ناشناس

من ادمی بودم که پسرا رو وسط راه میذاشتم و‌برام مهم نبودن حتی یه رابطه ی واقعیه ۴ساله رو تو یه شب گذاشتم کنار اما این لعنتی به دل‌و پاهام زنجیر زده . نه اینکه نتونماا دلممم نمیخواد ازش بگذرم من واقعا دوسش دارم میشه راهنماییم کنید که چه کار کنم تا برگرده؟؟

من یه دختر ۲۰ساله دانشجو ی مجرد هستم ساکن کرج مشکل من درمورد یه رابطه ست که از سه شایدم چهار ماه پیش شروع شد که اولش یه رابطه ی ساده ی اجتماعی بود اما کم کم احساسی شد اولش همه چیز آروم و خووب بود تا اینکه من سر یه موضوعی یخورده حالم گرفته بود و‌زیاد پیام ندادم بهش حدودا ۲یا ۳ روز طول کشید که بعدش اوکی شدم وبهش گفتم که همو ببینیم که سر ساعت وقتی زنگ زدم خواب بود و این منو عصبی کرد یجورایی میخواست تلافی کنه اون چند روز بعد از اون روز دیگه من بهش پیام ندادم تا چن روز بعدش که باز سر صحبت و باز کردم و گفتم بیا همو ببینیم جدایی باعث شد دل جفتمونم تنگ بشه وقتی همو دیدیم احساس کردم سردتر شده و یه حرفایی میزد که اره یه دختره میخواس رگشو بزنه برامون و فلان من جدی نگرفتم قول دادیم که خوب باشیم باهم اما همون شب وقتی اومدم خونه زنگ زدم جواب نداد برای بار دوم که زنگ زدم با عصبااانیت داد زد که بمن گیر نده فلان منم همون شب پیام دادم که همه چی تمومه خلااااصه که من برای دراوردن لجش رفتم با یکی دیگه دوس شدم که این رابطه دو هفته بیش‌تر دوام نیورد و فقط محض دراوردن حرص اون شروع شد … بعد از اون که این رابطه ی الکی و تموم کردم رفتم باز پیام دادم اون موقع اتیییشش منو سوزووند که اره برووو پیش همون من آدم برگشتن نیستم و فلان الان وضع من خیلییی خرابه ینی از همه جا بلاک کرده منو جز یجا که بعید میدونم آبی ازش گرم شه هیچی دیگه من ادمی بودم که پسرا رو وسط راه میذاشتم و‌برام مهم نبودن حتی یه رابطه ی واقعیه ۴ساله رو تو یه شب گذاشتم کنار اما این لعنتی به دل‌و پاهام زنجیر زده . نه اینکه نتونماا دلممم نمیخواد ازش بگذرم من واقعا دوسش دارم میشه راهنماییم کنید که چه کار کنم تا برگرده؟؟
سه‌شنبه، 1 اسفند 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

من ادمی بودم که پسرا رو وسط راه میذاشتم و‌برام مهم نبودن حتی یه رابطه ی واقعیه ۴ساله رو تو یه شب گذاشتم کنار اما این لعنتی به دل‌و پاهام زنجیر زده . نه اینکه نتونماا دلممم نمیخواد ازش بگذرم من واقعا دوسش دارم میشه راهنماییم کنید که چه کار کنم تا برگرده؟؟

ناشناس ( تحصیلات : فوق دیپلم ، 20 ساله )

من یه دختر ۲۰ساله دانشجو ی مجرد هستم ساکن کرج
مشکل من درمورد یه رابطه ست که از سه شایدم چهار ماه پیش شروع شد که اولش یه رابطه ی ساده ی اجتماعی بود اما کم کم احساسی شد
اولش همه چیز آروم و خووب بود تا اینکه من سر یه موضوعی یخورده حالم گرفته بود و‌زیاد پیام ندادم بهش حدودا ۲یا ۳ روز طول کشید که بعدش اوکی شدم وبهش گفتم که همو ببینیم که سر ساعت وقتی زنگ زدم خواب بود و این منو عصبی کرد یجورایی میخواست تلافی کنه اون چند روز
بعد از اون روز دیگه من بهش پیام ندادم تا چن روز بعدش که باز سر صحبت و باز کردم و گفتم بیا همو ببینیم جدایی باعث شد دل جفتمونم تنگ بشه وقتی همو دیدیم احساس کردم سردتر شده و یه حرفایی میزد که اره یه دختره میخواس رگشو بزنه برامون و فلان من جدی نگرفتم قول دادیم که خوب باشیم باهم اما همون شب وقتی اومدم خونه زنگ زدم جواب نداد برای بار دوم که زنگ زدم با عصبااانیت داد زد که بمن گیر نده فلان منم همون شب پیام دادم که همه چی تمومه
خلااااصه که من برای دراوردن لجش رفتم با یکی دیگه دوس شدم که این رابطه دو هفته بیش‌تر دوام نیورد و فقط محض دراوردن حرص اون شروع شد … بعد از اون که این رابطه ی الکی و تموم کردم رفتم باز پیام دادم اون موقع اتیییشش منو سوزووند که اره برووو پیش همون من آدم برگشتن نیستم و فلان
الان وضع من خیلییی خرابه ینی از همه جا بلاک کرده منو جز یجا که بعید میدونم آبی ازش گرم شه
هیچی دیگه من ادمی بودم که پسرا رو وسط راه میذاشتم و‌برام مهم نبودن حتی یه رابطه ی واقعیه ۴ساله رو تو یه شب گذاشتم کنار
اما این لعنتی به دل‌و پاهام زنجیر زده . نه اینکه نتونماا دلممم نمیخواد ازش بگذرم من واقعا دوسش دارم میشه راهنماییم کنید که چه کار کنم تا برگرده؟؟


مشاور: خانم مولوی زاده

با سلام
دوست عزیزم؛ از آنجایی که روابط دوستی از تعهد نسبت به یکدیگر برخوردار نبوده چنین آسیب هایی بر اینگونه روابط قابل پیش بینی بوده و دور از انتظار نیست. رابطه بدون تعهد و دوستی های رایج امروزی متأسفانه نتیجه ای جز وارد آوردن آسیب های روحی و روانی به نوجوانان و جوانان نداشته و موجب آشفتگی و پریشان حالی آنها می گردد. آشفتگی و پریشانی که آنها را دچار بیماری هایی نظیر اضطراب و افسردگی ساخته و در بهترین و تأثیرگذارترین سنین عمر بر آینده و سرنوشت که همان نوجوانی و جوانی است، رشد و پیشرفت نوجوان را متوقف ساخته و درگیری های ذهنی حاصل از این روابط مشکلاتی را برای آنها و خانواده ایجاد خواهد نمود. البته نیازهای موجود در این دوران و کشش و تمایلاتی که نسبت به جنس مخالف در این دوران وجود دارد باعث ایجاد و شکل گیری این روابط گردیده که در صورت توجه به عواقب چنین روابطی، مدیریت عاطفی و احساسی جوان برخود لازم و واجب گردیده و توصیه می گردد که رفع نیازهای جسمی، روحی و عاطفی جوان در قالب ازدواج از که از ایمن ترین و مطمئن ترین شرایط می باشد، صورت گیرد. در اینجا نیز با توجه به آسیب های جدی ای که بر این رابطه وارد گردیده (دوستی شما با فرد دیگر و جریحه دار عواطف ایشان) به شما دوست عزیز توصیه می شود که از وارد کردن آسیب بیشتر بر عزت نفس خود و گرایش آلوده به التماس شما نسبت به فرد موردنظر پرهیز نموده و با در اختیار قرار دادن فرصت به فرد موردنظرتان، نسبت به وجود و یا عدم وجود اعتماد و کشش وی نسبت به خودتان  اطمینان حاصل نموده و در صورت پافشاری وی بر قطع این ارتباط اصرار ننموده و از ادامه یک رابطه خفت بار برای خودتان پرهیز کنید. همچنین در صورت ایجاد فرصت و استراحت به رابطه آسیب دیده خود و ایشان و تمایل وی جهت برقراری ارتباط، ادامه رابطه را منوط به امر خواستگاری و ازدواج نموده و با قالب دادن این رابطه (ازدواج) احساسات خود را در روابط گذشته تان معنا بخشید. البته ازدواج شما نیز مستلزم بررسی های روانشناختی بوده و این امر بایستی توسط مشاوره پیش از ازدواج صورت گیرد. مشاور پیش از ازدواج با انجام بررسی های لازم در صورت تناسب شما و ایشان ، میزان موفقیت ازدواج شما را ارزیابی نموده و شما را در این زمینه راهنما خواهد بود.
با آرزوی خوشبختی و سعادت برای شما دوست عزیز



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.