ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 29 ساله )
سلام خسته نباشید،عذر می خوام من یک سال و 5ماهه ازدواج کردم یه مدت همسرم بچه می خواست و من 3ماه قرص قبل بارداری رو شروع کردم ولی موقعش که شد نخواستم بچه دار شم ،الان دو ماهه باز همسرم اعلام امادگی به بچه کرده و تحت فشار نذاشته منو فقط گفت از حالا بچه می خوام و من ازش خواستم که صبر کنه تا شرایط برای منم جور بشه همسرم قبول کرد و من بعش گفتم فروردین سعی میکنم باردار شم ولی بعد از یه مدتی باز انداختمش عقب تر ،هرچی فکر میکنم از بچه دار شدن می ترسم،همسرمو خیلی دوست دارم می ترسم با بچه دار شدن یکی اینکه فاصله بیفته بین من و همسرم و اینکه خودم از عهده و اعصاب بچه داری رو نداشته باشم موندم چیکار کنم یکی اینکه همسرم 44 سالشه فکر میکنم واسه اونم دیر شده باشه ، و اینکه چند بار با همسرم صحبت کردم که اگه یه زمان بچه دار شدیم با من کم تشه ،اونفاتشهو ا توی الویت اولت نباشه ،به خاطر بچه با من بحث نکنی و ...اون گفته نمیکنم و نمیشه این اتفاقها نمیفته ولی همین مسائل خیلی نگرانم میکنه و اینکه تمام مسائل بچه رو قبول کرده جز عوض کردن بچه با اینم مشکل دارم لطفا راهنماییم کنید ممنون و همیشه بر این اعتقادم که بچه به درد ادم نمیخوره
مشاور: اقای رضوانی
با عرض سلام و تشکر از اینکه با این مرکز مکاتبه نمودید. صحبت های شما برای ما قابل درک است ولی چون اطلاع کافی از شما در اختیار نداریم، برخی نکاتی که در متن سوالتان آمده، عجیب به نظر می رسد. بر این اساس بهتر بود در این موارد برای ما توضیح می دادید که: - به نظر خودتان آیا شخصی مضطرب هستید و در زندگی از استرس یا افسردگی رنج می برید؟ - چرا فکر می کنید که با آمدن بچه، بین شما و همسرتان جدایی خواهد افتاد؟ آیا در بین اقوام یا دوستانتان کسی را سراغ دارید که بعد از فرزند دار شدن، رابطه عاطفی اش با شوهرش تحت تاثیر قرار گرفته باشد؟ - دلیل فاصله سنی بین شما و شوهرتان چیست و آیا شما و ایشان تجربه اولین ازدواج را با یکدیگر داشته اید؟ - آیا این احساس ترس از بچه دار شدن در افراد نزدیک شما مانند خواهرهای شما یا مادرتان وجود داشته است؟ - آیا خودتان را نسبت به شوهرتان فردی وابسته می دانید یا دلبسته؟ - آیا منظورتان از عوض کردن بچه، همان تعویض پوشک اوست؟ اگر منظورتان همین است باید پرسید که آیا وسواس فکری یا عملی دارید؟ اما اگر از سوالات فوق بگذریم باید عرض کنیم که معمولاً برخی از ما انسانها موقعیکه می خواهیم کاری انجام دهیم که تاکنون تجربه انجام آن را نداشته ایم، به خاطر ناآشنایی با مسیر راه، دچار نگرانی و اضطراب می شویم که وجود این حالت،کاملاً طبیعی و البته مورد نیاز است زیرا باعث خواهد شد که به قول معروف بی گدار به آب نزنیم و آن کار را سنجیده و معقول به انجام رسانیم. ولی اگر به هر دلیلی ترس ما بیش از حد معمول افزایش یافت، با بهانه های واهی از انجام آن طفره خواهیم رفت. ترس از ازدواج و فرزندآوری نیز از همین قبیل ترس هاست. اما بعد از توکل به خدا، یادآوری فواید و آثارِ فرزند داشتن،کمک بزرگی برای غلبه بر آن به ما خواهد نمود. تصور کنید اگر پدر و مادران ما هم مانند ما فکر می کردند، و بر مشکلاتی که بر سر راهشان برای تولید نسل بود فائق نمی آمدند یا راحت طلب و مسئولیت گریز بودند،آیا الان از ما و شما اثری بود؟ همان طوری که ازدواج از ضروریات زندگی انسان به شمار می آید و نیازی فطری و واقعی است و هدف ها و نیازهای زیادی را تأمین می کند مسأله تولید و بقای نسل انسان نیز از اهداف اساسی ازدواج است که مورد توجه دین اسلام قرار دارد و داشتن فرزند نیز خواسته ای تکوینی و فطری است و مبارزه با آن و بی اعتنایی نسبت به آن در واقع مبارزه و بی اعتنایی با این نیاز فطری و تکوینی است. وجود فرزندان باعث گرمی، پویایی و صفای کانون خانوادگی و انگیزه ای برای دوام زندگی و احتمالاً تخفیف درگیری های زن و شوهر است و در آینده عصای دست پدر و مادر خواهند بود و هیچ کسی مانند اولاد، غمخوار و کمک کار انسان نمی تواند باشد. از دیدگاه اسلام به طور کلی وجود فرزند صالح برای پدر و مادر یک عمل نیک محسوب می شود که در سعادت دنیا و آخرت آنان مؤثر خواهد بود. رسول اکرم صلی الله علیه و آله نیز می فرمایند: تزویج کنید تا صاحب فرزند شوید و بر شمار شما افزوده شود زیرا من در قیامت با امت های دیگر به وسیله کثرت شما مباهات می کنم.(1) یکی دیگر از مهم ترین اهداف ازدواج، تولید نسل سالم و صالح است. آنچه در این میان دارای اهمیت است آثار و برکاتی است که صالح بودن فرزند برای خودش و پدر و مادرش در دنیا و آخرت به دنبال دارد و در روایات به این مطلب عنایت خاصی شده است. در روایتی آمده است: روزی حضرت عیسی علیه السلام از کنار قبری می گذشت و صاحب آن را در حال عذاب دید. سال آینده که از کنار همان قبر گذشت متوجه شد که عذاب از آن فرد برداشته شده است. علت این امر را از خداوند پرسید. خداوند به او چنین وحی کرد: ای روح الله، این فرد فرزند کوچکی داشت که به سن رشد و بلوغ رسید و جاده ی خرابی را تعمیر و مرمت نمود و یتیمی را پناه داد، من هم به پاداش این عمل خیر فرزند؛ پدرش را آمرزیدم (و عذاب را از او بر داشتم).(2) نکته دیگر اینکه عالَم دنیا آمیزه ای از سختی و آسانی و شیرینی و تلخی است . داشتن فرزند و تربیت آن نیز با وجود سختی ها و زحمت فراوان، همراه با شیرینی و گوارایی خاصی است که برای کسانی که از این نعمت برخوردار نیستند قابل درک نیست. علاوه بر این تحمل سختی های فرزند دار شدن و تربیت او اجر الهی را در پی دارد و بی مزد و پاداش نمی باشد . پدر و مادری که سختی های پرورش و تربیت یک انسان را به جان می خرند، اعتماد به نفسشان قوی تر شده و در سایه تحمل رنج ها متوجه می شوند که چه توانایی ها و استعدادهایی خداوند در آنها گذاشته است که خودشان هم از آنها بی خبر بوده اند. بله، پرورش فرزند، به انسان توسعه وجودی می دهد و روح او را بزرگ می کند و به او رشد و توسعه فکری و عاطفی می بخشد. در ادامه به این چند نکته بیشتر توجه نمایید: 1. در مورد دغدغه شما نسبت به تربیت فرزند ضمن بهره گیری از تجربه مشاورین مطالعه کتاب هایی مانند این چند نمونه به شما کمک فراوانی خواهد نمود: - «آیین تربیت» نوشته آقای ابراهیم امینی و «آئین فرزند پروری» نوشته آقای محسن طالعی نیا و «نسیم مهر» نوشته آقای حسین دهنوی. 2. فرزند باعث انس و الفت هر چه بیشتر زن و شوهر می شود چرا که هر دو نفر نسبت به سرنوشت فرزند متمرکز می شوند و از قدیم این جمله معروف است که فرزند، به کانون خانوادگی زن و شوهر رونق و روشنایی می بخشد و اگر زندگی آنان مانند اجاقی کور باشد، آنرا گرما می بخشد. و حتی باید گفت که در موارد زیادی، بچه دار نشدن موجب از هم پاشیدگی کانون خانواده می گردد. 3. اگر شوهرتان نسبت به فرزند داشتن ابراز علاقه می کند این بدان معنا نیست که در آینده از مجموعه مهر و علاقه او به شما کاهش خواهد یافت و به سمت فرزندتان سرازیر خواهد شد بلکه مهر انسان بعد از فرزند آوری جوشان می شود کما اینکه یک پدر یا مادر وقتی فرزندان متعددی می آورند هیچگاه نسبت به فرزند اول سرد و بی محبت نمی شوند. علاوه اینکه هر مردی نسبت به زنی که برایش فرزند بیاورد، صفحه ای جدید از عشق و محبت باز می کند. 4. به این نکته بیشتر توجه نمایید که امروزه مردم هزینه های هنگفتی در مراکز ناباروری صرف می کنند تا فرزند دار شوند و حتی برخی افراد حاضر می شوند که از مراکز نگهداری کودکان بی سرپرست فرزند خوانده بیاورند. ضمن آنکه سن شوهر شما هنوز اجازه این را می دهد که بتواند به پرورش و تربیت فرزند بپردازد و بسیار دیده شده که فرزند در دوره های میان سالی باعث طراوت و جوانی مرد شده است. 5. همانطور که از فرمایشات شما می توان حدس زد، نگرش شما نسبت به بچهدار شدن ناشی از تحلیل و نگرش دیگری است، که به مراتب آسیبزاتر است! به نظر میرسد منفی بافی، ترس، اضطراب، اندوه و سختگیری در امور زندگی، وسواس، ناکامیهای گذشته و... از جمله سببهای بروز این رویکرد هستند. لذا در صورتیکه برخی از این صفات را در خود میبینید، برای برطرف نمودن آن یک مشاوره تخصصی را در دستور کار قرار دهید. 6. لازم است در زندگی خویش تنوع ایجاد کرده و از روزمرگی و افکار اضطراب زا فاصله بگیرید. ورزش، تفریح، مسافرت، صله رحم،ارتباط با مادران موفق و... از جمله کارهایی هستند که میتواند مفید واقع شوند. پی نوشتها: 1. الکافی، ج6 ، صفحه 2، باب فضل الولد 2. میزان الحکمه، جلد 10، ماده ی ولد، ح 2234