زیبا صادقی
شوهر بد اخلاق
سلام من نزدیک ۱۸ ساله با همسرم زندگی میکنم ۳تا دختر هم دارم خیلی بد اخلاقه از اول زندگی هم این جور بود حتی موقع که دعوا میشه جواب نمیدم ولی ول نمیکنه سر مسائل کوچیک هم من و هم بچه ها مو اذیت میکنه حتی ما رو هم از خونه بیرون میندازع خیلی تحمل کردم ولی اصلا درست بشو نیست متاسفانه درامدی هم ندارم که کار کنم نمیتونم به خونه پدرم هم بروم چون اون جا زن دا اشم هست و اصلا نمیشه دیگه نمی تونم باهاش زندگی کنم چند بار اقدام به خود کشی کردم ولی باز دلم برای بچه هام سوخته دیگه هیچ راحی ندارم هیچ دل خوشی هم تو زندگی ندارم نمیدونم چی کار کنم
مشاور: الهه سادات صالحی
سلام به شما دوست گرامی
بسیار متاسف شدم از حال بد شما و دخترهای بی گناه تان .
متوجه هستم که زندگی با فردی که به فرمایش شما اخلاق خوب و مناسبی ندارد و از سمت دیگر این ناتوانی و نیازمندی که در شما وجود دارد .چقدر دشوار و همراه با درد می تواند باشد .
نباید اجازه می دادید که این همه زمان از ازدواج شما بگذرد و هیچ کاری نکرده و دست روی دست بگذارید .شما در درجه ی نخست الگوی ان سه دختری هستید که از طرف پدر هم مورد نامهربانی و بدرفتاری قرار می گیرند .بدیهی ست این روش مقابله با چالش های زندگی اصلا قابل قبول و مناسب نبوده است .شما با این کارتان قصد داشته اید دخترانتان را با غم بی مادری و در عین حال انگ خودکشی مادر و پدری که خوش رفتار هم نیست تنها بگذارید .با خودکشی تنها جسم تان را از میان خواهید برد.در اصل این جسم شما نیست که متحمل این همه درد و رنج می شود .این روان شماست که تحت شرایط سخت قرار دارد .و با از میان برداشتن خودتان ، درد ها و رنج روان شما به پایان نمی رسد بلکه به عذاب بیشتری گرفتار می اید .
متوجه هستم که چقدر ناراحت و ازرده هستید ولیکن این را سزاوار خود ندانید که با دستان خود چاه بکنید و از چاله به چاه بیفتید .
باور کنید متاسفانه اکثر ما این زندگی را متصور نبوده ایم و زندگی مان ان طوری که می خواسته ایم نیست و نشده است. زندگی برای همه دشواری دارد و این اشتراکی ست بین ما با دیگر انسانهای دنیا، همه درد داریم و هر کدام به نحوی درگیریم .شک نکنید کسی که به نظرتان خوش و بی درد است ، مطمئنا جنبه هایی از زندگی اش را دیده ایم که ان ظواهر اصل زندگی اش را پوشش داده است . زندگی همان طور که خوشی هایی دارد همان طور هم همراه با درد و رنج است و تمام انسانها با دردی دست به گریبانند .
همه اشتباه می کنیم و در این باره فرقی میان انسانها وجود ندارد .تنها می توانیم با پذیرش درد کمی از رنج خود بکاهیم یا می توانیم تغییری ایجاد کیم و یا اینکه مسئله و مشکل در حیطه ی اختیار و کنترل مانیست و قادر به تغییر دادن ان مسئله یا اوضاع نیستیم .در چنین شرایطی به جای بال بال زدن و تبدیل درد ها به رنج ها و بیشتر شدن شان ، با پذیرش و قبول آن ها ، از تشدید دردهایمان بکاهیم .
ضمن اینکه ما معمولا می توانیم با تغییر خودمان یا رفتار مان بر محیط پیرامون مان و اطرافیان مان تغییراتی ایجاد کنیم .
پس منظور این نیست که دیگر تلاشی نکنیم و هر چه شد به صورت درمانده طور قبول کنیم .خیر ! ما خودمان در انچه برای ما روی می دهد ، اثر گزاریم.
مطمئنا رفتار ما ،و انتخاب ما روی نتیجه اثر می گذارد .ما اگر بلیط مشهد بگیریم و سوار ماشین مشهد شویم ، مارا مشهد پیاده می کنند .و اگر بلیط شیراز گرفته و سوار ماشین شیراز شویم ، شیراز ما را پیاده می کنند دقیقا به همین واضحی است اثر بخشی انتخاب ها و عملکرد ما در زندگی مان .
سوالی که دارم این است .ایا شما برای ؟!تغییر دادن شرایط ناگوار زندگی تان اقدامی کرده اید؟! ایا تاکنون به روانشناس مراجعه کرده اید ؟! ایا در جهت بهبود اوضاع قدمی برداشته اید ؟! مثلا تغییری در رفتار هایتان صورت داده اید که نتیجه ای متفاوت از همیشه دریافت کنید ؟!
متاسفانه در بسیاری از روابط نداشتن مهارت های ارتباطی مانع بهزیستی و ارامش افراد می شود و زندگی را به کام شان تلخ می کند .من به شما پیشنهاد می کنم رابطه ی بیمارتان را پیش متخصص ببرید شاید با اندکی تلاش نتایج کاملا متفاوتی بدست اورید .
لطفا هرگز فراموش نکنید که نتیجه و حاصل رنج هایی که در زندگی کشیده اید همین دختران گل شما هستند .شاید بهتر باشد تمام تمرکز ، تلاش و هم و غم خودتان را برای شکوفایی ، رشد و توسعه ی فردی خودتان و دخترانتان بگذارید و الگویی مناسب و کارامد برای انها باشید .حداقل این قسمت از زندگی تان را باب میل و آنچنان که خودتان دوست دارید بسازید .برای خودتان ارزش و هدف در نظر داشته باشید .به بهداشت خواب ، تغذیه و سلامت خود و فرزندانتان اهمیت بدهید .شما با تغییر رویه در زندگی تان می توانید انها را طوری تربیت کنید که در اینده ، با ناراحتی و مشکل کمتری روبرو باشند .
اگر همسرتان قبول کردند و توانستید نزد زوج درمانگر بروید و همه ی تلاش خود را در راستای بهبود روابط بنمایید .حتی اگر همسرتان از مراجعه به مشاور سر باز زدند ، شما کاری که به صلاحتان می باشد انجام دهید و خودتان به تنهایی در جلسات شرکت کنید .برای اینکه کارکردی مثبت و رو به رشد داشته باشید و مهارت های ارتباطی و زندگی را کسب کنید حرکت کنید .
خلاصه اینکه خودتان را از فردی وابسته و نیازمند که بسیار هم ناتوان و درمانده به نظر می رسد ، خارج کنید .هیچ نیرویی توان ایستادن در مقابل اراده ی انسان را ندارد .لطفا قیام کنید و زندگی خود را تغییر دهید .شما می توانید .اولین قدم تان می تواند ثبت نام در یک باشگاه ورزشی باشد .شاید با ثبت نام در یک کلاس هنری مثل چرم دوزی ، توانستید استقلال مالی هم بدست اورید .عزیز جان هیچ وقت برای رشد دیر نیست .کافی ست بخواهید .انگیزه داشته باشید .به خدای توانا توکل کنید و امیدوار باشید .
اگر سوال یا مشکلی در راه رسیدن به توسعه و رشد فردی تان داشتید ، ما همچنان در خدمت شما هستیم .می توانید با ما به صورت مکاتبه در تماس باشید . خوشحال می شویم ما را هم از نتایجی که ان شاالله به دست می اورید مطلع سازید .
در پناه خدای مهربان موفق باشید .