ناشناس

می ترسم دچار خیانت به همسرم شوم" چیکار باید کنم؟

سلام. ۲۸ ساله ام فرزند دوم خانواده.۱۳ سال ازدواج کرده و صاحب دو پسر ۸ و۳ ساله هستم. شوهرم۳۵ سالشه فرزند اخر خانواده واقعا از زندگیم راضی ام. سوالم این هستش که من مجرد که بودم با یه پسری که توی محل بودیم خیلی همو دوست داشتیم و اطرافیان مخالفت میکردن با اینکه سنمون سن ازدواج نبود. این پسر هم ازدواج کرده یه دختر ۴ ساله داره. من هم زمانی که با این پسر بودم یه خواستگار اومده برام اصلا نمیدونم چه جوری گفتم اره یا چی شد که ازدواج کردم. خلاصه بعد این همه سال این پسر توی مجازی پیدام کرده. اوایل تند برخورد کردم ولی بعدش نه. چون قصدش مزاحمت نبوده فقط چند تا حرف داشت منم حرف زدم باهاش گفته خیلی منو دوست داره مثل گذشته. یه مدت که با هم حرف میزنیم فقط در حد تلفن و عکس...ولی تازگی ها دلم براش تنگ میشه و خیلی اذیت میشم. همیشه از این میترسیدم که خیانت کنم یا خیانت ببینم ولی الان میدونم دارم اشتباه میکنم و کارم اصلا درست نیست ولی هر وقت اومدم خداحافظی کنم نه اون تونسته جدا شه نه من... خیلی نگرانم که کارمون به کجا میرسه چی میشه آخرش. من همیشه توی ذهنم داشتمش نتونستم فراموشش کنم. البته زیاد فکر نمیکردم سرم به زندگیم بوده. ولی جدیدا واقعا دوستش دارم اما نمیدونم چه جوری فراموشش کنم. من فراموشش کنم ولی اون اصلا نمیتونه میگه دلتنگت میشم و از این حرفا. گفتم که کامل میشناسمش قصد مزاحمتی نداره .خودش هم نمیدونه که چی شد اومد دنبالم. چکار کنیم از دل هم بیرون بریم؟ چه جور فراموش کنیم؟ اخه بعضی اتفاق ها دست خودت نیس ولی توی ذهنت ثبت میشه یا بعضی از دلتنگی ها دست خودت نیست ولی سراغت که میاد خیلی شدید بغض میکنی. درمان این دردها چیه چکار میشه کرد؟؟؟؟ببخشید که طولانی شد.ممنونم از سایت خوبتون🌹🌹🌹
شنبه، 16 اسفند 1399
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

می ترسم دچار خیانت به همسرم شوم" چیکار باید کنم؟

ناشناس ( تحصیلات : دیپلم ، 28 ساله )

سلام. ۲۸ ساله ام فرزند دوم خانواده.۱۳ سال ازدواج کرده و صاحب دو پسر ۸ و۳ ساله هستم. شوهرم۳۵ سالشه فرزند اخر خانواده واقعا از زندگیم راضی ام. سوالم این هستش که من مجرد که بودم با یه پسری که توی محل بودیم خیلی همو دوست داشتیم و اطرافیان مخالفت میکردن با اینکه سنمون سن ازدواج نبود. این پسر هم ازدواج کرده یه دختر ۴ ساله داره. من هم زمانی که با این پسر بودم یه خواستگار اومده برام اصلا نمیدونم چه جوری گفتم اره یا چی شد که ازدواج کردم. خلاصه بعد این همه سال این پسر توی مجازی پیدام کرده. اوایل تند برخورد کردم ولی بعدش نه. چون قصدش مزاحمت نبوده فقط چند تا حرف داشت منم حرف زدم باهاش گفته خیلی منو دوست داره مثل گذشته. یه مدت که با هم حرف میزنیم فقط در حد تلفن و عکس...ولی تازگی ها دلم براش تنگ میشه و خیلی اذیت میشم. همیشه از این میترسیدم که خیانت کنم یا خیانت ببینم ولی الان میدونم دارم اشتباه میکنم و کارم اصلا درست نیست ولی هر وقت اومدم خداحافظی کنم نه اون تونسته جدا شه نه من... خیلی نگرانم که کارمون به کجا میرسه چی میشه آخرش. من همیشه توی ذهنم داشتمش نتونستم فراموشش کنم. البته زیاد فکر نمیکردم سرم به زندگیم بوده. ولی جدیدا واقعا دوستش دارم اما نمیدونم چه جوری فراموشش کنم. من فراموشش کنم ولی اون اصلا نمیتونه میگه دلتنگت میشم و از این حرفا. گفتم که کامل میشناسمش قصد مزاحمتی نداره .خودش هم نمیدونه که چی شد اومد دنبالم. چکار کنیم از دل هم بیرون بریم؟ چه جور فراموش کنیم؟ اخه بعضی اتفاق ها دست خودت نیس ولی توی ذهنت ثبت میشه یا بعضی از دلتنگی ها دست خودت نیست ولی سراغت که میاد خیلی شدید بغض میکنی. درمان این دردها چیه چکار میشه کرد؟؟؟؟ببخشید که طولانی شد.ممنونم از سایت خوبتون🌹🌹🌹


مشاور: مشاور راسخون

سلام همراه گرامی

شرح حالتان را خواندم. دوست عزیز اگر چه تا قبل از ازدواج دریچه قلبتان به طرف جلب محبت ها و علاقمندی ها باز بود ولی بعد از ازدواج و شکل گرفتن رابطه عاطفی با همسرتان باید به صورت ارادی دریچه قلب خود ر ابه روی این علاقمندی ها ببندید و از بوجود امدن آنها به صورت  آگاهانه جلوگیری کنید. و البته میدانم خودتان هم از رابطه ای که در آن قرار گرفتید راضی نیستید و در آن گرفتار شده اید و نمیدانید چطور از ان بیرون بیایید. بنابراین آیا واقعا به ادامه زندگی  زندگی با همسر و بچه هایتان فکر میکنید؟ در زندگی مشترک کمبودی احساس می کنید که باعث شد ان را در جای دیگری جستجو کنید؟ این آقا چه ویژگی های مثبتی دارد که در همسرتان انها را پیدا نمی کنید؟حتی یک درصد احتمال بدهید همسرتان از این موضوع اطلاع پیدا کند زندگیتان چه شکلی پیدا میکند؟ این را بدانید که این آقایی که قبلا دوستتان داشته و حالا در دنیای مجازی ابراز عشق و علاقه میکند اگر یک شخص متعهد و پایبند به اخلاقیات بود به هیچ عنوان با شما چه در حد تماس تلفنی و یا... ارتباط برقرار نمی کرد چون ارتباط با یک زن شوهر دار نه تنها به معنی نادیده گرفتن حق همسر خودش هست  بلکه حق همسر شما را هم نادیده گرفته و عاقبت چنین رابطه ای چیزی جز خراب کردن زندگی شما و ایجاد بی اعتمادی و بدبینی در رابطه با همسرتان نیست. اگر یک نفر شما را دوست داشته باشد باعث رشد و پیشرفت شما میشود. نه اینکه باعث شود شما و همسرتان به لحاظ روحی آسیب بینید و زندگی مشترکتان دچار بحران بشود عاقلانه ترین کار این هست که جراتمندانه (محترمانه، منطقی قاطع) به این ارتباط پایان بدهید. چون کانون زندگی شما بسیار با ارزش تر از یک وابستگی احساسی پوچ هست و این عشق و دوست داشتنی که از این رابطه به شما داده میشود یک آرامش موقت هست که باعث میشود حال و حوصله همسرتان  و بچه ها را نداشته باشید و افکاری از این آقا به ذهنتان می اید که ارمغانی جز اضطراب و افسردگی برایتان ندارد و بهتر است تمام اطلاعات تماس و عکس این آقا را حذف و تمام هیجانات و احساسات منفی خود را در خلوت تخلیه کنید و رابطه خود را با همسرتان تقویت کنید و اگر خواسته و نیازی دارید در خلوت خود انها را پیدا کنید و با همسرتان در میان بگذارید. سعی کنید بیشتر وقتتان را با همسر و بچه هایتان بگذرانید و از تنهایی اجتناب کنید‌. یک لیست تهیه کنید از نقاط منفی ادامه این رابطه و نقاط مثبت ادامه این رابطه که انگیزه شما را برای کنار امدن با این مسئله بیشتر میکند و به جای فکر کردن به اشتباهات خود به کارهایی فکر کنید که باعث شور و هیجان در زندگی شما میشود. به شما توصیه میکنم مهارت های زندگی را بیاموزید. مهارت ارتباط موثر، ابراز وجود، حل مسئله و در صورت نیاز از یک روانشناس به صورت حضوری یا تلفنی مشاوره دریافت کنید.

موفق و خوشبخت باشید



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.