ناشناس

همسرم میخواد ازم طلاق بگیره، اما من نمیتونم بی خیالش بشم" چیکار کنم؟

با سلام. اگه میشه بهم کمک کنید. ۲ساله ازدواج کردم، ازدواجمون از روی عشق و دوست داشتن بود. اوایل برای هم می مردیم، متاسفانه الان نه. البته من هنوز دوستش دارم. خانمم چپ و راست میگه دوستم نداره ازم متنفره و طلاق میخواد. ما وضع مالیمون خوبه. خونه؛ ماشین؛ زندگیمون سالم، همه حسرت زندگی ما رو میخورن. همه میگن خوشبحالتون ولی خانمم قدرشو نمی دونه و هر بار بحث میکنم عمدا یا سهوا کاری میکنه دیوانه شم بزنم به سیم آخر. هر کاری بگم نکن میکنه. هر چی میدونه بدم میاد انجام میده. خسته شدم از این زندگی نه میتونم بیخیالش شم نه میتونم توی این شرایط ادامه بدم. چند بار تا الان گذاشته رفته خونه باباش. به زور و التماس برش گردوندم. به خدا اگه بگم دعواهای ما سر چیه و آخرش به بحث طلاق ختم میشه شاید خندتون بگیره. سر هیچ و پوچ...
يکشنبه، 19 ارديبهشت 1400
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

همسرم میخواد ازم طلاق بگیره، اما من نمیتونم بی خیالش بشم" چیکار کنم؟

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 26 ساله )

با سلام. اگه میشه بهم کمک کنید. ۲ساله ازدواج کردم، ازدواجمون از روی عشق و دوست داشتن بود. اوایل برای هم می مردیم، متاسفانه الان نه. البته من هنوز دوستش دارم. خانمم چپ و راست میگه دوستم نداره ازم متنفره و طلاق میخواد. ما وضع مالیمون خوبه. خونه؛ ماشین؛ زندگیمون سالم، همه حسرت زندگی ما رو میخورن. همه میگن خوشبحالتون ولی خانمم قدرشو نمی دونه و هر بار بحث میکنم عمدا یا سهوا کاری میکنه دیوانه شم بزنم به سیم آخر. هر کاری بگم نکن میکنه. هر چی میدونه بدم میاد انجام میده. خسته شدم از این زندگی نه میتونم بیخیالش شم نه میتونم توی این شرایط ادامه بدم. چند بار تا الان گذاشته رفته خونه باباش. به زور و التماس برش گردوندم. به خدا اگه بگم دعواهای ما سر چیه و آخرش به بحث طلاق ختم میشه شاید خندتون بگیره. سر هیچ و پوچ...


مشاور: سیده نرجس رضایی

سلام همراه گرامی

 پیامتان را با دقت خواندم اما متوجه نشدم منظور شما از این که ازدواج ما از سر عشق و دوست داشتن بود یعنی چه؟ و ازسبقه و نحوه اشنایی تان حرفی نزدید. دراینکه دوست داشتن شرط لازم زندگی است حرفی نیست اما شرط  کافی نیست. در این مورد بهتر است علت عدم علاقه به شما و ادامه زندگی همسرتان را پیدا کنید. البته ممکن است دلایل همسرتان از دید شما منطقی نباشد در حالی که این احتمال هم وجود دارد نظر ایشان غیرمنطقی هم نباشد. بهر حال چون شناخت کافی از گذشته و حال شما نداریم براحتی نمی توانیم در این باره نظر دهیم. اینکه وضع مالی شما خوب است و همسر شما قدردان نیست باید ببینیم قدردانی از دید شما چگونه معنا می شود. و اینکه همسر شما لجبازی و ناسازگاری می کند بهتر است مثال بزنید که این مورد مثلا در کجای زندگی شما پیش امده است. اما با این حال بهتر است (اگر خودتان می توانید و اگر نمی توانید با واسطه) از ایشان درخواست کنید که بدون سرزنش و قضاوت همدیگر به گفتگو بنشینید. و بهتر این است که نفر سومی هم حضور داشته باشد برای داوری و راهنمایی میان شما. و خیلی بهتر است این نفر یک فرد بی طرف و ارجح این است که یک مشاور و متخصص باشد...

اینکه شما به سیم اخر می زنید نمیدانیم میزان عصبانیت و همچنین کنترل خشم شما در این شرایط چگونه است. اما به نظر می رسد که مهارت مدیریت خشمتان ضعیف باشد که خود را دیوانه خطاب کردید. و دیگر فرمودید همسرتان الان در منزل پدری شان می باشند، نظر خانواده همسرتان درباره رفتار شما با یکدیگر چیست؟ و به چه میزان حق به شما می دهند؟ و در اخر حتما در پیام بعدی تان این موضوع (به خدا اگه بگم دعواهای ما سر چیه و آخرش به بحث طلاق ختم میشه شاید خندتون بگیره. سر هیچ و پوچ...) را توضیح دهید تا بتوانیم بهتر پاسخگو باشیم.

موفق باشید.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.