ناشناس

مشاوره خانواده: مشکل اصلی من اینه که همسرم دوست داره شبها با دوستش تا دیروقت بیرون باشه.چیکار باید کرد؟

چند سال است که ازدواج کرده ام, مشکل اصلی من اینه که همسرم دوست داره شبها با دوستش تا دیروقت بیرون باشه و من بعد از گذشت چند سال هنوز نتونستم با این قضیه کنار بیام, دوست همسرم فردی است بی تفاوت و سیگاری و همسر من هم یک انسانیست که بسیار تحت تاثیر افراد محیطش قرار میگیره, بارها سر اینکه شبها نباید دیر بیاد بحث و جدل داشتیم اما به هیچ نتیجه ای نرسیدیم, من واقعا دوست دارم نسبت به این قضیه بی تفاوت باشم چون بسیار اذیت میشم, اگر منو راهنمایی کنید ممنون میشم.
پنجشنبه، 31 خرداد 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

مشاوره خانواده: مشکل اصلی من اینه که همسرم دوست داره شبها با دوستش تا دیروقت بیرون باشه.چیکار باید کرد؟

ناشناس ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 33 ساله )

چند سال است که ازدواج کرده ام, مشکل اصلی من اینه که همسرم دوست داره شبها با دوستش تا دیروقت بیرون باشه و من بعد از گذشت چند سال هنوز نتونستم با این قضیه کنار بیام, دوست همسرم فردی است بی تفاوت و سیگاری و همسر من هم یک انسانیست که بسیار تحت تاثیر افراد محیطش قرار میگیره, بارها سر اینکه شبها نباید دیر بیاد بحث و جدل داشتیم اما به هیچ نتیجه ای نرسیدیم, من واقعا دوست دارم نسبت به این قضیه بی تفاوت باشم چون بسیار اذیت میشم, اگر منو راهنمایی کنید ممنون میشم.


مشاور: علی محمد صالحی

سلام و عرض ادب.
نکته اول اینکه، بنظر میرسه پذیرفتی که نمیتونی این رفتار همسرت رو تغییر بدی، و دنبال این هستی که چطور خودت با این قضیه کنار بیایی، و بی تفاوت باشی تا اذیت نشی. شاید حق با تو باشه، چون تغییر رفتار دیگران در عین حالی که امکان پذیره، ولی کار راحتی نیست که بشه یک رفتاری که چندسال فردی اون رو هر شب انجام داده، عوض کنی، هر چند که گفتم تغییر رفتار همسرت امکان پذیره، ولی دشواره. بنابراین من هم بیشتر به سوال خودت میپردازم که بیان کردی «من واقعا دوست دارم نسبت به این قضیه بی تفاوت باشم». مطلب بعد اینکه، وقتی ما یک راه حلی رو بارها امتحان کردیم و نتیجه ای نگرفتیم نباید دوباره اون رو تکرار کنیم، بیان کردی «بارها سر اینکه شبها نباید دیر بیاد بحث و جدل داشتیم اما به هیچ نتیجه ای نرسیدیم»، پس برای اینکه رابطه تو و همسرت دچار تنش و آشفتگی نشه، نباید دوباره بخاطر این مسئله باهاش بحث و جدل کنی، چون هرچی بیشتر بخاطر این مسئله باهاش بحث وجدل بکنی، اون از محیط خونه فراری تر میشه و ذهنیتی که از محیط خونه تو ذهنش شکل میگیره، محیط جنگ و دعوا و بحثه، و تمایل کمتری خواهد داشت که بیاد خونه. بنابراین بهتره حتی اگه اون دیر میاد در رابطه با این مسئله باهاش بحث و جدل نکنی و حتی  رفتار محبت آمیزی داشته باشی و محیط خونه رو براش جذاب کنی و اگه علاقمندیهای اونو نمیدونی ازش سوال کنی یا به نحوی مطلع بشی که مثلا دوست داره محیط خونه چه جوری باشه یا تو خونه چه لباسی بپوشی یا..، چون اینکه اون میره بیرون چون محیط بیرون براش جذابه و بهش عادت کرده، و اگه به هر صورت بتونی محیط خونه رو جذاب کنی ممکنه بر همسرت تاثیر مثبت بذاره و تمایلش برای خونه موندن بیشتر بشه. اما در هر صورت، برای اینکه نسبت به این رفتار همسرت بی تفاوت بشی اولا باید بین رفتارهایی که انجام میده، و شخصیت همسرت تمایز قائل بشی، چون ما معتقدیم که رفتار فرد غیر از خود فرده. رفتار یک چیزه و خود شخص چیز دیگه ایه، بعنوان مثال وقتی بچه ای کار بدی انجام میده، باید بگیم کار و رفتار تو خیلی بد بود، بخاطر همین من رفتارت رو دوست ندارم ولی خودت رو دوست دارم. در مورد افراد بزرگسال هم به همین صورته وقتی همسر ما کار و رفتار اشتباهی رو انجام میده، باید متوجه باشیم که فقط از اون رفتار اشبتاهش متنفر باشیم نه از خودش، در مورد همسر تو هم به همین صورته باید از این رفتار شوهرت که دوست داره شبها تا دیر وقت بیرون باشه، بدت بیاد نه از خودش، تمایز و فرق قائل شدن بین رفتار و خود فرد، بر نگرش ما نسبت به طرف مقابل تاثیر مثبت میذاره. یعنی اگه بین رفتار و شخصیت همسر تمایز قائل نشی میگی چون همسرم شبها دیر میاد من ازش متنفرم و...، ولی وقتی بین رفتار و خودش تمایز قائل شدی میگی من از این رفتارش خوشم نمیاد ولی خودش رو دوست دارم چون در کنار این رفتار نامناسب، ویژگیهای خوب هم زیاد داره. نکته دیگه برای اینکه بتونی با این رفتار شوهرت کنار بیای اینه که بپذیری و قبول کنی که همسرت این رفتار رو داره و فعلا هم کاری نمیتونی انجام بدی، مثلا فرض کن خدای ناکرده همسرت یک بیماری جسمانی داره که تو بخاطر اون بیماری، اذیت میشی ولی در حال حاضر هم درمانی نداره، و مجبوری بپذیری، وقتی پذیرفتی و مدتی گذشت میبینی که بخاطر بیماری همسرت کمتر اذیت میشی و حتی گاهی فراموش میکنی که همسرت بیماری خاصی داره، این رفتار همسرت هم، یک نوع بیماری رفتاریه، و برای اینکه کمتر اذیت بشی باید بپذیریش؛ یا میتونی فرض کنی همسرت شب کاره و میبایست اکثر شب ها بره سر کار و تا دیر وقت سر کار باشه. در مرحله بعد از این که پذیرفتی، اینه که تمرکزت رو بذاری روی اینکه خب خودت تو این فرصتی که همسرت نیست چه کارهایی میتونی انجام بدی، برای اینکه هم سرت گرم باشه و هم بیشترین استفاده رو از زمانت ببری مثلا اگه نمیخوای بخوابی میتونی کارهای مورد علاقت رو تو روز انجام ندی و بذاری اون وقت انجام بدی تا اون زمان برات ناراحت کننده و خسته کننده نباشه و برعکس از وقتت لذت ببری. البته معنای این رفتارهای تو این نیست که مجبور باشی برای همیشه این رفتار رو بپذیری، بلکه در حال حاضر قبول میکنی و میپذیری، و در آینده که آرامش بیشتری داشتی و حالت بهتر شد، میتونی برای اینکه همسرت این رفتار رو ترک کنه یا کمتر انجام بده فکر کنی و تمرکزت رو بر این مسئله بذاری.
موفق و صبور و خوشبخت باشی.
 
بیشتر بخوانید:

چگونه همسری نمونه برای شوهر مان باشیم؟



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.