ناشناس
تازگی ها عاشق یه پسری شدم" چه کنم؟
سلام. من تازگی ها عاشق یه پسری شدم. نمی دونم چرا بی خود سر هیچ و پوچ همین طوری. ولی وقتی ازش درخواست دوستی دادم هیچی بهم نگفت و فقط رفت. نمی دونم بدون اون چیکار کنم چه طور فراموشش کنم؟
مشاور: احسان فدایی
پرسشگر محترم، اهتمام شما به تطبیق رفتارها و اندیشه هایتان با چارچوب های منطقی و محکم دین و دستاوردهای درست روانشناختی، قابل تقدیر است. ارتباط با شما را قدر می دانیم. ای کاش توضیح دقیق تری در مورد مشکلتان و اینکه علاقه به همجنستان پیدا نموده اید برایمان ارائه می نمودید ولی اینکه این موضوع برای شما تبدیل به یک دغدغه و نگرانی شده، نشان میدهد که علاقه و عشق شما به جنس موافق(همان دوست تان)، از حد عادی آن گذشته و یک چیزی طبیعی نیست .چرا که فکر شما را به خود مشغول ساخته و نمیتوانید تمرکز لازم در مطالعه را داشته باشید. درباره پیدایش این حس همین قدر بدانید که شما به عنوان یک نوجوان در دوران بلوغ به سر می برید در این دوره تغییرات جسمی، روحی و هیجانی بسیاری در نوجوان اتفاق می افتد که از جمله آنها خروج تدریجی از حالت خود خواهی به سوی دیگر خواهی است که در نهایت به ازدواج می انجامد. ولی در این تغییرات گاهی جابجایی صورت می گیرد و نوجوان از آنجا که نمیتواند رابطه و علاقه ای به جنس مخالف داشته باشد و زمینه ای وجود ندارد؛ احساسات و عواطف خود را صرف جنس موافق میکند. از سوی دیگر اساس و پایه دوستی ها در سن نوجوانی و جوانی که با جذبه و شور زیادی همراه است، غالبا بر مبنای عواطف و احساسات شکل می گیرد و نه بر اساس منطق و عقل. مقدمه این دوستی ممکن است جاذبیت یک فرد از نظر ظاهری یا شخصیتی یا پاره ای از صفات اخلاقی باشد که او را برای فرد دیگر دوست داشتنی می سازد که توانسته در روح و روان او تأثیر عمیقی بگذارد و خلأ عاطفی اش را به وسیله آن پر کند. ماهیت این دوستی گرچه در ابتدا دوستانه، پاک و بی شائبه است، ولی امکان آلوده شدن آن به مسایل دیگر وجود دارد. زمانی که این علاقه به اوج خود می رسد، آنها را دچار سرگردانی می کند که اکنون چه باید بکنند. این سرگردانی ممکن است با بعضی آثار مخرب دیگری همراه شود و موجب مشکلات عاطفی و جنسی در آینده شود. بنابراین عشق و علاقه به همجنس فقط تا زمانی میتواند مفید و سازنده باشد که به صورت معمول و طبیعی آن باشد و برای فرد وابستگی و دغدغه ای ایجاد نکند. اما اگر بیش از حد باشد مانند آنچه برای شما پیش آمده یا این علاقه به محدوده لذت جنسی و شهوانی کشیده شود، این حتی از نظر روانشناسی نیز نوعی انحراف جنسی محسوب میگردد که باید آن را درمان کرد. نکته قابل توجه در این زمینه این است که متاسفانه اگر فرد چنین گرایشی پیدا نماید و درمان نگردد، معمولا دیگر متوقف نمیگردد و تا نهایت خود پیش میرود و چه بسا به بیماری هم منتهی شود. خلاصه آنکه علاقه و وابستگى به دوستان تا وقتى که موجب اخلال در برنامه زندگى و کارى انسان، مزاحمت با حقوق والدین، مشغولیت ذهن و ضعف اراده و عدم اعتماد به نفس و ضعف ایمان نگردد اشکالى ندارد، اما زیاده روى و افراط در آن موجب به وجود آمدن مشکلات ذکر شده خواهد گشت، در نتیجه اگر بخواهید در این مسأله در حد اعتدال رفتار نمایید درباره مشکلات آن فکر کنید و سعى کنید خود را قانع کنید که افراط در این زمینه به ضرر روح و سلامت روان شماست. علاوه بر این که افراط در این گونه دوستى ها گاهى اثر عکس مىگذارد و روابط دوست با انسان به جاى گرمى به سردى مى گراید. زیرا افراط موجب به وجود آمدن توقع زیاد مىگردد و ممکن است یک طرف نتواند پاسخگوی این توقعات باشد. بنابراین برای سرعت بخشیدن به از بین رفتن این حالت و کاهش مشکلات حاصل از آن باید به این توصیه ها عمل کنید و بعد از مدتی نتیجه آنرا برای ما گزارش کنید
1) برای شبانه روز خود برنامه دقیق و مشخصی داشته باشید. از بیکاری اجتناب کنید و اوقات خود را بیهوده نگذرانید. برای این که خلأ عاطفی به جود آمده از آن را پر کنید لازم است به فعالیت های هنری، فکری و عملی روی بیاورید و خود را به آنها مشغول کنید تا به تدریج این فعالیت ها جایگزین آن روابط قبلی شود. امام علی(علیه السلام) در این باره می فرماید: «نفس خود را اگر مشغول نکنی، او تو را مشغول می کند» شما باید از همین الان این کار را هر چند برایتان سخت باشد انجام دهید.
2) فعالیت های ورزشی به شرطی که متناسب با سن و جنس شما باشد، علاوه بر این که موجب پرورش جسم و صحت آن می شود، روحتان را نیز پاکیزه می کند. شما با ورزش کردن و خصوصا اگر سعی کنید به صورت شرکت در مسابقات و تیم های ورزشی باشد، دل و اندیشه و بدن خود را به آن مشغول می کنید و انرژی های متراکم خود را به شکلی سالم برون ریزی و تخلیه می نمایید. بدین ترتیب چیزهایی که اکنون شما را به این دوستی افراطی جذب کرده، کشش و جذابیت خود را از دست خواهد داد.