ناشناس

دلم میخواد طلاق بگیرم" چه کنم؟

سلام. ممنون که پاسخگوی سوالات هستین خسته نباشید. خواهش میکنم کمکم کنید. من بین دو راهی بزرگی قرار گرفتم. چند سالی میشه ازدواج کردم ولی هیچ گونه تمایلی به همسرم ندارم و به اجبار با ایشون ازدواج کردم. بعد از ازدواج کاملا افسرده شدم تا الان که چند سال ما با هم زندگی میکنیم هیچ علاقه ای بهش ندارم چون ایشون هم هیچ گونه محبتی بهم نمیکنه. طی این سالهای گذشته هیچ وقت نشده واسم لباس یا هر چیز دیگه ای بخره من خودم کار میکنم و هر چیزی لازم داشتم میخرم هیچ کجا نمیزاره برم اگر هم برم بعدش دعوای حسابی داریم. من با مادر و خواهرش توی یه خونه زندگی میکنم واقعا من هیچ وقت حس نکردم که متاهل شدم و ازدواج کردم همیشه توی خیالات خودم زندگی میکنم با مردی که واقعا کنارش احساس خوشبختی میکنم. بعضی وقتها تصمیم به خودکشی میگیرم ولی بعد پشیمون میشم ولی خب دو بار هم اینکار رو کردم که موفق نشدم. حال امیشه بهم بگید من چیکار کنم واقعا خسته شدم بریدم دیگه"
چهارشنبه، 26 تير 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

دلم میخواد طلاق بگیرم" چه کنم؟

ناشناس ( تحصیلات : سیکل ، 29 ساله )

سلام. ممنون که پاسخگوی سوالات هستین خسته نباشید. خواهش میکنم کمکم کنید. من بین دو راهی بزرگی قرار گرفتم. چند سالی میشه ازدواج کردم ولی هیچ گونه تمایلی به همسرم ندارم و به اجبار با ایشون ازدواج کردم. بعد از ازدواج کاملا افسرده شدم تا الان که چند سال ما با هم زندگی میکنیم هیچ علاقه ای بهش ندارم چون ایشون هم هیچ گونه محبتی بهم نمیکنه. طی این سالهای گذشته هیچ وقت نشده واسم لباس یا هر چیز دیگه ای بخره من خودم کار میکنم و هر چیزی لازم داشتم میخرم هیچ کجا نمیزاره برم اگر هم برم بعدش دعوای حسابی داریم. من با مادر و خواهرش توی یه خونه زندگی میکنم واقعا من هیچ وقت حس نکردم که متاهل شدم و ازدواج کردم همیشه توی خیالات خودم زندگی میکنم با مردی که واقعا کنارش احساس خوشبختی میکنم. بعضی وقتها تصمیم به خودکشی میگیرم ولی بعد پشیمون میشم ولی خب دو بار هم اینکار رو کردم که موفق نشدم. حال امیشه بهم بگید من چیکار کنم واقعا خسته شدم بریدم دیگه"


مشاور: خانم قربانی


سلام و ادب خدمت شما همراه گرامی سایت راسخون.
ارتباط صمیمی با همسرتان ندارید و از عدم توجهش به خود گله مندید. انقدر بین تان‌ فاصله وجود دارد که رنج تحمل زندگی کردن با او شما را به خودکشی وادار کرده است.
دوست عزیز، با توجه به حاد بودن مشکل، این مسئله نیاز به بررسی ویژه دارد، و در صورت تمایل و همکاری شما حتما راه حلی برای آن وجود خواهد داشت. اما نکته اصلی اینجاست که ایا قصد دارید این زندگی را اصلاح کنید و آن را حفظ کنید یا همانند گذشته قصد فرار داشته و میخواهید همسرتان آن را برای شما بسازد؟ پاسخ این سوال است که مسیر را مشخص میکند. اگر ساختن زندگی برایتان مهم نیست و ارزشی ندارد، توصیه میکنم به جای خودکشی، ضمن اعلام‌مشکل به همسر و خانواده تان، به سوی طلاق بروید. ولی اگر دوست دارید خوشبختی را تجربه کنید و روزهای خوب را بسازید، باید بدانید که ساختن زندگی شاد و اصلاح وضع موجود نیازمند همت شما و همراه ساختن همسرتان است. برای این کار نیز ابتدا توصیه میکنم یک تعهدنامه بنویسید و دلایل خود را برای این تصمیم بنویسید و خود را موظف کنید که حتما در این زمینه از هیچ تلاشی فروگذار نباشید. در ادامه یک جلسه با همسرتان داشته باشید و تصمیم خود را اعلام کنید از او نیز بخواهید همگام با هم تلاش کنید. توقعات خود را از همسرتان اعلام کنید از او نیز بخواهید انتظاراتش را از شما بیان‌ کند. بهتر است این مطلب با بیان مثالهای جزئی و شفاف باشد. میدانم در طول زندگی مشترک‌ تان رنج زیادی کشیده اید، اما بخاطر خودتان هم‌ که شده سعی کنید تمامی گذشته یکدیگر را ببخشید و به آینده امیدوار باشید. همت کنید تا یکدیگر را خوب بشناسید و طبق سلیقه یکدیگر عمل نمایید. به یکدیگر احترام بگذارید و دقت کنید که شما اولویت زندگی یکدیگر هستید. البته توجه و احترام به دیگر اعضای خانواده منافاتی با این امر ندارد. مهارت های زندگی و سازگاری و حل مسئله را بیاموزید تا درگیر و دارهای زندگی بتوانید از سختی ها و ناملایمات عبور کنید. حتما یا یک مشاور خانواده در ارتباط باشید و از کمک های حرفه ای او بهره مند گردید.
در پناه حق و عاقبت بخیر باشید.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.