عرض سلام و وقت بخیر.

بنابر یک تقسیم بندی، مسئله خیانت به دو دوره تقسیم میشه، دوره قبل از مطلع شدن همسر؛ و دوره دوم، بعد از اطلاع و آگاهی همسر از خیانت. به دوره دوم، دوره سیاه خیانت گفته میشه. یعنی از زمانی که همسر از ارتباط شریک زندگی اش با فردی دیگه آگاه میشه، تا زمانی که این موضوع برطرف بشه و پیامدهای آسیب زای اون کم بشه، دوره سیاه بی وفایی و خیانت به همسر نامیده میشه. شما هم در حال حاضر در دوره سیاه بی وفایی و خیانت همسر قرار دارید و همونطور که از اسم این دوره مشخصه، دوره بسیار سخت و دشواری برای شماست، و در واقع این دوره بمعنای واقعی، دوره ای سیاه هم برای فرد اقدام کننده و خصوصا برای همسری که مورد خیانت قرار گرفته خواهد بود. و شرایط نامطلوب و ناخوشایندی بر فضای خانواده حاکم میشه. و اونا باید این دوره رو تحمل کنن تا آروم آروم با گذشت زمان این دوره تموم بشه. منظورم اینه که در این شرایط طبیعیه که شرایط عادی و طبیعی نداشته باشی و بقول خودت بسیار داغون شده باشی یا حسی به همسرت نداشته باشی. و در حال حاضر آسیبها و عوارض مختلفی رو تجربه میکنی، و یکی از دغدغه های تو و افرادی مثل تو که درگیر این مسئله میشن، اینه که آیا میتونن به همسرشون اعتماد کنن یا نه؟ و یکی از عمده ترین منابع نگرانی و اضطراب همسری که مورد خیانت واقع شده همینه که احتمال میده که چنین امری دوباره تکرار بشه؛ اما نکته ای که در این زمنیه میشه گفت اینه که، با توجه به عواقب ناخوشایند و ناراحت کننده ای که بعد از برملا شدن این رابطه برای همسرت داشته و احتمالا هنوز هم داره، احتمال تکرار اون خیلی کم و ضعیفه، چون کسی که بخاطر انجام یک رفتار از جهت روانی تحت فشار زیادی قرار بگیره، خیلی بعیده که دوباره اونو تکرار کنه، اما در هر صورت در موارد این چنینی، همسر بی وفا باید تعهد بدهد که دیگر با فرد یا افراد مورد نظر هیچ گونه ارتباطی نداشته باشه. یعنی نه مکالمه ی تلفنی، نه ایمیلی، نه شبکه های مجازی و...، همچنین شخص بی وفا باید تمام فعالیتهای روزانه اش را به همسرش گزارش بدهد. همچنین او باید احتیاط های لازم و واجب را به طور کامل رعایت کنه. همسر بی وفا باید تمام مدت کنترل بشه تا خطایی از او سر نزند. و زن و شوهر باید حداکثر اوقات خودشون رو در کنار هم سپری کنن.
نکته دیگه، صرفنظر از اینکه بی وفایی تا چه مرحله ای پیش رفته باشه، اغلب دلیل ایجاد اون اینه که، همسری که بی وفایی میکنه میخواد نیازهای عاطفیش برطرف بشه. وقتی همسران نیازهای عاطفی برطرف نشده ی زیادی دارن، و برای مدتی بخاطر دلایل مختلف، از یکدیگه دورند، امکان حضور فردی دیگر که این نیازها رو ارضا کنه، بسیار زیاده. به بیان دیگه، جرقه ی بی وفایی ممکنه زمانی زده بشه که، همسری برای مدت طولانی از خانه دور باشه. اما بی وفایی علت دیگری هم ممکنه داشته باشه و اون زمانیه که همسری، در برطرف کردن نیازهای عاطفی مهم طرف مقابلش، حتی با وجود حضورش در خانه، شکست بخوره. من مسائل و شرائط تو رو نمیدونم، اما اگه وقتی تو خونه هم هستی، نیازهای عاطفی همسرت رو برآورده نکنی، به همون اندازه خودت هم تقصیر داری. البته این حرفا چیزی از خطای همسرت رو کم نمیکنه، و خطای اصلی متوجه اونه ولی منظورم اینه که تو هم باید سهم خودت رو تو این قضیه بپذیری و اگه کوتاهی کردی یا کم گذاشتی سعی کنی از این به بعد جبران کنی.
نکته دیگه اینکه، واقعا کار بزرگی کردی که همسرت رو بخشیدی، از عهده هر کسی بر نمیاد که بتونه همسرشو ببخشه، به همسرت هم متذکر بشو که قدر این بخشش تو رو بدونه و کاری نکنه که لیاقت بخشش رو نداشته باشه، از طرف دیگه خودت هم باید رنج و سختی این قضیه رو بخاطر خودت و فرزندت هم که شده، تحمل کنی و اجازه بدی بعد از مدتی، زندگی زناشویی تو به حالت عادی برگرده و بازسازی صورت بگیره، و ممکنه دوباره در آینده نسبت به همسرت حس خوبی پیدا کنی. و همونطور که قبلا هم گفتم علاوه بر سهم همسرت در این خطا و اشتباه، خودت هم ممکنه بی تقصیر نبودی و نیازهای عاطفی همسرت رو به صورت کامل برآورده نکرده باشی.
موفق و صبور و سربلند باشی.

بیشتر بخوانید:
چگونه می توانم شوهر خوبی باشم (1)