ناشناس

خجالتی و کم حرفم.اصلا هم شوخ و جذاب نیستم،باید چیکار کنم؟

من دختری ۱۲ساله هستم خیلی خجالتی هستم تو مدرسه دوست دارم سه تا دوست دارم که خودشون میگن ما وارد تا دوست صمیمی هستیم ولی من فکر میکنم فقط بخاطر خوب بودن درسم با من دوست شدن بعضی وقتا با خودم میگم اونا حق دارن به من بی محلی کنن وقتی خودم و با بقیه ی دوستام که خیلی جذابه مقایسه میکنم میبینم من خیلی کم حرفم به خاطر همینه که با من که باشن حوصلشون سر می‌ره من وقتی می‌خوام حرف بزنم یا چیزی برای گفتن ندارم یا اگه دارم فکر میکنم نکنه من این حرفو بزنم و آبرومون و ببرم یا نمی‌دونم چه حرفی برای گفتن درسته واینکه از کجا بتونم اونا رو جذب خودم کنم و باهاشون حرف بزنم و واقعا دوسم داشته باشن ؟ یا حتی تو مهمونی های خانوادگی همه نشستن یه بچه کوچک هم کنارم و داره گریه میکنه من حتی بلد نیستم اون بچه رو آروم کنم یا باهاش حرف بزنم یعنی خجالت میکشم به نظر خودم من خیلی بی عرضه و اصلا هم مسئولیت پذیر نیستم یا مثال یه روز که هم سایه ها با بچه هاشو که ۵یا۶سالشونه اومده بودن تو کوچه با من و مامانم مامانم گفت تو برو با بچه ها بازی کن تا سر گرم شن اما من نتونستم حتی کاری کنم که اونا به حرفم گوش ندادن........ یکی از همسایه ها به مامانم می گفت که دخترت خیلی تنبل واصلا معاشرتی نیست ......................................... من خیلی دلم گرفته من با همه فرق دارم یعنی از همه بدرد نخور ترم ..................... من هیچ اخلاق خوبی ندارم هر دختر هم سن و سالم که همسایمونه بچه ها دوسش دارن همیشه تا میبینمش مدرن بغلش ولی من اصلا بلد نیستم کسی و جذب خودم کنم به خاطر همین دیگ مهمونی رفتن .بازی با بچه ها رو دوست ندارم چون همش بجز سر کوفت زدن کاری نمیکنن من خواهر و برادر هم ندارم خیلی تنهام احساس میکنم افسرده شدم بر عکس بعضی ها که خیلی شاد وبا حال آن دلم گرفتععععععععععععععععععععععععععععععع...😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😢😢😢😢😢😰😭😭😭😭😭
سه‌شنبه، 1 خرداد 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

خجالتی و کم حرفم.اصلا هم شوخ و جذاب نیستم،باید چیکار کنم؟

ناشناس ( تحصیلات : ابتدایی ، 12 ساله )

من دختری ۱۲ساله هستم خیلی خجالتی هستم تو مدرسه دوست دارم سه تا دوست دارم که خودشون میگن ما وارد تا دوست صمیمی هستیم ولی من فکر میکنم فقط بخاطر خوب بودن درسم با من دوست شدن بعضی وقتا با خودم میگم اونا حق دارن به من بی محلی کنن وقتی خودم و با بقیه ی دوستام که خیلی جذابه مقایسه میکنم میبینم من خیلی کم حرفم به خاطر همینه که با من که باشن حوصلشون سر می‌ره من وقتی می‌خوام حرف بزنم یا چیزی برای گفتن ندارم یا اگه دارم فکر میکنم نکنه من این حرفو بزنم
و آبرومون و ببرم یا نمی‌دونم چه حرفی برای گفتن درسته واینکه از کجا بتونم اونا رو جذب خودم کنم و باهاشون حرف بزنم و واقعا دوسم داشته باشن ؟

یا حتی تو مهمونی های خانوادگی همه نشستن یه بچه کوچک هم کنارم و داره گریه میکنه من حتی بلد نیستم اون بچه رو آروم کنم یا باهاش حرف بزنم یعنی خجالت میکشم به نظر خودم من خیلی بی عرضه و اصلا هم مسئولیت پذیر نیستم یا مثال یه روز که هم سایه ها با بچه هاشو که ۵یا۶سالشونه اومده بودن تو کوچه با من و مامانم مامانم گفت تو برو با بچه ها بازی کن تا سر گرم شن اما من نتونستم حتی کاری کنم که اونا به حرفم گوش ندادن........
یکی از همسایه ها به مامانم می گفت که دخترت خیلی تنبل واصلا معاشرتی نیست .........................................




من خیلی دلم گرفته من با همه فرق دارم یعنی از همه بدرد نخور ترم .....................
من هیچ اخلاق خوبی ندارم هر دختر هم سن و سالم که همسایمونه بچه ها دوسش دارن همیشه تا میبینمش مدرن بغلش ولی من اصلا بلد نیستم کسی و جذب خودم کنم به خاطر همین دیگ مهمونی رفتن .بازی با بچه ها رو دوست ندارم چون همش بجز سر کوفت زدن کاری نمیکنن من خواهر و برادر هم ندارم خیلی تنهام احساس میکنم افسرده شدم بر عکس بعضی ها که خیلی شاد وبا حال آن

دلم گرفتععععععععععععععععععععععععععععععع...😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😢😢😢😢😢😰😭😭😭😭😭


مشاور: احسان فدایی

با عرض سلام و تقدیم احترام خدمت شما پرسشگر محترم! ارتباط شما با ما گویای این است که در صدد انتخاب مسیر صحیح هستید و امیدواریم ما نیز راهنمای خوبی برایتان باشیم.
در واقع افرادی چون شما نباید بعلت این وضعیت خودشان را از جامعه کنار بکشند و متفاوت با دیگران به این زندگی نگاه نمایند .بلکه آنها هم می تواند با همه ضعفها به موفقیت برسد اگر به این نکات توجه نماید. قبل از بیان این نکات باید عرض کنیم خودتان را شکست خورده فرض نکنید زیرا توانمندی های زیادی دارید و از آن غافلید. با این حالت دچار خود کم بینی شده اید و آینده را بر خود تیره و تار نموده اید.
اما نکات:
نکته اول: از مشکلات موقعیت بسازید. مطمئنا شما این جمله را قبول دارید که انعطاف‌پذیری، سودمندتر از انفعال یا مقاومت است. وقتی با هر چیزی که پیش می‌آید فعالانه روبه‌رو شده و آن‌را به‌کار بریم، وقتی حتی دردناک‌ترین وضعیت‌ها را هم با آغوش باز بپذیریم، با کفایت بیشتری با مشکلات برخورد می‌‌کنیم.
 پرسشگر محترم همیشه به آن چیزی که مجبور به پذیرشش هستی، بپیوند، سپس آن‌ را آن طور که می‌‌خواهی در صندوقچه باورهایت به صورت تجربه‌ای مهم ذخیره کن. لازمه انعطاف‌پذیری، پذیرش کاربردی لحظه حال است نه خشک شدن در مقابل آن، پذیرش خودمان و دیگران و وضعیت‌های جاری به هیچ‌وجه به معنی تحمل منفعلانه چیزهایی که دوست نداریم و به هیچ‌وجه لازمه‌اش چشم‌بستن به روی عدالت و قربانی کردن خودمان نیست لازمه انعطاف‌پذیری حالت آگاهی وسیع و همیشه هوشیارانه است، معنی آن تنها شنا کردن با جریان نیست بلکه با آغوش باز پذیرفتن و استفاده سازنده از جریان است. با تسلط روی این موضوع شما قادرید سنگهای راه را قدم‌گاه کرده و از مشکلات موقعیت بسازید. شما با انعطاف‌پذیری با وجود همه مسائل پیچیده نیز رشد خواهید کرد، چرا که از ابتکار تغییر حالت استفاده نموده‌اید و در مقابل مشکلات به‌جای شکستن خم شده‌اید. انسان هم با تصمیماتی که درباره شکل دادن محیطش می‌‌گیرد خود را نیز شکل می‌‌دهد!
نکته دوم: موفقیت، نتیجه امیدواری دیروز است. مطمئن باشید خوشبختی همواره در کنار ما حاضر است تا منابع خود را با ما تقسیم کند، تنها منتظر آغوش گشوده ماست امید می‌‌تواند خوشبختی بیافریند، موفقیت امروزمان نتیجه امیدواری دیروز ماست. معنای زندگی را نباید در پس‌نگری به رشته به هم پیوسته دوران کودکی تا پیری جست، زندگی بیش از به دنیا آمدن، رشد کردن و بالغ شدن است، برای کشف زندگی و در نهایت خوشبختی باید دانست که این معنا در ذات هر مرحله نهفته است. فراموش نکنیم ابزار مورد نیاز را در اختیار داریم این ابزار عبارتند از: استعدادهای فطری و مجالی که برای زندگی تا نقطه مرگ به ما داده‌اند. حیاتی که از آن ماست تا هر چه بیشتر آن‌را تجربه کنیم. آنچه اکنون هستیم توانایی تحقق آنچه که ما را به سرانجام می‌‌رساند را در بر دارد هر چند که تلاش در راه آن، از آن ماست، بشر قدرت چشم‌پوشی و فراموشی عجیبی دارد در هر لحظه معین‌ امور بی‌‌شماری است که می‌‌تواند مورد توجه ما قرار گیرد اما فقط می‌‌توانیم به چند مورد به‌طور آگاهانه متمرکز شویم در جستجوی هر چیزی که باشیم همان را خواهیم یافت. توجه داشته باشید که در جستجوی چه‌چیزی هستید که تلاش در راه آن از آن ماست و آنچه را که به دست می‌‌آوریم چه خوب و چه بد، نتیجه تصمیم و تلاش خودمان است و مسئولیت آن را بپذیریم! ما در راهیم تا برسیم، ما ناچار به رسیدن هستیم و برای رفتن تا رسیدن خلق شده‌ایم.
در اینجا راهکارهایی برایتان بیان می کنیم که امیدواریم بتواند به شما کمک کند.
 1- در دادن سلام پیش قدم باشید. 2- بعد از سلام با جملات مرسوم، احوال‏پرسى کنید و تا از شما جدا نشده‏ اند سعى کنید از آن‏ها جدا نشوید. 3- تلاش کنید که در کارهاى اجتماعى در محیط خانه، مدرسه و دانشگاه مانند اردو و بازى‏هاى دسته جمعى شرکت کنید نقش فعالى رابپذیرید. 4- هنگام صحبت با دیگران یا در مقابل جمع به اعضاى بدن خود (دست، پا، نحوه صحبت و...) هیچ توجهى نکنید و توجه خود را بر مطلبى که مى‏گویید متمرکز کنید. 6- سعى کنید بر آنچه مى ‏خواهید بگویید تسلط کافى داشته باشید. 7- اگر با شکست مواجه شدید، خود را نبازید و براى بار دیگر خود را آماده انجام آن کار بکنید. 9- وقتى حالت اضطراب پیدا مى‏کنید سعى کنید همه ماهیچه‏ هاى بدنتان را آرام و شل کنید. 10- براى شکستن جو حاکم بر جمع و آرامش در صحبت کردن سعى کنید داستان‏هاى کوچک، طنز، لطیفه ‏هاى شیرین و مناسب را که افراد خبره در جلسات سخنرانى بیان مى‏ کنند، در دفترچه‏اى یادداشت کنید و شما نیز در شرایط مقتضى از آنها استفاده کنید. 11. ایجاد تغییر و اصلاح در شناخت خود از خویشتن: باید شناخت خود از توانایى‏ها، استعدادها، ویژگى‏هاى شخصیتى خویش را اصلاح کنید و با واقعیت تطبیق دهید. پس: الف) در برابر آینه ایستاده، جلوه ‏هاى رفتارى خوشایند، حالات بدنى و برداشت‏هاى مثبتى که از وضعیت ظاهرى خود دارید، یادداشت کنید و روزى چند بار با صداى بلند بخوانید، مانند این جمله: «من خوش قامت هستم» و... . ب) فهرستى از ده لغت یا عبارت - که بیانگر ویژگى‏ هاى مثبت شخصیت شما است - تهیه کنید و روزى چند بار آنها را در قالب جمله کاملى بخوانید ؛ مثلاً بگویید: «من باهوش هستم» و... . ج) خاطرات و تجارب جالب خود را براى دوستان صمیمى تعریف کنید. د) هرگز به اندیشه و شناخت‏هاى آزار دهنده (مانند احساس حقارت، ناتوانى، بى‏کفایتى، شرمندگى و...) اجازه ندهید فضاى ذهن شما را اشغال کند. به محض ورود این افکار، ذهنیت‏هاى مطلوب و ویژگى‏هاى مثبت خود را با صداى بلند تکرار کنید. ه) هرگز تصور کمرو بودن را به ذهن خود راه ندهید و واژه‏ها و عبارت‏هایى چون: «من خجالتى هستم»، «من کمرو هستم» و «من جرأت بیان ندارم» را به زبان نیاورید، بلکه جرأت و شهامت را به خود تلقین کنید، و با صداى بلند در طول روز، چندین نوبت بگویید: من شهامت بیان این سخن، عمل و فعالیت را دارم. اجازه ندهید خاطره شکست‏هاى قبلى به اندیشه شما راه یابد. موفقیت‏هاى گذشته را به خاطر آورید. 12. بکوشید در جهت مخالف کمرویى رفتار کنید؛ پس هرگز خود را سرزنش نکنید. 13. بر اساس شناختى که از خود دارید، براى خویش هدفى در نظر بگیرید و براى رسیدن به آن، برنامه ‏ریزى کنید. خواهر محترم! شما توانمندی های متعددی دارید و فقط خودتان را دست کم گرفته اید پس سعی کنید با تمام تلاش، جلور روید و خودتان را به دیگران اثبات نمایید.
موفق باشید.

بیشتر بخوانید:

درمان کمرویی و اضطراب اجتماعی در نوجوانان و بالغین (1)



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.