ناشناس

مشاوره خانواده: شوهرم فقط به فکر خانوادشه ما اصلا مهم نیستیم. چه باید کرد؟

سلام خسته نباشین من الان ۴ساله باخانواده شوهرم زندگی میکنم خرج اوناهم باشوهره منه منم یه پسره ۴ساله دارم باوجوداونامن نمیتونم چیزایی که خودم دوس دارم ونیازدارم توزندگی واسه خودموبچم تهیه کنم شوهرم فقط فکرخانوادشه مااصن مهم نیستیم دیدم به زندگی عوض شده اززندکی دل زده شدم همه چیزشوهرم شده مادرش ،منم دوس دا م مثل خواهرومادرش لباس های جورواجوربپوشم بگم بخندم خرج کنم دیگه سیرشدم ازدنیا دلم میخوادمستقل بشم ولی شوهرم دل نمیکنه ازمادرش
يکشنبه، 17 تير 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

مشاوره خانواده: شوهرم فقط به فکر خانوادشه ما اصلا مهم نیستیم. چه باید کرد؟

ناشناس ( تحصیلات : دبیرستان ، 21 ساله )

سلام خسته نباشین من الان ۴ساله باخانواده شوهرم زندگی میکنم خرج اوناهم باشوهره منه منم یه پسره ۴ساله دارم باوجوداونامن نمیتونم چیزایی که خودم دوس دارم ونیازدارم توزندگی واسه خودموبچم تهیه کنم شوهرم فقط فکرخانوادشه مااصن مهم نیستیم دیدم به زندگی عوض شده اززندکی دل زده شدم همه چیزشوهرم شده مادرش ،منم دوس دا م مثل خواهرومادرش لباس های جورواجوربپوشم بگم بخندم خرج کنم دیگه سیرشدم ازدنیا دلم میخوادمستقل بشم ولی شوهرم دل نمیکنه ازمادرش


مشاور: علی محمد صالحی

سلام و عرض ادب.
حتما دلیلی وجود داره که همسرت خرج خانوادش رو میده، و شما اینجا اون دلیل رو بیان نکردی، اما مهمترین چیزی که در بیاناتی که داشتی برجسته است اینه که گفتی «همه چیز شوهرم شده مادرش»، این نشون میده که ممکنه همسرت بدلایلی به مادرش وابستگی داشته باشه، البته با توجه به توضیحات کلی که بیان کردی نمیشه قضاوت دقیقی کرد، ولی احتمال این هست که مسئله وابستگی همسرت به مادرش در میون باشه، در هر حال اگه همسرت نسبت به مادرش وابستگی داشته باشه، این مسئله حساسیت تو رو بیشتر میکنه و طبیعیه که شوهرت با رفتارهاش باعث تحریک تو میشه و سبب میشه که تو فکر کنی شوهرت اصلا به فکر شما نیست و اصلا مهم نیستید. علاوه بر اینکه شوهرت به خونوادش وابسته است، احتمالا خود تو هم حساسیت بالایی نسبت به این مسئله داری، و باید به این نکته توجه کنی که نوع ارتباط یک مرد با مادرش یا خواهرش، با نوع ارتباط وی با همسرش متفاوته و جنس این ارتباط فرق میکنه. یک فرد احساسش نسبت به مادر یک احساس عاطفی از نوع مادر و فرزنده، و به هیچ وجه این احساس نمیتونه فرایند احساس زناشویی یک زن و شوهر را پوشش بده. پس یادت باشه که مادر شوهرت، رقیبت نیست و اون احساسی که شوهرت نسبت به تو داره، هیچ وقت نسبت به مادرش نداره. همونطور که خود تو نسبت به مادرت علاقه داری و این علاقه تو ربطی به ارتباط عاطفی – جنسی تو نسبت به شوهرت نداره، پس خیالت راحت باشه و سعی کن حساسیتت رو کاهش بدی. بنابراین اولین قدم اینه که رفتارهای کنترلگرانه و سختگیرانه نداشته باشی، چون وقتی او وابسته به مادرش باشه، هر چی بیشتر او را نهی کنی کار بدتر میشه و شوهرت فکر میکنه میخوای بین اون و مادرش فاصله بندازی، بنابراین رابطش با تو بدتر میشه. دومین اقدامت باید این باشه که به شوهرت کمک کنی تا به آرامی و در طول چند ماه قدم به قدم و به صورت میلیمتری وابستگی خودش رو نسبت به مادرش کم کنه. و بهش بگی که از نظر روانشناسی وقتی مردی ازدواج میکنه بهتره زندگی مستقلی تشکیل بده، و تصمیمات زندگیش رو خودش بگیره و اراده و اختیار داشته باشه... سومین اقدام شما باید این باشه که با انجام رفتارهای ارضا کننده عاطفی و جنسی نیازهای طبیعی همسرت را به خوبی ارضا کنی تا او به حد کافی از کنار شما بودن احساس راحتی کنه و آرامش خود را از ارتباط با تو به دست آورد. چهارمین اقدام شما اینه که به مادر شوهرت نزدیک بشی و به او محبت کنی و سعی کنی رابطه خودت را با او بهتر کنی چون هرچه از او دور باشی بیشتر احساس بدی خواهید داشت.
موفق و شاد و خوشبخت باشی.

بیشتر بخوانید:
فنون مادر شوهر داری در قرن 21



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.