ناشناس

در زندگی اصلا اهمیتی برای کسی ندارم؛ چیکار کنم؟

سلام خسته نباشید. من در زندگیم اصلا اهمیتی برای کسی ندارم. دو سال و نیم هست ازدواج کردم و الان صاحب فرزند شدم ولی هنوز با خانواده شوهرم زندگی میکنم و زندگی مستقل ندارم به شوهرم میگم خسته شدم از بس بالا و پایین دویدم ولی اون از مادرش میترسه و قبول نمیکنه. من خیلی خسته شدم کمکم کنید. آیا من هیچ حقی ندارم؟
شنبه، 27 بهمن 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

در زندگی اصلا اهمیتی برای کسی ندارم؛ چیکار کنم؟

ناشناس ( تحصیلات : سیکل ، 19 ساله )

سلام خسته نباشید. من در زندگیم اصلا اهمیتی برای کسی ندارم. دو سال و نیم هست ازدواج کردم و الان صاحب فرزند شدم ولی هنوز با خانواده شوهرم زندگی میکنم و زندگی مستقل ندارم به شوهرم میگم خسته شدم از بس بالا و پایین دویدم ولی اون از مادرش میترسه و قبول نمیکنه. من خیلی خسته شدم کمکم کنید. آیا من هیچ حقی ندارم؟


مشاور: خانم قربانی

سلام و عرض ادب خدمت شما همراه گرامی سایت راسخون
از وضعیتی که در زندگی کنونی دارید و عدم استقلال تان ناراضی هستید و گویا همسرتان مسئولیتی در تامین رضایت شما بر عهده نمی گیرد. همه این شرایط سبب شده تا احساس بی ارزشی به شما دست دهد. شما فرد مستقل و مادر یک خانواده هستید و طبیعی است که خواهان شرایط مطلوب تان باشید تا بتوانید به خود و فرزند همسرتان توجه ویژه داشته باشید و اوقات فراغت و حتی انرژی خود را به دلخواه خود صرف نمایید. نبود این ازادی و عدم رعایت حقوق طبیعی شما باعث ازار شماست. دوست عزیز در ابتدای پاسخ خود به حقوق شما اشاره کردم اما در ادامه باید عنوان کنم که شرایط موجود انتخاب خود شما بوده و به هر دلیلی با میل اراده خود وارد چنین فضایی شده اید. در ادامه هم با پذیرش بی قید و شرط و بدون دنبال کردن حقوق خود اجازه ادامه این روند را به اطرافیان داده اید. همسرتان نیز به هر دلیلی از جمله عدم ابراز وجود نمیتواند به شرایط موجود اعتراض نماید.
تنها راه شما یا ابراز وجود و درخواست از خانواده همسرتان برای رعایت زمان استراحت و یا تقلیل و تقسیم کار است. و اینکه بدانید خودتان این شرایط را انتخاب کرده اید برای همین در زندگی مشترک نیاز دارید که مراعات حال خانواده شوهرتان را در برنامه هایتان قرار دهید. برای کمتر شدن فشار وضعیت موجود با قاطعیت از همسرتان بخواهید که در اینده نزدیک مقدمات استقلال شما را فراهم سازد. و در ادامه نیز در شرایط مساعد و در یک گفتگوی مثبت، با مادرشوهرتان صحبت نمایید، برای جلوگیری از جبهه گیری ایشان، در ابتدا حتما عرض ارادت نموده و محبت خود را به ایشان یاداور شوید و در ادامه فشار حاصل از کارهای خانه را برایشان شرح دهید و ابراز کنید که با وجود فرزند به مشقت افتاده اید. از ایشان بخواهید که تقسیم کاری را برایتان در نظر بگیرند یا خودتان پیشنهاد دهید. در صورت امکان میتوانید در این زمینه از همسرتان نیز کمک بگیرید و برخی از کارها را به ایشان واگذار کنید.
نحوه گفتگو و لحن شما در نتیجه بسیار موثر خواهد بود و بهتر است تبعات این تقسیم کار را هم شرح دهید و از اینکه پیشنهاد شما را می پذیرند بسیار تشکر کنید. امیدوارم از این طریق اندکی از فشار کار خود را بکاهید.
شاد و سلامت باشید.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.