ناشناس

مشاوره ازدواج: با خواستگارانم به مشکل برخوردم نمیدونم چیکار کنم"

دختری هستم با خانواده ای ک از لحاظهای مختلف در سطح خوب یا متوسط ب بالا هستیم و مذهبی ،خاستگاران زیادی تا ب حال داشته ام طوری ک هرکجا کسی منو ببیند جذبم میشود و از لحاظ قیافه میگویند زیبایم ولی اکثر خاستگارانی ک تابحال داشته ام از لحاظ اعتقادی با ما متضاد بوده اند گرچه تمام شرایط دیگر انها ایده ال بوده .ب همین دلیل ب محض اومدن خاستگار چه تلفنی چه حضوری،پدر و مادرم ب انها ج منفی میدهند و از حضور انها کلا امتناع میکنند حتی هنوزم ک ب این سن رسیده ام و تعداد خاستگارانم کم شده اند باز هم همین رفتار را دارند و اولین و مهمترین چیز ک مادرم میپرسد همین است«مراسم عروسیتونو چطور برگزار میکنید یا اهل موسیقی هستین ?»و اگر جوابشون اری بود میگوید خداحافظ. و ان تعداد اندک خاستگارانم هم ک مذهبی هستند یکدفعه بسیار مذهبی اند و با من از لحاظ گوناگون سنخیتی ندارند .من هم چون دید خوبی نسبت ب مسایل جنسی و همینطور ترس از بارداری و زایمان بعد از ازدواج دارم و البته هیچ اتفاقی برایم نیفتاده ک این چنین شوم و سالم هم هستم ب همین خاطر معیار پدر و مادرم ک خودم هم تاحدی با ان موافقم را پناهگاهی امن و سدی محکم در برابر ازدواجم میبینم و تازه احساس امنیت خاطر بیشتری میکنم ولی از طرفی هم میبینم تمام همسالان و دوستانم ازدواج کرده اند و اینطور هم زیاد جالب ب نظر نمیرسد و ن میتونم درمورد مساله ی خودم با کسی حرف بزنم و ن در مورد شیوه ی پدر و مادرم ب خاطر معیار شون درمورد اعتقادات طرف و مراسم عروسی،حالا ب من بگویید چه کنم؟ایا دید و رفتار پدر و مادرم درمورد این مساله درسته یا اشتباه؟ اگر اشتباهه چطور اونو با خودشون یا دیگران مطرح کنم ک هم اثرگذار باشد و هم حیایم حفظ شود؟ و با مساله ی خودم هم چطور کنار بیایم و یا حلش کنم؟ و ایا اصلا ازدواج کنم یا خیر؟
جمعه، 21 ارديبهشت 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

مشاوره ازدواج: با خواستگارانم به مشکل برخوردم نمیدونم چیکار کنم"

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 30 ساله )

دختری هستم با خانواده ای ک از لحاظهای مختلف در سطح خوب یا متوسط ب بالا هستیم و مذهبی ،خاستگاران زیادی تا ب حال داشته ام طوری ک هرکجا کسی منو ببیند جذبم میشود و از لحاظ قیافه میگویند زیبایم ولی اکثر خاستگارانی ک تابحال داشته ام از لحاظ اعتقادی با ما متضاد بوده اند گرچه تمام شرایط دیگر انها ایده ال بوده .ب همین دلیل ب محض اومدن خاستگار چه تلفنی چه حضوری،پدر و مادرم ب انها ج منفی میدهند و از حضور انها کلا امتناع میکنند حتی هنوزم ک ب این سن رسیده ام و تعداد خاستگارانم کم شده اند باز هم همین رفتار را دارند و اولین و مهمترین چیز ک مادرم میپرسد همین است«مراسم عروسیتونو چطور برگزار میکنید یا اهل موسیقی هستین ?»و اگر جوابشون اری بود میگوید خداحافظ. و ان تعداد اندک خاستگارانم هم ک مذهبی هستند یکدفعه بسیار مذهبی اند و با من از لحاظ گوناگون سنخیتی ندارند .من هم چون دید خوبی نسبت ب مسایل جنسی و همینطور ترس از بارداری و زایمان بعد از ازدواج دارم و البته هیچ اتفاقی برایم نیفتاده ک این چنین شوم و سالم هم هستم ب همین خاطر معیار پدر و مادرم ک خودم هم تاحدی با ان موافقم را پناهگاهی امن و سدی محکم در برابر ازدواجم میبینم و تازه احساس امنیت خاطر بیشتری میکنم ولی از طرفی هم میبینم تمام همسالان و دوستانم ازدواج کرده اند و اینطور هم زیاد جالب ب نظر نمیرسد و ن میتونم درمورد مساله ی خودم با کسی حرف بزنم و ن در مورد شیوه ی پدر و مادرم ب خاطر معیار شون درمورد اعتقادات طرف و مراسم عروسی،حالا ب من بگویید چه کنم؟ایا دید و رفتار پدر و مادرم درمورد این مساله درسته یا اشتباه؟ اگر اشتباهه چطور اونو با خودشون یا دیگران مطرح کنم ک هم اثرگذار باشد و هم حیایم حفظ شود؟ و با مساله ی خودم هم چطور کنار بیایم و یا حلش کنم؟ و ایا اصلا ازدواج کنم یا خیر؟


مشاور: خانم قربانی

با سلام و احترام خدمت شما دوست عزیز و سپاسگذارم از همراهی شما با سایت راسخون
دغدغه انتخاب و ازدواج و مسائل مربوط با اون،هم برای شما و هم والدین تون کاملا بجاست و باتوجه به حساسیت بالای این انتخاب و تاثیرات اون در سرنوشت شما، نگرانی ها خودبخود افرایش پیدا میکنه. شما چندین مسئله رو مطرح کردید که بنظر من مهمترین اونها،تردید در معیارها و عدم امادگی روانی و ترس شما از ازدواج هست. فارغ از دسته بندی ای که داشتید، لازمه چند اصل رو در نظر بگیرید:
1. ازدواج، تنها پیوند دو نفر نیست بلکه پیوند دو خانواده و دو فرهنگ و عقیده ست. پس سنخیت و هماهنگی این دو لازمه مخصوصا که خودتون هم باخانواده تون به لحاظ کلی هم عقیده اید
2. در عین توجه به اصل بالا،نظر و شرایط خودتون در راس و مبدا و معیار این هماهنگی هست. یعنی برای بررسی تناسب جزیبات امور، نظر و عقیده شماست که باید بصورت جزیی بررسی بشه. چون شما هستید که دارید انتخاب میشید و انتخاب میکنید و طبیعتا هم در برخی امور با خانواده تون اختلاف نظر داشته و خواهید داشت. شناخت سه سطح داره ،سطح اجتماعی،خانوادگی و شخصیتی. جزییات امور در سطح سوم و مختص شماست. لازمه شناخت شخصیتی،خوداگاهی بالای دوطرف و کمک گرفتن از مشاور متخصص میباشد.
3. ترس از اینده تا حدی طبیعی هست ولی اگر قرار باشه بخاطر این ترس،در کنار به سرانجام نرسیدن انتخابها،به ارامش برسید،باید به درمان این ترس پرداخت. البته اندکی مطالعه و مشاوره از فرد متخصص در زمینه های مدنظر(نه شنیدن حرفهای ترس الود و ناآگاهانه دوستانه و زنانه )میتواند به شما نشان دهد که ترس شما چندان معقول نیست. طی کردن دوره اموزشی امادگی قبل از ازدواج هم ،برای شما ضروریست.
5. ایده ال گرایی و عدم انعطاف همیشه پسندیده نیست. در امر ازدواج،رعایت خطوط قرمز هر فرد،حساسیت ها و محدودیت ها مهمه و قرار نیست دو طرف کاملا عین هم باشند. سازگاری در بسیاری از مواردی که تهدید کننده اصل زندگی و روابط نیست،لازمه شکل گیری زندگی هستش. مثلا شما میتونید اصلا مراسم عروسی عرفی رو نداشته باشید یا خودمونی و با سفر،زندگی تون رو شروع کنید و... .
6. صحبت شما با والدین تون در مورد ملاک های ازدواج، منافی حیاء شما نبوده و با توجه به تاخیر امر ازدواج،تا حدودی لازم به نظر میرسه. خوبه که این مسئله رو ابتدا با مادرتون در فضای صمیمی و همراه باادب و متانت مطرح کنید و در مورد ملاک های ازدواج تون بحث کنید و نظر خودتون رو در مورد اختلاف نظرها،بیان کنید و از اونها بخواهید که فرصت بیشتری برای صحبت با کیس هاتون به شما بدن.
7. برای رضای خدا و خودتون ازدواج کنید نه در مسابقه با دیگران. مهم ازدواج درست هست نه هر ازدواجی. قوی باشید تا نگاه دیگران شما رو وادار به هر انتخابی نکنه، خودتون رو خوب بشناسید و با چشمانی باز،اگاهانه و به دور از هر نوع فشاری ،از بین خواستگارانتون ،همسری متناسب برای خودتون انتخاب کنید.
شاد و سربلند باشید.

بیشتر بخوانید:
چه کسی برای ازدواج با شما مناسب است ؟



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.