سلام خسته نباشی. زنی هستم خانه دار داری ۵فرزندکه ۳دخترم ازدواج کردن ویکی از پسرانم متاهل ودیگری مجردهست ولی دچار بیماری اعتیاد هست.از سالهای اولیه ی زندگی باشوهرم دچار مشکلات زیادی بودم.شوهرم قبل از ازدواج را من دختر خاله اش را میخواست ولی ب اونرسید وبعداز ازدواج با من از همان سالهای اولیه چشمش دنبال او بود وبا همدیگر رابطه داشتن ورابطه انها در زندگی زناشویی ما را دچار مشکلات زیادی کرد واقعا خیلی سختی وبدبختی کشیدم در این زندگی ۳۶سال از زندگی مشترکمان میگزرد ولی شوهرم هیچ زمانی با من صداقت نداشته حتی درحدی که من هیچ زمانی از حقوق وی باخبر نمیشوم شوهرم الان بازنشست شده واز سال ۹۴باتوجه ب یک سری از حرکات متوجه شدم که او بازن دیگری رابطه دارد تا روزی که خودم وی را بازنی دیدم ومشاهده کردم وبعداز این ب خواهراش زنگ زدم وبا او صحبت کردن زمانی که شوهرم را بازن دیگری دیدم ان زن که سن زیادی نداشت نزدیک ب ۲۵سال داشت با من درگیر شد ودست من را شکست وشوهرم را شکایت کردم ودرخواست طلاق نمودم ولی با صحبت های خواهرانش وپسر بزرگم راضی ب ادامه زندگی نمودم وشوهرم تعهد دادکه دیگر دنبال این کارا نرود ولی بعداز گذشت چندماه دوبار شروع ب تکرار کارهایش نمود جوریکه دیگر اشکارا همه کار میکیردوهمه فهمیدند.من در این ۳۶ سال زندگی چندین بار قهرنمودم وب خانه ی برادرانم رفتم زیراکه همیشه مرا کتک میزدواقعا بخاطر بچه هایم تحمل کردم این زندگی را چون هیچ خوشی در این زندگی ندیدم حالا میخواهم طلاق بگیرم چون او مبگوید برو مهرحلال کن من پول بابت مهریه تو نمیدهم لطفا راهنماییم کنید چجور میتونم از این مرد خودمو خلاص کنم جوریکه حداقل مهریه خودم را بگیرم از چون نمبخواهم در این سن اواره بشم وخانه ی برادران یا حتی بچه هایم بروم وسر بار کسی بشوم هرچند بچه هایم همیشه پشت من بودند بخصوص پسر بزرگم که چندین بار درگیر شد بخاطر من با پدرش جوریکه حتی پسر بزرگم را شکایت نمود.درد دلم واقعا زیاد هست اگر بخواهم بگویم فقط لطف کنید بگویید چجور از چ راهی مهریه ام را بگیرم چون او بخاطر ندان مهریه ام میگوید برو مهر حلال کن با تشکر از ذحمات شما.