ناشناس
مشاوره خانواده: همسرم اعتیاد داره، چطور کنار بیام؟ تو رو خدا کمکم کنید.
سلام وخسته نباشید خدمت شما یه راهنمایی میخواستم چندسال پیش شوهرموبه جرم فروش موادمخدر گرفتن وقتی اومدبیرون دوباره شروع به درست کردن الات استعمال موادو فروش اونهاروکرده هرچی باهاش صحبت میکنم که دیگه ازاین کارانکن میگه دیگه نمیکنم اینکارارو یاکارگیربیارم دیگه اینکارونمیکنم درصورتی که من به ناچارمجبورم از پولی که دربیاره برای مخارج خودم وبچه هام استفاده کنم حالاشمایه راهنمایی به من بدین برای نجات شوهرم از این کار واینکه چه کاری انجام بدم که ازاینجا برم سرخونه وزندگیم چون بامادرم اصلانمیسازیم باتشکر فراوان ازشما
درضمن خیلی ازاین زندگی خسته شدم همش گریه میکنم بامادرم نمیسازم بخاطرمشکلاتم ومادرم مدام نفرینم میکنه که الهی همیشه اواره باشی و.... لطفا تورو خداکمکم کنید
مشاور: علی محمد صالحی
عرض سلام و ادب.
من تو رو درک میکنم و میدونم که شرایط سختی داری و خیلی اذیت میشی، کاری که میتونی انجام بدی اینه که در قدم اول ببینی اصلی ترین مسئله و مشکلی که تو رو ناراحت و اذیت میکنه، کدومه؟ آیا اصلی ترین مشکلی که تو رو خیلی اذیت میکنه اینه که سر خونه زندگی خودتون نیستید؟ یا اینه که شوهرت کار مناسبی نداره؟ یا اینه که با مادرت نمیسازی؟ یا اینه که شوهرت معتاده؟ یا...، درسته که همه این مسائل تو رو اذیت میکنه و میخوای برطرف بشن و حال تو و خونوادت بهتر بشه، ولی نمیتونی همه این مسائل رو با هم دیگه حل کنی، باید ببینی کدومش اصلی و مهمتره و بیشتر تو رو اذیت میکنه، و تمام تمرکز و نیروت رو بذاری روی همون مشکل تا اونو حل کنی، بعد بتدریج بقیه مسائلت هم حل بشه. چون انرژی روانی، و توان ما آدما محدوده و اگه روی چند موضوع متمرکز بشیم نمیتونیم همزمان به همش توجه کافی داشته باشیم، ولی اگر همه انرژیمون رو، روی یک موضوع بذاریم احتمال اینکه در اون کار موفق بشیم خیلی بیشتر میشه. بنابراین تو هم باید ببینی کدوم یک از این مسائل مشکل اصلی شماست، و بعد برای اون مسئله، دنبال راهکارهای مناسب باشی، مثلا اگه مسئله اصلیت اینه که شوهرت شغل و کار مناسب نداره، قدم اول یک هدف برای خودت مشخص میکنی، مثلا مینویسی هدف من اینه که هر طور شده همسرم یک کار مناسب داشته باشه، بعدش همه تمرکزت رو روی این مسئله میذاری و بررسی میکنی که چطور میتونی کار مناسبی برای او فراهم کنی. مسلماً اینجور نیست که برای حل یک مسئله، تنها یک راهکار کافی باشه، باید دنبال راهکارهای بسیار زیادی باشی تا حداقل برخی از اون راهکارها به نتیجه برسه. مثلا یه راهکار اینه که با همسر بشینی و از راه عاطفی وارد بشی و بگی ما اینجا خیلی اذیت میشیم، ما دوتا بچه داریم و.. راهکار دوم اینکه به همسرت مهلت بدی مثلا تا دو ماه دیگه هر طور شده شغل مناسب پیدا کرده باشه. راهکار سوم ببینی از چه کسانی یا چه مراکزی میتونید کمک بگیرید تا همسرت شغل مناسبی پیدا کنه. راهکار چهارم، تو چه زمنیه هایی مهارت یا توانمندی داره. و...
خلاصه اینکه اگه همه توان و انرژی خودت و نزدیکانت رو بذارید رو اینکه یک مسئله رو حل کنید احتمال موفقیت خیلی بیشتر میشه. فقط باید اون مسئله دقیق و مشخص باشه که هدفت چیه و میخوای کدوم مسئله رو حل کنی. راجع به این هم که گفتی «با مادرم نمیسازم بخاطرمشکلاتم و مادرم مدام نفرینم»، درسته خیلی سخته که آدم با مادر خودش، تنش داشته باشه یا مدام مادرش اونو نفرین کنه، ولی نکته ای که باید بهش توجه داشته باشی اینه که شما خونه ی مادرت نیستید، بلکه خونه ی پدرت هستید، نکته بعد، اگه شما کوتاهی نکرده باشی و خطایی هم مرتکب نشده باشی، نیاز نیست از نفرین مادرت هم ناراحت بشی، چون قرار نیست هر کسی، و به هر دلیلی نفرین کرد، اون نفرین موثر واقع بشه و نفرینش بگیره، حتی اگه اون شخص مادر باشه. نکته بعد، بخاطر اینکه در این زمینه، مشکلات کمتری داشته باشی بهتره سعی کنی بهانه به دست مادرت ندی، و یا اگه چیزی هم گفت جوابش رو ندی، و بقول معروف از یه گوش بشنوی و از گوش دیگه بیرون کنی.
موفق و محکم و سربلند باشی.
بیشتر بخوانید:
ستاره ای که اعتیاد را شکست داد
من تو رو درک میکنم و میدونم که شرایط سختی داری و خیلی اذیت میشی، کاری که میتونی انجام بدی اینه که در قدم اول ببینی اصلی ترین مسئله و مشکلی که تو رو ناراحت و اذیت میکنه، کدومه؟ آیا اصلی ترین مشکلی که تو رو خیلی اذیت میکنه اینه که سر خونه زندگی خودتون نیستید؟ یا اینه که شوهرت کار مناسبی نداره؟ یا اینه که با مادرت نمیسازی؟ یا اینه که شوهرت معتاده؟ یا...، درسته که همه این مسائل تو رو اذیت میکنه و میخوای برطرف بشن و حال تو و خونوادت بهتر بشه، ولی نمیتونی همه این مسائل رو با هم دیگه حل کنی، باید ببینی کدومش اصلی و مهمتره و بیشتر تو رو اذیت میکنه، و تمام تمرکز و نیروت رو بذاری روی همون مشکل تا اونو حل کنی، بعد بتدریج بقیه مسائلت هم حل بشه. چون انرژی روانی، و توان ما آدما محدوده و اگه روی چند موضوع متمرکز بشیم نمیتونیم همزمان به همش توجه کافی داشته باشیم، ولی اگر همه انرژیمون رو، روی یک موضوع بذاریم احتمال اینکه در اون کار موفق بشیم خیلی بیشتر میشه. بنابراین تو هم باید ببینی کدوم یک از این مسائل مشکل اصلی شماست، و بعد برای اون مسئله، دنبال راهکارهای مناسب باشی، مثلا اگه مسئله اصلیت اینه که شوهرت شغل و کار مناسب نداره، قدم اول یک هدف برای خودت مشخص میکنی، مثلا مینویسی هدف من اینه که هر طور شده همسرم یک کار مناسب داشته باشه، بعدش همه تمرکزت رو روی این مسئله میذاری و بررسی میکنی که چطور میتونی کار مناسبی برای او فراهم کنی. مسلماً اینجور نیست که برای حل یک مسئله، تنها یک راهکار کافی باشه، باید دنبال راهکارهای بسیار زیادی باشی تا حداقل برخی از اون راهکارها به نتیجه برسه. مثلا یه راهکار اینه که با همسر بشینی و از راه عاطفی وارد بشی و بگی ما اینجا خیلی اذیت میشیم، ما دوتا بچه داریم و.. راهکار دوم اینکه به همسرت مهلت بدی مثلا تا دو ماه دیگه هر طور شده شغل مناسب پیدا کرده باشه. راهکار سوم ببینی از چه کسانی یا چه مراکزی میتونید کمک بگیرید تا همسرت شغل مناسبی پیدا کنه. راهکار چهارم، تو چه زمنیه هایی مهارت یا توانمندی داره. و...
خلاصه اینکه اگه همه توان و انرژی خودت و نزدیکانت رو بذارید رو اینکه یک مسئله رو حل کنید احتمال موفقیت خیلی بیشتر میشه. فقط باید اون مسئله دقیق و مشخص باشه که هدفت چیه و میخوای کدوم مسئله رو حل کنی. راجع به این هم که گفتی «با مادرم نمیسازم بخاطرمشکلاتم و مادرم مدام نفرینم»، درسته خیلی سخته که آدم با مادر خودش، تنش داشته باشه یا مدام مادرش اونو نفرین کنه، ولی نکته ای که باید بهش توجه داشته باشی اینه که شما خونه ی مادرت نیستید، بلکه خونه ی پدرت هستید، نکته بعد، اگه شما کوتاهی نکرده باشی و خطایی هم مرتکب نشده باشی، نیاز نیست از نفرین مادرت هم ناراحت بشی، چون قرار نیست هر کسی، و به هر دلیلی نفرین کرد، اون نفرین موثر واقع بشه و نفرینش بگیره، حتی اگه اون شخص مادر باشه. نکته بعد، بخاطر اینکه در این زمینه، مشکلات کمتری داشته باشی بهتره سعی کنی بهانه به دست مادرت ندی، و یا اگه چیزی هم گفت جوابش رو ندی، و بقول معروف از یه گوش بشنوی و از گوش دیگه بیرون کنی.
موفق و محکم و سربلند باشی.
بیشتر بخوانید:
ستاره ای که اعتیاد را شکست داد