ناشناس
مشاوره ازدواج: چطور باید یه رابطه رو مدیریت کرد؟
مدتها بود توی اینستا پسرهای مختلف برام پیام میذاشتن و تقاضا میدادن و من رد درخواست میدادم یه روز با خودم گفتم بذا جواب یکیشونو بدم پسره میگفت به خاطر شغل سختش تا به حال دختر بازی نکرده 14روز تو اهوازه و 14روزم میاد شاهین شهر اصفهان زندگی میکنه بعد از کلی اصرار که من همش رد میکردم راضی شدم یه فرصت بهش بدم تمام مدت میگفت دوس دارم بهم اعتماد کنی و از این حرفا حقیقتش باز بهش اعتماد نداشتم اما از طریق اکانت اطرافیانش فهمیدم که پسر بدی نیست و شمارمو دادم که بعد عکس خواست و دادم راستش ازم پرسید آشپزیت خوبه من که گفتم آره گفت باید بیای خونم برام آشپزی کنی و دوست دارم یه رابطه شاد و راحت داشته باشیم که من کاملا مخالفت کردم کلا سه روز با این پسر در تماس بودم که هر سه روز میگفت باید بیای خونم و من رک دلیلمو گفتمو مخالفت کردم گفتم ترجیح میدم بیرون همو ببینیم که گفت پس کی بیاد پیش منو ادا دراورد و من روز سوم بهش گفتم این رابطه تمام شدست من نمیتونم احساسی رفتار کنم و اونم هیچ جوره راضی نمیشد و اصرار داشت منو خونه ببره راستش الان فکر میکنم نکنه اشتباه کردم چون الان تو سنی هستم که نگاه و حرفهای اطرافیانم منو آزار میده و از لحاظ روحی تا به حال بسیار آسیب دیدم از طرف خانوادم به من بگید کجای کارم اشتباه بود چون اون آقا حتی برای تموم نکردن این رابطه هیچ اصراری نکرد و به دایرکت دخترای دیگه تو شاهین شهر پیام داد اصلا روابط اینچنینی باید چطور باشن اگر پسر چنین تقاضایی کرد باید چه کرد اگر ملاقاتش کردیمو خواست دستم رو بگیره باید چه کنم چطور باید حرف زد که نهایت رابطه خوب باشه؟
مشاور: احسان فدایی
نیاز به ازدواج و برقرار کردن روابط عاشقانه با جنس مخالف با رسیدن به سن بلوغ و جوانی به طور طبیعی در آدمی به وجود می آید. هدف از این احساس پاک و مقدس که خداوند در انسان قرار داده، تشکیل زندگی سالم و تربیت فرزندان صالح و بقای نسل بشر و رسیدن به آرامش و تکمیل انسان است. بسیاری از جوانان، خصوصا دختران، به دلیل نداشتن اطلاع کافی از این احساس انسانی، هنگامی که به این مرحله از زندگی می رسند، دچار سردرگمی می شوند و نمی توانند احساساتشان را کنترل کنند. البته شرایط نامناسب جامعه هم این مشکل را تشدید می کند. جوان در این مرحله از زندگی معمولا دچار تضاد می شود، زیرا از یک طرف فرهنگ جامعه و خانواده و اعتقادات درونی اش او را از ابراز و آشکار کردن این احساسات منع می کند و از طرف دیگر نیاز به ازدواج و تشکیل زندگی او را به کشیده شدن به طرف جنس مخالف سوق می دهد. اسلام به عنوان یک دین کامل که منطبق با فطرت انسان است با این مسأله طوری برخورد کرده است که فرد دچار افراط و تفریط نشود و بلکه راه وسط را انتخاب کرده که هم نیازهای درونی فرد ارضا شود و هم اخلاق و ایمان و عزت نفس او خدشه دار نشود. اسلام به پیروانش دستور می دهد اگر امکان ازدواج با فرد مورد علاقه شان را داشتند فورا ازدواج کنند و اگر ندارند به هیچ وجه با او ارتباط برقرار نکنند و حتی در خیال خود هم به او فکر نکنند. ما اگر بخواهیم راهی غیر از آنچه اسلام گفته در پیش بگیریم و به جای کنترل احساسات درونی، جلوی آن را باز بگذاریم، دچار مشکلات روحی و روانی زیادی می شویم. خواهر محترم! ارتباط با جنس مخالف مانند هم صحبت شدن، شوخی و خنده، نگاه کردن، حتی اگر به بهانه های درسی و کاری باشد، مناسبترین موقعیت برای افتادن در دام شیطان است. حتی دختری مانند شما که از خانواده مذهبی است ، وقتی به سن بلوغ می رسد که از یک طرف از درون احساسات خاصی پیدا می کند، تعجبی ندارد که گرفتار عشقی ناخواسته شود که تمام فکر و زندگی او را مختل کند. اما اگر انسان از اول خود را بشناسد و بداند که در درونش چنین احساساتی نهفته است، آسانتر می تواند خود را کنترل کند که نه تسلیم احساساتش شود و نه این که آنها را نادیده بگیرد و سرکوب کند بلکه همان راه وسطی که اسلام گفته یعنی در صورت امکان ازدواج کند و در صورت عدم تمکن، عفت پیشه کند و از کار و موقعیت هایی که این احساسات را تشدید می کند دوری کند تا خداوند به فضل و کرمش برای او موقعیت مناسبی برای ازدواج فراهم آورد.
حال با توجه به مطالب فوق لازم است چند نکته را پیرامون سوال مطرح شده خدمتتان عرض کنیم؛
1. ازدواج و انتخاب شریک برای زندگی مسأله ای نیست که با افکار و رفتارهای ناشی از احساسات زودگذر پایه ریزی شود. باید برای آن برنامه ریزی دقیق و حساب شده ای داشت و بدون محاسبه و دوراندیشی اقدام کردن جز پشیمانی و حسرت چیز دیگری به دنبال ندارد.
2. انتخاب همسر باید بر اساس ملاک ها و معیارهای صحیح و عقل پسند باشد. کسی که می خواهد ازدواج کند ابتدا باید ببیند آمادگی و موقعیت آن را دارد یا نه، سپس در مورد ویژگی های همسر آینده اش فکر کند و معیارهای اصلی را کشف کند؛ در مرحله سوم باید بکوشد تا افرادی را در نظر بگیرد که بهترین و بیشترین معیار همسر خوب را دارا هستند. این سه مرحله از اصول اساسی ازدواج است و باید رعایت شود. اگر می بینیم هر روز آمار طلاق در بین زوج های جوان بالاتر می رود به خاطر این است که اصول فوق رعایت نمی شود و بلکه ازدواج بر پایه احساسات زودگذر جوانی بنا می شود. معلوم است که اگر چنین چیزی پایه زندگی شد با سرد شدن آن زندگی نیز سرد می شود. آیا اکثر کسانی که در زندگی به بن بست می رسند و به ناچار از یکدیگر جدا می شوند از ابتدا با هم سرد بودند؟ اگر درباره زندگی آنها مطالعه کنید خواهید دید که زندگی را با چه عشق سوزانی شروع کردند ولی چون زندگی شان غیر از عشق، پایه و هدف دیگری نداشت، سرد و خاموش شد. زیرا عشق و دوستی اگر قبل از شناخت متقابل بیاید چشم اندیشه را کور می کند و جلوی تصمیم صحیح را می گیرد. در این مورد شما بدون در نظر داشتن علاقه به ایشان نظر نمایید آیا ایشان معیارها و شرایط شما را دارند یا خیر؟
3. در مورد مسأله ای که برای شما پیش آمده باید عرض کنیم پسری که از ابتدا تقاضای چنین روابطی را از شما دارد طبیعتا نمی تواند همسر خوبی در آینده برای شما باشد و مشکلات زیادی را برایتان به وجود می آورد. کار بسیار خوبی کردید رابطة خود را با او قطع نمودید و او را به دست فراموشی سپردید. از این پس نیز سعی کنید از این دست روابط با هیچ کس نداشته باشید و اجازة سوء استفاده چنین افرادی را به خود ندهید.
موفق باشید.
بیشتر بخوانید:
روابط دختر و پسر