ناشناس

مشاوره خانواده: با مادر شوهرم چند وقته قهرم و صحبت نمی کنم، چی کار کنم؟

سلام خیلی ممنون ک وقت گذاشتین پاسخ دادین توضیحاتتون خیلی کامل بود. منم برگشتم خونه وخداوشکرتاحدی حالم بهتره شوهرم میگه حتما خونه پیدا میکنم اما نمیدونم چقد روی حرفش حساب کنم و چطور کاری کنم رو حرفش بمونه؟؟ ?اما مشکل دیگه ای که دارم با مادرشوهرمم چند وقته قهرم وصحبت نمیکنم چون همش توگوش شوهرم میخونن که مستقل شدن مشکله و... بنظرتون بااون چیکارکنم احساس تنفر دارم بهش و همش نگاهم به گذشتمه که اصلا حامی و پشتیبانمون نبودن وازاین خیییییلی ناراحتم ک هیچ کاری برامون نکردن
شنبه، 19 خرداد 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

مشاوره خانواده: با مادر شوهرم چند وقته قهرم و صحبت نمی کنم، چی کار کنم؟

ناشناس ( تحصیلات : دیپلم ، 27 ساله )

سلام خیلی ممنون ک وقت گذاشتین پاسخ دادین توضیحاتتون خیلی کامل بود. منم برگشتم خونه وخداوشکرتاحدی حالم بهتره شوهرم میگه حتما خونه پیدا میکنم اما نمیدونم چقد روی حرفش حساب کنم و چطور کاری کنم رو حرفش بمونه؟؟ ?اما مشکل دیگه ای که دارم با مادرشوهرمم چند وقته قهرم وصحبت نمیکنم چون همش توگوش شوهرم میخونن که مستقل شدن مشکله و... بنظرتون بااون چیکارکنم احساس تنفر دارم بهش و همش نگاهم به گذشتمه که اصلا حامی و پشتیبانمون نبودن وازاین خیییییلی ناراحتم ک هیچ کاری برامون نکردن


مشاور: علی محمد صالحی

سلام. ممنون از لطفت.
در مورد شوهرت که میگه حتما خونه پیدا میکنم، اگه یه مهلتی مشخص بشه، خیلی بهتره، مثلا قرار بذارید تا دو ماه دیگه شوهرت خونه پیدا کرده باشه، و اگه این توافق مکتوب هم بشه و هر دوتاتون امضا هم بکنید، مثلا بنویسید که من فلانی متعهد میشم که تا دو ماه دیگه یک خونه اجاره کرده باشم و...، همسرت نسبت به این قضیه تعهد بیشتری احساس میکنه و احتمال عملی شدنش بیشتر میشه. اما نه اینکه با دعوا و تنش انجامش بدی، بلکه با زبون خوش و ملایمت بگو تو که میخوای اینکار رو بکنی بیا بنویسیم که من خیالم راحتتر بشه. اما راجع به مادر شوهرت چند نکته وجود داره: اولا که تو باید اونو تا حدی درک کنی، یعنی همونطور که تو میخوای مستقل بشی و زندگی بهتری داشته باشی و حق هم داری که این اتفاق برات بیفته، مادر شوهرت هم به دلایل منطقی یا غیر منطقی میخواد که پسرش در کنار ش باشه، و از اون دور نشه، من نمیدونم هدفش چیه که دوست نداره شما از اونجا برید ولی هر چی هست یه دلیلی داره، و همونطور که تو به فکر خودتون هستی و میخوای زندگی بهتری داشته باشی، طبیعی هست که اون هم، احتمالا بدلایل شخصی بخواد شما اونجا باشید، یعنی تو به فکر خودتی، اون هم بفکر خودشه، پس نباید حتی الامکان از اینکه مادرشوهرت به فکر خودشه ناراحت بشی، چون خود تو هم بفکر خودتی و این کاملا هم طبیعیه. یعنی اگر تو هم جای اون بودی و پسرت میخواست ازت دور بشه شاید ناراحت میشدی و تمام سعیت رو میکردی که از تو دور نشه. منظورم اینه که خودتو رو جای مادر شوهرت تصور کن و سعی کن از دیدگاه او به مسئله نگاه کنی.
اما راجع به این که گفتی «تنفر دارم بهش و همش نگاهم به گذشتمه که اصلا حامی و پشتیبانمون نبودن واز این خیییییلی ناراحتم ک هیچ کاری برامون نکردن»؛ ببین همونطور که دفعه قبل راجع به مستقل شدن گفتم که از جهت روانشناسی هم، حق با توست و تو درست میگی، و زن و شوهر بعد از اینکه ازدواج کردن خیلی خوبه که مستقل بشن و زندگی جداگانه ای داشته باشن، و خونشون دور از خونه نزدیکانشون باشه، روانشناسی در مورد مسائل زندگی مشترک هم میگه که زن و شوهر باید روی پای خودشون وایسن و استقلال مالی داشته باشن و مشکلاتی که براشون پیش میاد رو، خودشون حل کنن و از افراد دیگه انتظار و توقع نداشته باشن. من نمیدونم به چه دلیلی اونا از شما حمایت و پشتیبانی نکردن، ولی به هر دلیلی که بوده کار نسبتا درستی بوده، و به هر صورت این باعث شده که شما روی پای خودتون بایستید و خودتون مسائلتون رو حل کنید، الان هم، منت کسی رو سرتون نیست که ما به شما کمک کردیم و... . پس بهتره بخاطر این قضیه هم خیلی از دستشون ناراحت نباشی. البته معنای این حرف من این نیست که نباید پدر و مادر به فرزندانشون کمک کنن یا اگه کمک کردن ما نباید قبول کنیم، بلکه منظورم اینه که فرزندان نباید توقع و انتظار کمک رو داشته باشن، و باید تمام سعیشون رو بکنن که خودشون مسائلشون رو حل کنن. خلاصه اینکه دلایلی که برای قهر کردن آوردی، قابل خدشه هستن و در عین حالی که از مادر شوهرت ناراحتی، و خیلی سختته که بخوای باهاش آشتی کنی، ولی اگه بتونی به طریقی باهاش آشتی کنی خیلی بهتره، چون اگه آشتی کنی هم از جهت روانی آرامش بیشتری پیدا میکنی و درگیری ذهنی کمتری خواهی داشت و کمتر اذیت میشی، و هم اینکه با آشتی کردن تو با مادرشوهرت، رابطتت با شوهرت هم بهتر میشه و میتونی از این آشتی، به نفع خودت برای مستقل شدن استفاده کنی.
و در مورد اینکه گفتی «همش توگوش شوهرم میخونن که مستقل شدن مشکله»، به شوهرت بگو: تو نه به حرف من گوش بده نه به حرف مادرت، برو از متخصص و روانشناس خانواده بپرس، به هرحال اونا درسش رو خوندن و هر روز هم با کلی مراجع که مسائل اینطوری دارن سر وکار دارن، هر چی اونا گفتن من قبول دارم. هر چند که بعیده شوهرت بره بپرسه، ولی بیان همین حرف باعث میشه که شوهرت احساس کنه تو داری منصفانه حرف میزنی و نمیخوای اونو مجبور کنی به زور کاری انجام بده و این خیلی تاثیر خوبی روش میذاره. نکته دیگه ای که میتونی به شوهرت بگی اینه که حتی ما میتونیم بصورت موقت بریم، اگه رفتیم و دیدیم مستقل شدن، مشکلات زیادی داره، نهایتش دوباره بر میگردیم.
موفق و سربلند و خوشبخت باشی.

بیشتر بخوانید:
ده فرمان برای بهبود رابطه عروس و مادر شوهر



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.