ناشناس
تازه ازدواج کردم، متاسفانه با مادر شوهر دچار مشکل شدم، ازحرفام رنجیده میشن.
سلام خدمت شما من تازه ازواج کردم نزدیک ۶ماه متاسفانه مادر شوهر دچار مشکل شدم ایشون رومادرم میدونستم ازحرفاشون سعی میکردم رنجیده نشم ولی ایشون مثل دختر نداشتشون نمیدون ازحرفما حتی بی منظور کوچک ترین حرف رنجیده میشن البته جوابتو میدن وپیشه دیگران ام گله گذاری مکنن واگر ازخودم دفاع کنم مظلوم نمایی مکنن ومیزنن زیر گریه وغیر ازاین اگررفتاری که باب میلشون نباش توانجا بدی میگن اون یکی عروس یاپسر ام اینجوری افرین به اون واین باعث میشه بین بچه ها اختلاف بیافته وشدیدا به پوش ماایراد مگیرن ودرک نمیکنم که من یاهمسر بااین سن این پوشو دوست داریم وهیچ امدمی مثل هم فکرنمیکنم سلیقه هاشون مثل هم نیست وبعد ترازهمه این موضوع رو توجمع خانواده خودش(خواهر وبرادر)مطرح میکنن وباعث میشه که دیگر انم این اجازه روبدن درباه ماوروابط مون نظربدن
مشاور: علی محمد صالحی
با عرض سلام و وقت بخیر خدمت شما. امیدوارم که زندگی مشترک خوشبخت و بالنده ای داشته باشید. همانطور که اشاره فرمودید شما هنوز 6 ماهه که ازدواج کردید و 6 ماه زمان بسیار کمیه، و شما در ابتدای زندگی مشترک هستید. در هر صورت اینکه شما از ابتدا چنین نگاهی به مادر همسرتون داشتید و سعی میکردید ناراحت نشید، نکته بسیار مثبت و خوبیه و نشان از حسن ظن و نیت خوب شما داره، اما از طرف دیگه شما باید مادر همسرتون رو درک کنید خصوصا اگر مسن هم باشند، چون هرچه سن ایشون بیشتر باشه ممکنه حساسیت ایشون هم بیشتر باشه. به این خاطر که وقتی یک مادر پسرش رو داماد میکنه، احساس میکنه که با آمدن عروس پسر از او فاصله میگیره و به نوعی عروس پسرش رو از او دزدیده، و به سمت خودش کشیده، مثل اینکه شما یک دوست خیلی صمیمی داشته باشید و بعد از مدتی نفر سومی پیدا بشه که با دوست صمیمی شما رفیق شفیق بشه، شما چه حسی نسبت به فرد جدید پیدا میکنید؟ اندکی نسبت به او حس بدی دارید و نگران میشید که نکنه رابطه اون دوست صمیمی تون، با شما ضعیف بشه و شما رو فراموش کنه. اما بعد از مدتی که خود شما هم با نفر سوم دوست شدید و اون رو به عنوان دوست پذیرفتید دیگه حس بدی به او نخواهید داشت . همین احساس رو مادر همسر شما نسبت به شما داره و مدتی زمان میبره تا ایشون شما رو بپذیره و بدونه که شما پسرش رو ندزدیدید، خصوصا که شما تازه ازدواج کردید و زمان میبره تا مادر همسرتون این قضیه را کاملا بپذیره و همچنین خود شما هم تجربه پیدا کنید و روش برخورد مناسب با مادر همسرتون را پیدا کنید. خودتون رو جای ایشون تصور کنید تا بهتر احساسات ایشون رو درک کنید.
از طرف دیگه بخاطر زندگی مشترک خودتون و رضایت بیشتر همسرتون هم که شده تحمل کنید و بردبار باشید، چون هرچه شما، بیشتر به مادر همسرتون احترام بذارید هم از جهت روحی پیشرفت میکنید و روح شما بزرگتر میشه و هم به همسرتون نزدیکتر میشید، و در مقابل همسرتون هم به خانواده شما بیشتر احترام میذاره.
موفق و شاد و پیروز باشید
از طرف دیگه بخاطر زندگی مشترک خودتون و رضایت بیشتر همسرتون هم که شده تحمل کنید و بردبار باشید، چون هرچه شما، بیشتر به مادر همسرتون احترام بذارید هم از جهت روحی پیشرفت میکنید و روح شما بزرگتر میشه و هم به همسرتون نزدیکتر میشید، و در مقابل همسرتون هم به خانواده شما بیشتر احترام میذاره.
موفق و شاد و پیروز باشید