ناشناس

مشاوره خانواده: خانواده تا چه حد میتونه روی نظرات فرزندان نظارت داشته باشه؟

میشه لطفا سریع جواب بدین!!!نمیدونم گروهی که زدم خانواده برای این مشکلم درسته یا نه...ولی من میخوام درمورد خانواده صحبت کنم،خانواده تا چه حد میتونه روی نظرات ما نظارت داشته باشه؟! من یه دختر ۱۵ سالم...یه دوست دارم...همون دوستم که چند بار هم باهاتون صحبت کزدم که خیلی قهر میکنه و ازم خواست هدیه ۲۰۰ هژار تومنی بگیرم براش...و من بهش گقتم خانوادم رضایت ندادن و ناراحت شدو الان مشکل اون موضوع هدیه حل شد...و حالا دوستم به من میگه بیا باهم‌مسافرت با خانوادن هاهون بذناکه بریزیم بریم یه‌جایی مثلا شمال...با اینکه‌من بهش گفتم با خاله و دایی های مامانم میخوایم بریم تهران و شمال اون با ین حالتی بهم گفت باشه نترس باهاتون نمیایم...من بهش گقتم من اصلا ناراحت نمیشم که تو بیای خیلی هم دوست دارم با صمیمی ترین دوستم برم سفر خیلی خوبه‌ولی برناممون معلوم نبست که با فامیلامون میریم یا تنها میریم...اونم ناراحت شده و گفتم باشه من چون تنها بودیم برای سفر گفتم با هم بریم ولی تو‌میترسی خانوادت مخالفت کنن!!!! اصلا من دلیل این همه بی منطقی بودن این دختر رو نمیفهمم...با اینکه صمیمی ترین دوستمه من دوستش دارم ولی این رفتاراش اذیتم‌میکنه...منم فعلا بهش گفتم برنامممون معلوم نیست ولی شاید با خالم بریم تهران،اونم ناراحت شده و فکر میکنه من دلم نمیخواد همسفر باشیم...اون درک‌نمیکنه که خانوادم بااااید برنامه ریزی کنن..شاید خانواده اون چون تنهان راضی ان که با ما همسفر بشن ولی ما تنها نیستیم و برنامه سفرمون با فامیلامون میچینیم و با هم با چند تا خانواده مثلا خاله و دایی هامون میریم...ولی اون میگه بیا با هم بریم سفر اگه تنها بودین...و اینکه ناراحت میشه و قهر میکنه اگه بفهمه ما با فامیلامون میریم سفر...نمیدونم حسودی میکنه؟!حسوده که ما با فامیلامون‌میریم و اون تنهاست؟! یا احساسش به من افراطیه‌که نمیخواد تنها باشه و من همیشه باید کنارش باشم؟! فکر میکنه همه کارامون باید با هم انجام بدیم؟!! یا میخواد با این کاراش باز خانواده منو بد جلوه بده مثل قضیه هدیه ۲۰۰ تومنی کع نتونستم بگیرم براش میخواد باز بگه خانوادت از من بدشون میاد؟! کمکم کنید که چطوری بهش بگم نمیشه همسفر باشیم که ناراحت نشه...و اگه درمورد خانوادم باز نظربد داد چی جوابش بدم؟! من نمیخوام ناراحتش کنم دوستش دارم اونم دوست منه و یه دختر ۱۵ سالست...و چون تو مسافرت تنهاست خواست که باهم باشیم تو سفر...ولی برنامه خانواده من فرق میکنه برای سفر...من چی باید یهش بگم؟؛ میشه سریع جواب بدین؟! یه پیام هم قبلا فرستادم جواب ندادین باید بگم قضیه اون موضوع حل شد...نمیدونم مشکلات من برای شمل مسخرست یا جدی...ولی توی سن من این چیزا برام مهمه...میدونم بعدا که بزرگ‌شم این قهر و آشتی های چند روزن بین من و دوستم‌مسخره میشه ولی الان من باید بگم این موضوع ها باید از الان حل بشه که وقتی بزرگ شدیم دیگه سر این چیزا مشکل پیش نیاد...کمکم کنید که این موضوع مسافرت رو چطور حل کنم
دوشنبه، 1 مرداد 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

مشاوره خانواده: خانواده تا چه حد میتونه روی نظرات فرزندان نظارت داشته باشه؟

ناشناس ( تحصیلات : راهنمایی ، 14 ساله )

میشه لطفا سریع جواب بدین!!!نمیدونم گروهی که زدم خانواده برای این مشکلم درسته یا نه...ولی من میخوام درمورد خانواده صحبت کنم،خانواده تا چه حد میتونه روی نظرات ما نظارت داشته باشه؟! من یه دختر ۱۵ سالم...یه دوست دارم...همون دوستم که چند بار هم باهاتون صحبت کزدم که خیلی قهر میکنه و ازم خواست هدیه ۲۰۰ هژار تومنی بگیرم براش...و من بهش گقتم خانوادم رضایت ندادن و ناراحت شدو الان مشکل اون موضوع هدیه حل شد...و حالا دوستم به من میگه بیا باهم‌مسافرت با خانوادن هاهون بذناکه بریزیم بریم یه‌جایی مثلا شمال...با اینکه‌من بهش گفتم با خاله و دایی های مامانم میخوایم بریم تهران و شمال اون با ین حالتی بهم گفت باشه نترس باهاتون نمیایم...من بهش گقتم من اصلا ناراحت نمیشم که تو بیای خیلی هم دوست دارم با صمیمی ترین دوستم برم سفر خیلی خوبه‌ولی برناممون معلوم نبست که با فامیلامون میریم یا تنها میریم...اونم ناراحت شده و گفتم باشه من چون تنها بودیم برای سفر گفتم با هم بریم ولی تو‌میترسی خانوادت مخالفت کنن!!!! اصلا من دلیل این همه بی منطقی بودن این دختر رو نمیفهمم...با اینکه صمیمی ترین دوستمه من دوستش دارم ولی این رفتاراش اذیتم‌میکنه...منم فعلا بهش گفتم برنامممون معلوم نیست ولی شاید با خالم بریم تهران،اونم ناراحت شده و فکر میکنه من دلم نمیخواد همسفر باشیم...اون درک‌نمیکنه که خانوادم بااااید برنامه ریزی کنن..شاید خانواده اون چون تنهان راضی ان که با ما همسفر بشن ولی ما تنها نیستیم و برنامه سفرمون با فامیلامون میچینیم و با هم با چند تا خانواده مثلا خاله و دایی هامون میریم...ولی اون میگه بیا با هم بریم سفر اگه تنها بودین...و اینکه ناراحت میشه و قهر میکنه اگه بفهمه ما با فامیلامون میریم سفر...نمیدونم حسودی میکنه؟!حسوده که ما با فامیلامون‌میریم و اون تنهاست؟! یا احساسش به من افراطیه‌که نمیخواد تنها باشه و من همیشه باید کنارش باشم؟! فکر میکنه همه کارامون باید با هم انجام بدیم؟!! یا میخواد با این کاراش باز خانواده منو بد جلوه بده مثل قضیه هدیه ۲۰۰ تومنی کع نتونستم بگیرم براش میخواد باز بگه خانوادت از من بدشون میاد؟! کمکم کنید که چطوری بهش بگم نمیشه همسفر باشیم که ناراحت نشه...و اگه درمورد خانوادم باز نظربد داد چی جوابش بدم؟! من نمیخوام ناراحتش کنم دوستش دارم اونم دوست منه و یه دختر ۱۵ سالست...و چون تو مسافرت تنهاست خواست که باهم باشیم تو سفر...ولی برنامه خانواده من فرق میکنه برای سفر...من چی باید یهش بگم؟؛ میشه سریع جواب بدین؟! یه پیام هم قبلا فرستادم جواب ندادین باید بگم قضیه اون موضوع حل شد...نمیدونم مشکلات من برای شمل مسخرست یا جدی...ولی توی سن من این چیزا برام مهمه...میدونم بعدا که بزرگ‌شم این قهر و آشتی های چند روزن بین من و دوستم‌مسخره میشه ولی الان من باید بگم این موضوع ها باید از الان حل بشه که وقتی بزرگ شدیم دیگه سر این چیزا مشکل پیش نیاد...کمکم کنید که این موضوع مسافرت رو چطور حل کنم


مشاور: خانم قربانی

سلام برشما همراه نوجوان. از اینکه مجددا مورد انتحاب شما هستیم،خوشحالیم و سپاسگذار اعتماد شما هستیم.
دوست عزیز، خوشحالم که در مورد قبلی موفق عمل کردید و جریان پرالتهاب قبلی رو به پایان رساندید. و قبل از پاسخ به سوال جدیدتون،لازمه یاد اور بشم که سوالات شما هرچه که باشد،برای ما مهم بوده و ما ان مسئله رو کامل بررسی میکنیم و ضمن درک دغدغه شما، با اهمیت ویژه قایل شدن برای ان، ارزشمندی شما رو اثبات میکنیم و هیچگاه به خودمان اجازه برخورد سطحی با مسائل رو نخواهیم داد. لازمه بدونید که شرط اصلی و پایه برای مشاوره همدلی هست،همدلی یعنی مشاور بتونه مشکل رو از زاویه دید مراجع ببینه و با همان احساس و درک همان شرایط و حساسیت،و همراه شدن با مراجع،به او کمک کنه. لذا در مشاوره سوال مهم و کلیشه ای مطرح نمیشه و تقاضاهای مراجع برای ما فوق العاده اهمیت خواهد داشت. در مورد پاسخ به سوال تون، انتظار میرفت باتوجه به راهنمایی های قبلی، ارتباط شما با این دوستتون کمی کمرنگ شده باشه و شما همچنان به دنبال راضی کردن ا نباشید و یا جلوگیری از ناراحتی های او، اولویت و اساس رفتار شما نباشه. همانطور که اشاره کردید، تقاضاهای دوستتون منطقی و در حیطه چارچوب اصولی نبوده و نیست. علاقه شما هم نباید شما رو مجاب به همراهی با این فرد بکند چرا که ایشون معیارها و صلاحیت لازم رو برای دوستی ندارند و اگر شما قصد ادامه ارتباط را دارید و میخواهید که ضربه نخورید باید کنترل زیادی در خواسته های ایشان اعمال کنید و رابطه رو محدود کنید. اینکه این دوست تان چه مشکلی دارد،در حیطه اظهار نظر ما نیست، ما الان اجازه دارم فقط به شما پیشنهاد و راه حل بدیم.
لذا به طور کلی عرض میکنم:
1. شما تا زمان ازدواج و استقلال در چارچوب و تحت اختیار و لوای خانواده تون هستید و اگر میخواهید مسیر سلامت رو در پیش داشته باشید باید با خانواده همراه و هماهنگ بوده و جز اولویت هایتان باشد. در موارد جزیی جدایی هم نیاز به اجازه دارید.
2. نیاز به دوست و انیس از نیازهای اساسی هر فرد بوده و سهم مهمی در سلامت روان اوخواهد داشت. این مسئله رو جدی بگیرید و با انتخاب جایگزین مناسب، صمیمیت خودتان را با این فرد کاهش بدید. البته باز هم میتوانید ایشان را دوست داشته باشید ولی پیروی و همراهی و دلسوزی برای خواسته ها و عقاید وی، ممنوع میباشد.
3. ما مسئول ناراحتی هیچ کس نیستیم. این خود افراد هستن که مسئولند. ما فقط وظیفه داریم طبق شرایط و مصالح تصمیم گرفته و عمل کنیم. فرد مقابل هم مختار است عاقلانه دلایل ما را بپذیرد یا کودکانه و خودخواهانه ،و بدون هیچ فکری با ما برخورد کرده و بدون تفسیر درست واقعیت خود را ازار دهد و بی جهت اعلام نارضایتی کند. همیشه بیاد داشته باش ما مسئول خودمان هستیم نه احساس و اشتباه دیگران.
4. حتما تاکید میکنم مهارت نه گفتن رو تمرین کن زیرا اگر این روند رو دنبال کنی در اینده در مورد تقاضاهای نامعقول دیگران دچار مشکل خواهی شد. در اخر به شما توصیه میکنم با شهامت و بدون هیچ ترسی از ناراحتی دوستت، به او نه بگویی و تصمیم هر سفری رو به خانواده ت واگذار کنی.
شاد و موفق باشید.

بیشتر بخوانید:
گفتن « نه» مهارت می‌خواهد



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.