ناشناس

شخصیتی منزوی و گوشه گیر و ضد اجتماع دارم" چه کنم؟

سلام. من شخصیتی منزوی و گوشه گیر و ضد اجتماع دارم و میخواهم با همه دعوا کنم. و به جای این که با همه دوست بشوم با همه دشمن میشوم و تکیه می اندازم. مادر و پدرم هر روز دعوا میکنند با اینکه مادرم ۵۵ساله و پدرم ۶۴ساله است. کمکم کنید. ممنون.
پنجشنبه، 5 دی 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

شخصیتی منزوی و گوشه گیر و ضد اجتماع دارم" چه کنم؟

ناشناس ( تحصیلات : دبیرستان ، 16 ساله )

سلام. من شخصیتی منزوی و گوشه گیر و ضد اجتماع دارم و میخواهم با همه دعوا کنم. و به جای این که با همه دوست بشوم با همه دشمن میشوم و تکیه می اندازم.
مادر و پدرم هر روز دعوا میکنند با اینکه مادرم ۵۵ساله و پدرم ۶۴ساله است. کمکم کنید. ممنون.


مشاور: خانم کرمانی

سلام همراه گرامی؛ سپاس از اعتماد شما به راسخون، امیدوارم این پاسخ بتواند راهگشای شما باشد.
همراه نوجوان می توانم حدس بزنم که چقدر از این شرایط در رنج هستید اما این مسئله یعنی خشم و پرخاشگری و رفتارهای گوشه گیرانه بسیار مرتبط است با شرایط و ویژگیهای سنی شما و دوران بلوغ، بخصوص در آقایان بخاطر ترشح هورمونهای مردانه از جمله آندروژن که هم هورمون مردانه است و هورمون خشم. اما این باعث نمی شود که شما حق دارید نسبت به اطرافیانتان پرخاشگری داشته باشید. آگاهی از ویژگی های سنی نوجوانان، هم برای خودشان و هم خانواده شان لازم است تا بدانند که این ویژگیهای وجود دارد و از طرفی همراه گرامی خشم یکی از مهمترین احساسات انسان است که باعث بقای او می شود و این احساس در اثر ناکامی ایجاد می شود. یعنی وقتی اوضاع آنطور که می خواهید پیش نمی رود و در مسئله ای ناکام می شوید حس خشم ایجاد می شود. اما در بعضی افراد و نوجوانان اصولا با ایجاد حس خشم سیستم شناختی توسط سیستم هیجانی بلاک می شود و این باعث می شود فرد رفتاری همراه با پرخاشگری و خشونت داشته باشد و در نتیجه عملی را انجام دهد که ممکن است به دیگران و حتی خودش آسیب بزند و بعدا نیز از رفتار و برخورد خود پشیمان شود. خوب دوست عزیز اینجا راهکارهایی را به شما ارائه می کنم که بسیار به شما کمک می کند اما مستلزم دو نکته است ۱-اینکه این موضوع یعنی مدیریت خشم زمان بر است ۲- و نیاز به تمرین راهکارها دارد. ببینید، هدفم از این راهکارها سرکوب و کنترل یا تلاش برای آرام کردن ذهن و یا پرت کردن حواس نیست، شاید تعجب کردید چون اصولا ما سعی می کنیم برای مدیریت خشم این راهکارها را استفاده کنیم، اما آنچه اینجا خدمت شما ارائه می کنم یکی از بهترین متدهای مدیریت هیجانها بخصوص خشم است، من از شما می خواهم که خشم خودتان را به خوبی ببینید و حسش کنید تا از آن آگاهی کامل داشته باشید، هدف این است که در هنگام خشم سیستم شناختی شما توسط سیستم هیجانی بلاک نشود به این شکل شما در زمان خشم و عصبانیت می توانید خیلی راحت تر آن را مدیریت کنید و زمام خشم دست شما باشد نه اینکه کنترل شما دست خشم.
راهکار اول؛ هر وقت که در مسئله خشمگین شدید بعد از تمام شدن موضوع چند دقیقه زمان بگذارید و کارهایی که می گویم را انجام دهید۱- موضوع و رویداد چه بود؟۲- در آن لحظه چه احساسی داشتید؟۳- چه اتفاقی در بدنتان افتاد دقیق مرور کنید شاید برای دفعات اول نتوانید به سوالها پاسخ دهید اما باید سعی کنید دقیق جوابها را پیدا کنید مثلا مشت هایم گره شد، تنفسم تند شد، سرم داغ شد، گوشهایم داغ شد... ؟۴- چه فکری به ذهنتان آمد؟ ۵- چه رفتاری کردید؟ و یا چه رفتاری دوست داشتید انجام دهید؟۶- آیا رفتاری که انجام دادید در جهت ارزشها و هدفها و آدمهای مهم زندگی تان بود یا نه؟ این پرسشها را حتما بعد از رویدادهای ناراحت کننده چه موقعیتهای خشم و یا هر موقعیت ناراحت کننده دیگر، نکته بعد از مدتی انقدر آگاهی هیجانی پیدا می کنید که خیلی راحت تر و سریعتر می توانید عصبانیت تان را مدیریت کنید و با تمرین زیاد بعداز مدتی می توانید این سوالها را از خودتان در همان موقعیت بپرسید و آرام شوید و تصمیم درست را بگیرید. اما بخش دیگری که باید روی آن کار کنید، بخش شناخت و ذهن است یعنی افکاری که به ذهنتان می آید و ایجاد احساسات منفی را می کند شناسایی کنید در روانشناسی به این افکار، خطاهای ذهن می گویند مثل افکاری از جنس ذهن خوانی یا پیش بینی کردن بدون داشتن شواهد محکمه پسند یا خطای همه یه هیچ. یعنی حد وسطی وجود ندارد یا چیزی باید کامل باشد یا بدرد نمی خورد و زا مقصر دانستن دیگران، حالا برای رهایی از این ارزیابی های منفی ذهن باید تمرین های زیر را انجام دهید اما، می گویم نیاز به تمرین و تعهد شما دارد. مهارت تماشای ذهن؛ یک نفس عمیق بکشید و سپس تصور کنید ذهنتان اتاقی سفید و متوسط است و دارای دو دَر است افکار از یک در وارد می شوند و از در دیگر خارج، به هر فکری که وارد می شود دقت کنید و خوب نگاهش کنید فقط نگاه سعی نکنید ان را تجزیه و تحلیل کنید و اگر هم دیدید در حال قضاوت آن فکر هستید باز با آن نجنگید فقط ان را به شکلی که هست نگاه کنید نکته کلیدی این تمرین دقت به قضاوتهاست و نه گیر افتادن در دام افکار است و سپس از در دیگر اتاق فکر را خارج کنید و به همین ترتیب به فکر بعدی خوش امد بگویید این تمرین را تا آنجا ادامه دهید که احساس کنید با آن فاصله عاطفی گرفتید و هیجان فکر از بین رفته. به این شکل شما از افکار و احساسات تان آگاه می شوید همین آگاهی بسیار در مدیریت هیجانات و موقعیتها کمک می کند و بعد از آن سعی کنید افکار سالم را جایگزین خطاهای ذهنیتان کنید آنگاه احساسات شما مثل قبل منفی نخواهد بود .دوست عزیز این تمرینها بسیار به شما کمک خواهد کرد. اما نیاز به صبر و شکیبایی و تعهد و پشتکار شما دارد و در نهایت بتوانید اعمالی را انجام دهید که در جهت ارزشها و اهداف و افراد مهم زندگی شما باشد.
در پناه حق باشید.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.