ناشناس

روانشناسی: تاثیر ارتباط با دوستم باعث شده به همه چیز و همه کس بدبین بشم،کمکم کنین از این افکار رها بشم.

با سلام و عرض ادب و احترام .... من در گذشته یه زندگی آروم داشتم با حداقل حاشیه و ازار فکری ... تا اینکه یه دوستی پیدا کردم که به همه چیز و همه کس شکاک و بدبین بود هرکسیو میدید چه خانم چه اقا یه انگی میچسبوند...
شنبه، 15 ارديبهشت 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

روانشناسی: تاثیر ارتباط با دوستم باعث شده به همه چیز و همه کس بدبین بشم،کمکم کنین از این افکار رها بشم.

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 21 ساله )

با سلام و عرض ادب و احترام .... من در گذشته یه زندگی آروم داشتم با حداقل حاشیه و ازار فکری ... تا اینکه یه دوستی پیدا کردم که به همه چیز و همه کس شکاک و بدبین بود هرکسیو میدید چه خانم چه اقا یه انگی میچسبوند...


مشاور: احسان فدایی

با سلام و سپاس از همراهی شما با مشاورین «راسخون»، از اینکه ما را به عنوان راهنمای خود انتخاب نمودید سپاسگزاریم.
به احتمال قوی دوست شما با اختلال شخصیتی پارانوئید مواجه بوده و در اثر رفت و آمد با او افکار بدبینانه او به شما نیز منتقل شده است که لازم است با راهکارهایی این افکار را از خودتان دور نمایید.
در حدیثی از حضرت علی ـ علیه السّلام ـ می خوانیم اگر خیر و صلاح در جامعه ای غالب بود و کسی به دیگری که بدی از او آشکار نشده بدگمان شود، ستم کرده است، امّا اگر فساد و نادرستی بر روزگار و اهل آن چیره شود، پس با گمان نیکو به هرکسی به احتمال زیاد خود را در معرض هلاکت انداخته است. به خاطر فساد، جرم، تقلب، جعل و خیانت های زیاد، انسان می تواند در کارهای خود محکم کاری کند. یعنی بدبین نباشد ولی خوش بین هم نباشد و برای اینکه مشکلی پیش نیاید، برای وسایل خود مدرک تهیه کند. سند داشته باشد، بر پولی که می دهد گواه بگیرد و...(4) گاهی همین احتمال ها (نگرش بد) باعث می شود که کسی نتواند سوء استفاده کند، مثلاً مأموری که وسوسه می شود تا خلافی کند، خود را مقابل چشم بیدار و نقّاد جامعه (نظارت عمومی) می بیند، البته کسی حق ندارد تا چیزی مشخص نشده، برچسب به کسی بزند، امّا گاهی اوقات در جامعه به خاطر مصالح و منافع عموم مردم لازم است که پلیس دقیق باشد و افرادی را که در موضع تهمت قرار گرفته اند، تفتیش کند که این برای امنیت اکثر لازم می باشد.
گاهی مواقع بد بینی ها به دلیل احوال درونی و شخصی فرد است. نگرش مثبت یا منفی به مسایل ممکن است تا اندازه ای جنبه فطری داشته باشد. یعنی برخی از افراد ذاتاً خوشبین یا بد بین به دنیا می‌آیند. اما خلق و خوی آدمی را می‌توان به کمک تجربه و برخی از مهارت ها به اعتدال رساند می توان خوشبختی و امیدواری آموخت. زیر بنای این‌ها نگرشی است که روان شناسان آن را خوداثربخشی می نامند خود اثربخشی یعنی باورهای شخص در مورد این که به همه ماجراهای زندگی خود (روابط و ...) مسلط است و می تواند از عهده مشکلاتی برآید که بر سر راهش قد علم می کنند.(1)
طبق نظر آلبرت بندورا طرز نگرش فرد نسبت به توانایی های خود اثر عمیقی بر همان توانایی ها بر جای می گذارد... .کسانی که از ویژگی خوداثربخشی برخوردارند با شکست از مسیر خود روی بر نمی‌گردانند. آنها در برخورد با مسایل به جای این که نگران کمی‌ها،‌کاستی ها و خطاهای احتمالی باشند به این فکر می کنند که چگونه از عهده انجام آنها برآیند. پس گاهی نیز بدبینی ها به علت احساس کمبودها، نداشتن مهارت های ارتباط جمعی و احساس عدم اعتماد به نفس و ارزشمندی است که با تقویت اینها با (ورزش، تلاش، مطالعه زندگی افراد موفق، یادگیری تکنیک های ارتباطی و ...) این عیب برطرف می شود و انسان قدرتمندانه مهار روابط اجتماعی خود را به دست می گیرد موفقیت به روابط خود می گردد، می داند که تا چه عمقی باید به دیگران رابطه انسانی و یا صمیمی ایجاد کند، می داند که خوش رفتاری، خوش گفتاری و نیکی نسخه همه روابط اجتماعی است. اما تنها عده ای که آزمایش پس داده اند می توانند محرم راز و معتمد او باشند.
در زیر برخی از راه های علاج را ذکر می کنیم:
  1. ممکن است انسان به بدبینی شرطی شده باشد و به خاطر تکرار زیاد، به آن عادت کرده مثلاً وقتی که بدبینیِ خودش را به دیگران گفته آنها با حرف های خود، لبخند و تأیید، فرد بدبین را تقویت و تشویق می کنند و او بر این کار گرم تر و مصّرتر شده است به گونه ای که از این کار لذت می برد. این فرد می تواند با چندین راه از این صفت بد فاصله بگیرد.
  2.  بیشتر با افرادی بنشیند که او را تشویق به این کار نکنند و از دوستی با افراد بد گمان پرهیز شود.
  3. برای کار زشت خود جریمه در نظر بگیرد، مثلاً می تواند به فردی که نسبت به او بدبینی کرده، رجوع کند و از او معذرت خواهی کند، چون عذرخواهی برای فرد سخت است، سعی کند بار دیگر مرتکب نشود، یا اینکه می تواند یک چیز با ارزشی از خودش را در نظر بگیرد و عهد و یا نذر کند که اگر مثلاً چهار بار به او بدگمان و بدبین شدم و آن افکار را با افکار مثبت جایگزیین نکردم، این شیء با ارزشم را به طرف مقابل می دهم (چون دل کندن از آن برایش سخت است سعی می کند از بدبینی فاصله بگیرد.) از جملات مثبت زیاد استفاده کند. من دیگران را دوست دارم، من خوش بین هستم.
  4. بدبینی و بدگمانی را مخالفت با امر خدا بدانیم، در قرآن آیاتی وجود دارد که به ما دستور داده از گمان های بد پرهیز کنیم چون باعث گناه می شوند. بدبینی گناه است و گناه زمانی انجام می گردد که انسان مؤمن غافل است، پس با ذکر خدا، دعا و قرآن حالت مراقبت را از نفس خود تقویت کنیم تا در مرداب گناه نیفتیم. توجه داشته باشیم که مؤمن نزد خدا عزیز و محترم است و حفظ آبروی او از طرف خدا بسیار سفارش شده است. حتی عزت او از کعبه زیادتر بیان شده، پس با حفظ آبروی مؤمن خداوند را خشنود کنیم و شیطان را مأیوس، و بدانیم که اگر بدبینی ما خلاف واقع درآید، جبران آن (برگرداندن آبروی رفته) مشکل است.
نکته پایانی، با توجه به مطالب ذکر شده باید گفت که برای اینکه انسان به صفت خوبی آراسته شود، و صفت بدِاخلاقی ای را از خانة دلش بیرون کند، لازم است همیشه در حال مراقبه (یاد خدا) باشد و دیگر اینکه بر غفلت خود سخت گیری کند، (مثلاً عذرخواهی از طرفی که به او بدگمان شده ایم) نکته دیگر اینکه در بحث فعلی، ما باید دو کار کنیم، با فرشته خوش گمانی (به خدا و به مردم) دیو بدگمانی را از کشور دلمان بیرون برانیم و دیگر اینکه با توجه به کلیة راهبردهای گفته شده تمرین کنیم.
پی نوشت:
1. دانیل گلمن، هوش عاطفی، ‌ترجمه: حمید رضا بلوچ، ‌نشر جیحون، 1371، چاپ اول ،ص 146.
موفق باشید

بیشتر بخوانید:

تفاوت بی اعتمادی و بیماری بدبینی



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.