ناشناس

چکار کنم اونی که دوستش دارم برگرده؟؟!!

۱۵سالم بود که با یه اقا پسری اشنا شدم. من بچه تهران اون بچه قم. دوستیمون دو سال و هشت ماه شد و رابطه خیلی خوبی داشتیم تا اینکه رفت سربازی اومد(البته اموزشی ش که دو ماه با هم نبودیم)وقتی اومد سرد شد. ولی خب خدا رو شکر خوب،شد. میگفت بخاطر جو سربازی بوده. تا اینکه بعد از یه مدت دوستام میگفتن قضیه ازدواج رو مطرح کن بهش بگو اگر بخوادت باید بیاد جلو منم گفتم بهش اونم مونده بود بین دو راهی. گفت ما دوریم شاید تو رو ندن بهم. من سربازم کار ندارم زمان بده بهم گفتم ن باید الان بگی گفت مخم کار نمیکنه و ازاین حرفا و من بد جور و... ولش کردم و تموم کردم و حتی بعدش هی پیام میداد و من محلش نمیدادم و دیگه تموم شد. که کم کم پشیمون شدم ولی باز دوستام میگفتن یادت میره بعد یکی دو ماه. یکی دو ماه که گذشت فراموش نکردم که هیچ یک سال گذشت من هنوز، میخواستمش. بهش توی لاین و وایبر و هرچی شبکه مجازی بود پیام میدادم میخوند جواب نمیداد. بلاک میکرد دلم میگرفت میگفتم ایندفعه فراموشش میکنم ولی نمیشد. خیلی تلاش میکردم نمیشد. تا باز دو سال پیش توی اینستا یه پیج درست کردم طرح دوستی ریختم و بعدش بهش گفتم منم، بهش گفتم دوستت دارم و از این حرفا قسمش دادم جواب بده ولی تا فهمید منم جواب نداد. دیگه حالم خیلی بد شده بود خیلی تا ابنکه یکی از زنهایی که قبلا یه جا کار میکردم گفت چته تو چرا اینقدر پکری؟ باهاش درد و دل کردم گفتم بهش موضوع رو، و بعد گفت من پیام میدم بهش باهاش میحرفم و اون خانم بهش پیام داد ولی تا باز،فهمید از طرف منه دیگه جواب نداد و بعد اون دیگه کاری نکردم. تا الان که داره چهار سال میگذره نتونستم فراموشش کنم. واقعا عاشقشم میخوامش. توی این چهار سال خیلی ها وارد زندگیم شدن و نخواستمشون. دیگه دارم از،این وضع خسته میشم. با هر کی درد و دل میکنم میگن ولش کن ولی اگر،میشد ولش کرد که تا حالا کرده بودم دیوونه نبودم که. من دنبال راهیم که برگرده چکار کنم؟ تو رو خدا شمام نگید بهتره فراموش کنید چون اگر میتونستم میکردم. فقط راهی میخوام واسه بازگشتش و الان به سرم زده باز پیام بدم بهش!!
دوشنبه، 10 دی 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

چکار کنم اونی که دوستش دارم برگرده؟؟!!

ناشناس ( تحصیلات : دیپلم ، 22 ساله )

۱۵سالم بود که با یه اقا پسری اشنا شدم. من بچه تهران اون بچه قم. دوستیمون دو سال و هشت ماه شد و رابطه خیلی خوبی داشتیم تا اینکه رفت سربازی اومد(البته اموزشی ش که دو ماه با هم نبودیم)وقتی اومد سرد شد. ولی خب خدا رو شکر خوب،شد. میگفت بخاطر جو سربازی بوده. تا اینکه بعد از یه مدت دوستام میگفتن قضیه ازدواج رو مطرح کن بهش بگو اگر بخوادت باید بیاد جلو منم گفتم بهش اونم مونده بود بین دو راهی. گفت ما دوریم شاید تو رو ندن بهم. من سربازم کار ندارم زمان بده بهم گفتم ن باید الان بگی گفت مخم کار نمیکنه و ازاین حرفا
و من بد جور و... ولش کردم و تموم کردم و حتی بعدش هی پیام میداد و من محلش نمیدادم و دیگه تموم شد. که کم کم پشیمون شدم ولی باز دوستام میگفتن یادت میره بعد یکی دو ماه. یکی دو ماه که گذشت فراموش نکردم که هیچ یک سال گذشت من هنوز، میخواستمش. بهش توی لاین و وایبر و هرچی شبکه مجازی بود پیام میدادم میخوند جواب نمیداد. بلاک میکرد دلم میگرفت میگفتم ایندفعه فراموشش میکنم ولی نمیشد. خیلی تلاش میکردم نمیشد. تا باز دو سال پیش توی اینستا یه پیج درست کردم طرح دوستی ریختم و بعدش بهش گفتم منم، بهش گفتم دوستت دارم و از این حرفا قسمش دادم جواب بده ولی تا فهمید منم جواب نداد. دیگه حالم خیلی بد شده بود خیلی تا ابنکه یکی از زنهایی که قبلا یه جا کار میکردم گفت چته تو چرا اینقدر پکری؟ باهاش درد و دل کردم گفتم بهش موضوع رو، و بعد گفت من پیام میدم بهش باهاش میحرفم و اون خانم بهش پیام داد ولی تا باز،فهمید از طرف منه دیگه جواب نداد و بعد اون دیگه کاری نکردم. تا الان که داره چهار سال میگذره نتونستم فراموشش کنم. واقعا عاشقشم میخوامش. توی این چهار سال خیلی ها وارد زندگیم شدن و نخواستمشون. دیگه دارم از،این وضع خسته میشم. با هر کی درد و دل میکنم میگن ولش کن ولی اگر،میشد ولش کرد که تا حالا کرده بودم دیوونه نبودم که. من دنبال راهیم که برگرده چکار کنم؟ تو رو خدا شمام نگید بهتره فراموش کنید چون اگر میتونستم میکردم. فقط راهی میخوام واسه بازگشتش و الان به سرم زده باز پیام بدم بهش!!


مشاور: خانم قربانی

با سلام خدمت شما همراه گرامی سایت راسخون
از عشق قدیمی و فراق او گفتید و استیصالی که تجربه میکنید. سوز عشق و درد هجران استخوان سوز است و طاقت ادمی را طاق میکند مخصوصا که به قول خودتان هرکاری برای بازگشت او انجام داده اید ولی باز معشوقه تان راضی نشده است. از من خواستید که به شما نگویم فراموشش کنید و فقط راه حلی برای جلب رضایت اقا پسر میخواهید. باید بگویم که تنها راه حل من همان بیان مستقیم و ابراز پشیمانی بود که شما به گونه های مختلف ان را انجام داده اید و بی نتیجه بوده زیرا که شخص مقابل با عزم جدی تصمیم خود را دنبال میکند. فقط یک نکته را خاطر نشان میکنم و ان اینکه، اگر در این مدت طولانی نتوانستید این فرد را فراموش کنید بخاطر این بوده که شما در دنیای درونی و ذهن خود با او زندگی کرده و لحظه به لحظه او را و خاطراتش را مرور میکردید. این کار نه تنها باعث فراموش شدن او نمیشود بلکه او را برای شما پایدارتر می سازد و شما اکنون نه به خود او، بلکه به خاطرات او و ارزوهایی که با او دارید وابسته هم شده اید و این حال شما را بیشتر دگرگون می سازد. به عبارتی دیگر فراموشی مقدماتی نیاز داشت که شما بدون رعایت و انجام ان انتظار نتیجه داشتید.
توصیه میکنم کمی اندیشه کنید و تصمیم قطعی خود را برای سامان بخشیدن به زندگی واقعی تان، بگیرید، و سپس بر اساس ان، در پی راه حل های انجام ان باشید. در ادامه مسیر بنده و همکارانم در سایت راسخون در خدمت شما هستیم.
شاد و سلامت باشید.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.