ناشناس
چگونه رابطه صمیمی با پدرم داشته باشم؟
با سلام و خسته نباشید؛
خب راستش نمیدونم از کجا شروع کنم، رابطه صمیمی در خانواده ما خیلی ضعیفه، البته نه اینکه گوشه گیر باشیم و اینا نه کلی هم بگو و بخند داریم اما خب من که هیچ صمیمیتی حس نمیکنم(والدین)...
مشاور: علی محمد صالحی
سلام، وقت بخیر.
این خیلی خوبه که دوست داری پدرت هم به جمع تون بیاد، و رابطه صمیمی داشته باشید. و از اون مهمتر اینکه تصمیم قطعی گرفتی با تموم سختی ها در این زمینه یه کاری بکنی، خیلی ارزشمند و قابل توجهه.
اما از طرف دیگه هر آدمی یه شخصیت خاص و منحصر بفردی داره، که این شخصیت در طی سالها زندگی و تربیت، شکل میگیره. پدر تو هم شخصیت و ویژگیهای منحصر بفردی داره، همونطور که بقیه انسانها هم شخصیت خاص خودشون رو دارن. اما در هر صورت کاری که تو میتونی انجام بدی، اینه که اولا شخصیت پدرت رو همین طور که هست بپذیر و به خواسته هاش احترام بذار، یعنی اگه خودش تنهایی رو ترجیج میده و اونو دوست داره، تو هم قبول کن و بپذیر، و اینکه گفتی همش طبق بالاست شاید دلیلی داره که بیشتر بالاست.
نکته بعد، توجه کن که الان در اواخر نوجوانی و شروع جوانی هستی، و دیگه از کودکی و نوجوونی داری فاصله میگیری و به دوران جوانی و بزرگسالی وارد میشی، بنابراین باید سعی کنی برای زندگیت اهدافی رو مشخص کنی و با جدیت پیگیر اهداف خودت باشی. احتمالا میدونی که هدفگذاری در زندگی مسئله خیلی مهمیه و در موفقیت و پیشرفت فرد خیلی میتونه موثر باشه، همچنین باعث افزایش اعتماد به نفس و نشاط درونی فردی میشه که برای خودش اهدافی رو مشخص کرده و دنبال میکنه. اهدافی که در زندگی تعیین میکنیم بهتره به سه دسته، تقسیم بندی بشن: اهداف کوتاه مدت، اهداف میان مدت، و اهداف بلند مدت. اهداف کوتاه مدت اهدافی هستند که خیلی زود ما با کمی سعی و تلاش میتونیم به اونها برسیم. اهداف متوسط یا میان مدت، که رسیدن به اونها نسبت به هدف کوتاه مدت، تلاش بیشتری نیاز داره و برای رسیدن به اون زمان طولانی تری نیاز هست.
و هدف بلند مدت، که هم نیاز به تلاش و صبر بیشتری داره و هم طبیعتا مدت بیشتری طول میکشه. اما بهتره که هر سه هدف در راستای هم دیگه باشن، مثلا بر فرض، هدف بلند مدت تو اینه که در آینده یک هنرمند واقعی بشی، خب اهداف میان مدت و بلند مدتت هم میبایست در راستای همین هدف قرار بگیره تا آروم آروم به هدفِ بلند مدتت نزدیک بشی. مثلا هدف کوتاه مدتت میتونه این باشه که هر هفته یا دو هفته یکبار، یک کتاب مرتبط با هدف اصلیت مطالعه کنی. و هدف میان مدتت میتونه این باشه که مثلا تابستون امسال در یک دوره آموزشی مرتبط با اون هدف اصلیت، شرکت کنی و... . خب شاید بپرسی اینا چه ربطی به سوال من داره که میخواستم ارتباطم با پدرم بهتر بشه؟، شاید در ظاهر ارتباط مستقیمی با مسئله تو نداشته باشه، ولی ارتباط غیر مستقیم داره، چون اگر برای خودت اهدافی رو مشخص کنی، ذهن و فکرت یک نظامی پیدا میکنه و منظم میشه، این نظم فکریت، در رفتار و زندگیت هم خودش رو نشون میده، و باعث میشه که ارتباط و تعاملت با دیگران و بخصوص خانوادت و پدر - مادرت بهتر بشه و اونها به چشم یک عضو مهم و قابل احترام به تو نگاه میکنن، و بتدریج رابطت با پدرت هم بهتر خواهد شد. علاوه بر این، داشتن هدف در زندگیت باعث میشه که فکرت کمتر درگیر مسائل دیگه بشه و کمتر هم اذیت میشی. فایده دیگش اینه که هر وقت به اهداف خودت میرسی یک نشاط و سرور درونی رو حس میکنی و خوشحال میشی، مثلا هر هفته یا هر دو هفته که یک کتاب میخونی و به هدفت میرسی خوشحال میشی و انگیزت برای ادامه مسیر و رسیدن به اهداف دیگت بیشتر میشه. نکته دیگه اینکه حتما اهدافت رو بصورت دقیق و جزئی مشخص و همه رو یادداشت کن و جایی در معرض دید خودت قرار بده .
موفق و سربلند و خوشبخت باشی.
بیشتر بخوانید:
عناصر سازنده صمیمیت در ازدواج (خانواده1)
این خیلی خوبه که دوست داری پدرت هم به جمع تون بیاد، و رابطه صمیمی داشته باشید. و از اون مهمتر اینکه تصمیم قطعی گرفتی با تموم سختی ها در این زمینه یه کاری بکنی، خیلی ارزشمند و قابل توجهه.
اما از طرف دیگه هر آدمی یه شخصیت خاص و منحصر بفردی داره، که این شخصیت در طی سالها زندگی و تربیت، شکل میگیره. پدر تو هم شخصیت و ویژگیهای منحصر بفردی داره، همونطور که بقیه انسانها هم شخصیت خاص خودشون رو دارن. اما در هر صورت کاری که تو میتونی انجام بدی، اینه که اولا شخصیت پدرت رو همین طور که هست بپذیر و به خواسته هاش احترام بذار، یعنی اگه خودش تنهایی رو ترجیج میده و اونو دوست داره، تو هم قبول کن و بپذیر، و اینکه گفتی همش طبق بالاست شاید دلیلی داره که بیشتر بالاست.
نکته بعد، توجه کن که الان در اواخر نوجوانی و شروع جوانی هستی، و دیگه از کودکی و نوجوونی داری فاصله میگیری و به دوران جوانی و بزرگسالی وارد میشی، بنابراین باید سعی کنی برای زندگیت اهدافی رو مشخص کنی و با جدیت پیگیر اهداف خودت باشی. احتمالا میدونی که هدفگذاری در زندگی مسئله خیلی مهمیه و در موفقیت و پیشرفت فرد خیلی میتونه موثر باشه، همچنین باعث افزایش اعتماد به نفس و نشاط درونی فردی میشه که برای خودش اهدافی رو مشخص کرده و دنبال میکنه. اهدافی که در زندگی تعیین میکنیم بهتره به سه دسته، تقسیم بندی بشن: اهداف کوتاه مدت، اهداف میان مدت، و اهداف بلند مدت. اهداف کوتاه مدت اهدافی هستند که خیلی زود ما با کمی سعی و تلاش میتونیم به اونها برسیم. اهداف متوسط یا میان مدت، که رسیدن به اونها نسبت به هدف کوتاه مدت، تلاش بیشتری نیاز داره و برای رسیدن به اون زمان طولانی تری نیاز هست.
و هدف بلند مدت، که هم نیاز به تلاش و صبر بیشتری داره و هم طبیعتا مدت بیشتری طول میکشه. اما بهتره که هر سه هدف در راستای هم دیگه باشن، مثلا بر فرض، هدف بلند مدت تو اینه که در آینده یک هنرمند واقعی بشی، خب اهداف میان مدت و بلند مدتت هم میبایست در راستای همین هدف قرار بگیره تا آروم آروم به هدفِ بلند مدتت نزدیک بشی. مثلا هدف کوتاه مدتت میتونه این باشه که هر هفته یا دو هفته یکبار، یک کتاب مرتبط با هدف اصلیت مطالعه کنی. و هدف میان مدتت میتونه این باشه که مثلا تابستون امسال در یک دوره آموزشی مرتبط با اون هدف اصلیت، شرکت کنی و... . خب شاید بپرسی اینا چه ربطی به سوال من داره که میخواستم ارتباطم با پدرم بهتر بشه؟، شاید در ظاهر ارتباط مستقیمی با مسئله تو نداشته باشه، ولی ارتباط غیر مستقیم داره، چون اگر برای خودت اهدافی رو مشخص کنی، ذهن و فکرت یک نظامی پیدا میکنه و منظم میشه، این نظم فکریت، در رفتار و زندگیت هم خودش رو نشون میده، و باعث میشه که ارتباط و تعاملت با دیگران و بخصوص خانوادت و پدر - مادرت بهتر بشه و اونها به چشم یک عضو مهم و قابل احترام به تو نگاه میکنن، و بتدریج رابطت با پدرت هم بهتر خواهد شد. علاوه بر این، داشتن هدف در زندگیت باعث میشه که فکرت کمتر درگیر مسائل دیگه بشه و کمتر هم اذیت میشی. فایده دیگش اینه که هر وقت به اهداف خودت میرسی یک نشاط و سرور درونی رو حس میکنی و خوشحال میشی، مثلا هر هفته یا هر دو هفته که یک کتاب میخونی و به هدفت میرسی خوشحال میشی و انگیزت برای ادامه مسیر و رسیدن به اهداف دیگت بیشتر میشه. نکته دیگه اینکه حتما اهدافت رو بصورت دقیق و جزئی مشخص و همه رو یادداشت کن و جایی در معرض دید خودت قرار بده .
موفق و سربلند و خوشبخت باشی.
بیشتر بخوانید:
عناصر سازنده صمیمیت در ازدواج (خانواده1)