمونه، ، ج 15، ص 426 و423.
19.سوره رعد/16
20.مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار با فرماندهان بسیج سراسر کشور 71/8/27.
21. سوره آل عمران/13.
 22. سوره انعام، 104
22.مکارم شیرازی، 5/389.
23. مظفری، آیت، مبانی بصیرت، ص 85.
 24.مقام معظم رهبری، بیانات، 1388.
 

منابع:

https://quran.isca.ac.ir/fa/Attachment/ArticleFile/19815.pdf
https://www.hadithlib.com/hadithtxts/view/28019131
https://makarem.ir/maaref/fa/article/index/322364
https://makarem.ir/maaref/fa/article/index/323127
https://makarem.ir/maaref/fa/article/index/405644
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/260581/translate
https://wiki.ahlolbait.comآیه 197 سوره بقره
https://hawzah.net/fa/Article/View/99802
https://makarem.ir/maaref/l/0323127
https://ahlolbait.com/content/14997


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط