ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 36 ساله )
بنام خداوباسلام وعرض خسته نباشید..اگه رحمت نشه میخام باخانم قربانی مشاوره کنم .
خانم قربانی کاش شماره تماس باهاتون داشتم اخه هرقت که مشاوره ات رامیخانم سوالات جدیدبرام پیش میاد.خواهش میکنم مراراراهنمایی کنید تاراه درست راانتخاب کنم.سوالی پرسیده بودم باکد1627197087که زحمت کشیدیدجواب دادید.دستتون دردنکند.حالامیخاستتم اینوبگم..من هیچ وقت عقدغیررسمی نمیکنم منتظرمی مانم تمام بشن.دوم اینکه من علاقه زیادبه این اقادارم .وسوال مهم ام اینکه این اقامیگه من نمیتوانم این زن راطلاق بدم یعنی میگه هرکارمیکنم چون توان مهریه راندارم نمیتونم این اقاچطورمیتونه این زن راطلاق بده یعنی راحل چیه.درضمن بمن گفت حتی رفتم پیش این دعانویس هاکه کاری کن این زن بره من نزاشتم بره..خواهرش میگه زمانی که این هنوز خونش بود به مامیگفت مخفیانه مرا زن بگیرد من بچه داربشم فک کنم زنه رادوست نداشت...اخه این بارهم دادگاهش بود زنه قصد جلب راداشت که دادگاه فرارکرده بود.حالا بنظرشما تازمانی که ایناتمام نشدن من بااین اقارابطه داشته باشم اخه ازیک طرف میترسم رابطه داشته باشم بیشترازاین وابستش بشم چون الان خیلی معذبم تقریبا 6 ماهه رابطه دارم .وازطرفی هم میخام ترکش کنم بعداینکه تمام شدبیادمنوبگیره اون وقت هم استرس میگیرم کس دیگی سرراهش قراربگیره به هرحال مردمتاهله دیگه دلتش میخادیکیوداشته باشه ..اره شرایطم واقعاداغونه گفتم که پدرندارم مادرم عجول وعصبی ناراحتی داره اصلا ارامش ندارم توخونه اخه خودم تویه شرکت خصوصی کارمیکنم ماهانه 600تومان میگیرم مامانم هی میگه ماندی .همه سرافکنده ام .ازتنهایی میپوسم از این شرایط سوهاضمه میگیرم نمیتونم هیچ بخورم ارامش ندارم باهمه درددل میکنم باخواهرام ودوستم چکارکنم .خواهش میکنم شمابه جای من تصمیم بگیر.بگوییدمن چکارکنم...راستی خواهراون مرد امروز بهم زنگ زد گفت به داداشم زنگ بزن باهاش حرف بزن میگفت توخونه میگفت من پول ندارم نمیخام ازدواج کنم وفعلا هم تمام نشدم چرادخترمردم رامعطل کنم ...من هم به خواهرش گفتم اون که قصدازدواج نداره زنگ بزنم چی بگم ..فعلا قهریم ..خواهش میکنم راهنماییمم کنید.ممنونم
مشاور: خانم قربانی
سلام دوست عزیز
خوشحالم که همچنان همراه سایت راسخون هستید. بنده و همکارانم از طریق سایت راسخون همیشه در خدمت شما هستیم.امیدواریم در اینده نزدیک امکانات بیشتری برای ارتباط ایجاد بشه.
بابت تصمیمی که گرفتی بهت تبریک میگم و امیدوارم هر چه زودتر در موارد بعدی هم به نتیجه گیری و قطعیت برسی. بابت نکته دوم،باید بگم که از ابتدا،در پیام ها هم مشخص بود که به این فرد علاقه مند هستی. من یه سوال از شما دارم، میخواهی بری کفش بخری، تو بازار چشمت میفته به یک نفر که کفشی رو خریده و با خودش حمل میکنه، آیا عاقلانه ست که تو بیفتی دنبال اون فرد و باهاش دوست بشی و به امید اینکه یه روز از کفش ناراضی بشه و بده به تو یا بجای وقت تلف کردن میری از مغازه برا خودت انتخاب میکنی و لذتش رو میبری؟!!! حکایت الان شما همین حکایت چشم داشتن به شوهر فرد دیگه ست، البته چون فکر میکنی توان خرید کفش نداری افتادی دنبال کفش مردم! منظورم اینه که چون فکر میکنی باید الان ازدواج کنی و دیر شده و.. ،چسبیدی به این آقا و با تکرار ملاقات ها بهش وابسته شدی. دوست من، درسته سن ازدواجت بالا رفته،مادرت صبوری نداره و هزارتا دلیل دیگه،ولی قرار نیست از چاله تو چاه بیفتی. منتظر مردی که هیچ تکلیفش باخودش مشخص نیست یعنی تباهی خودت. رابطه بدون چارچوب هم که از اساس دچار مشکل بود و هست و اینده ت رو ویران خواهد کرد و اولین کسی هم که بهت بی اعتماد خواهد شد خود همین آقاست. تازه مردی که متعهد به قول و قرارش باشنا نباشه،همون بهتر که بره،چرا فکر میکنی فقط تنها شانس ازدواج تو این هست؟! مردی که تعهد به همسر اولش نداشته،او رو کتک زده،قصد طلاق دادن نداره چون نمیخواد حقوق شرعی و قانونی زنش رو بده و طلاق نمیده تا زنش اذیت بشه و مهریه ش رو ببخشه ،اینها همه نکته منفی مرد انتخاب شده ت هست. مهریه حق زن هست چه با طلاق چه بی طلاق،فکر کن الان خودت جای اون زن هستی ،با رفتار این مدلی این آقا چه حالی بهت دست میداد؟! لابد الان میخوای بگی نداره و...،باشه قبول،ولی اگه نداشت چرا روز اول متعهد به پرداخت شد؟! حالا که قبول کرده و اشتباه کرده، قرار نیست که ی اشتباه رو با اشتباه دیگه بشوره! اگر زنش رو دوست نداره،مردانه طلاق بده و سر مهریه هم با راه قانونی باهاش کنار بیاد و اگر هم نه که کلا نشان از بی تعهدی و بی مسئولیتی این اقاست. در هر حال رابطه شما بااین فرد کلا اشتباه هست. الانم اگه میبینی خواهر و خانوادس میان سراغت برای اینه که کوتاه اومدن و وابستگی شما رو دیدن و میخوان پسرشون از تنهایی دربیاد و هیچ کدوم اینها نشان تعهد به شما نیست. اینکه به مادرش چه گفته و چه کرده رو هم بریز دور و بی خودی خودت رو توجیه نکن. معلومه که زنش رو دوست نداره. ولی اینها هیچ دلیلی برای درست بودن کار تو و انتخاب تو نیست. این توجیهات فقط برای ارام کردن دل خودته که مبادا همچنان زنش رو دوست داشته باشه و درصورت ازدواج شما با این اقا،شریک داسته باشی. من با اطمینان میگم که اقا زنش رو دوست ندار و هزار بار هم که به تو ابراز علاقه کنه،تا وقتی مسئولیت پذیر تعهدات زندگی قبلیش نباشه،به تو و هیچ زن دیگه ای نخواهد خورد. بهت توصیه میکنم عزت نفس و اعتماد به نفست رو بالا ببری و بی جهت خودت رو اویزان کسی نکنی که تکلیفش باخودش مشخص نیست. تو ی دختر خودساخته هستی و همچنان فرصت ازدواج داری، اگر به ازدواج هم نرسی باز حق نداره خودت رو از چاله به چاه بندازی و حق هم نداری به دنبال راه حل برای مشکل این اقاباشی. بجای این کارها باخانوادت و خودت صحبت کن و بگو که ارزشمند هستی و راضی نیستی باهرکسی و به هر قیمتی ازدواج کنی. ارتباطتت رو با این آقا قطع کن و بهش بگو هروقت تکلیفش روبازندگی قبلی مشخص کرد و اگر تو همچنان مجرد بودی، بیاد سراغ تو. اولش سخته ولی نشدنی نیست،ادامه این ارتباط صدمات بیشتری بهت وارد خواهد کرد. فعالیت های اجتماعیت رو زیاد کن و برنامه شاد و پویایی رو برای خودت طرح ریزی کن و با دوستان هم جنس سالم خودت ارتباطتت رو گسترده کن. از ورزش غافل نشو و انرژیت رو از این طریق ازاد کنی. درنهایت به خدا توکل کن وبه فضل و کرمش امیدوار باش و یادت باشه ازدواجی خوبه که متناسب و متعهدانه و شفاف باسه نه این که به هر قیمتی به ازدواج برسی. امیدوارم بتونی سریعا از این دلبستگی کاذب در بیای.
ارزوی بهترین ها رو برات دارم و امیدوارم همیشه شاد و سربلند باشی.
بیشتر بخوانید:
حرمت خود