ناشناس

من هم جنس گرا هستم" تا کی می توانم با این موضوع ادامه دهم؟

با سلام. آقای 25 ساله ای هستم که در یکی از شهر های بزرگ کشور زندگی می کنم. از ابتدای بلوغ جنسی (حدودا 13-14 سالگی) به همجنس های خودم گرایش داشتم و تا به حال هیچ حسی به هیچ جنس مخالف نداشته ام. حتی بارها تلاش کردم با جنس مخالف وارد رابطه بشوم که البته به دلیل بی میلی از جانب من، بعد از دو سه هفته قطع ارتباط میکردیم. حتی در این سال ها پیش آمده که با همجنسگرایان دیگر مثل خودم، رابطه داشته باشم و واقعا راضی هم بودم. با توجه به زمینه ی نسبتا مذهبی خانواده و بخصوص اینکه شرایط من را نمی دانند، بسیار تحت فشار ایشان برای ازدواج هستم. و از آنجایی که شرایط مالی نسبتا خوبی دارم ازدواج نکردن من مایه ی ناراحتی خانواده است. اما درست نمیدونم که یه خانم رو بدبخت کنم چون به احتمال 99 درصد ازدواج من به شکست منجر خواهد شد. در تمام این سال ها من به دنبال درمان خودم بودم و نتیجه نگرفتم. الان هم دیگه قید درمان رو زدم و خودم رو اینجوری پذیرفته ام. حس ناامید کردن خانواده و همینطور ترس از تنهایی در سن بالا داره من رو میکشه. واقعا سال هاست افسردگی گرفتم. دو تا از وستان همجنسگرای من خودکشی کردند و اون ها شرایطشون مثل من سخت بود. این وضع رو حتی مشاور های مذهبی و مشاورهای بیماری های رفتاری هم نتونستند چاره ای براش بگن. من باید چیکار کنم؟ تا کی میشه اینجور ادامه داد؟ واقعا زندگی تلخی داره برام رقم میخوره و من توانایی کنترل اوضاع رو ندارم. کمکم کنید لطفا. سپاس
دوشنبه، 17 خرداد 1400
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

من هم جنس گرا هستم" تا کی می توانم با این موضوع ادامه دهم؟

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 25 ساله )

با سلام. آقای 25 ساله ای هستم که در یکی از شهر های بزرگ کشور زندگی می کنم. از ابتدای بلوغ جنسی (حدودا 13-14 سالگی) به همجنس های خودم گرایش داشتم و تا به حال هیچ حسی به هیچ جنس مخالف نداشته ام. حتی بارها تلاش کردم با جنس مخالف وارد رابطه بشوم که البته به دلیل بی میلی از جانب من، بعد از دو سه هفته قطع ارتباط میکردیم. حتی در این سال ها پیش آمده که با همجنسگرایان دیگر مثل خودم، رابطه داشته باشم و واقعا راضی هم بودم. با توجه به زمینه ی نسبتا مذهبی خانواده و بخصوص اینکه شرایط من را نمی دانند، بسیار تحت فشار ایشان برای ازدواج هستم. و از آنجایی که شرایط مالی نسبتا خوبی دارم ازدواج نکردن من مایه ی ناراحتی خانواده است. اما درست نمیدونم که یه خانم رو بدبخت کنم چون به احتمال 99 درصد ازدواج من به شکست منجر خواهد شد. در تمام این سال ها من به دنبال درمان خودم بودم و نتیجه نگرفتم. الان هم دیگه قید درمان رو زدم و خودم رو اینجوری پذیرفته ام. حس ناامید کردن خانواده و همینطور ترس از تنهایی در سن بالا داره من رو میکشه. واقعا سال هاست افسردگی گرفتم. دو تا از وستان همجنسگرای من خودکشی کردند و اون ها شرایطشون مثل من سخت بود. این وضع رو حتی مشاور های مذهبی و مشاورهای بیماری های رفتاری هم نتونستند چاره ای براش بگن. من باید چیکار کنم؟ تا کی میشه اینجور ادامه داد؟ واقعا زندگی تلخی داره برام رقم میخوره و من توانایی کنترل اوضاع رو ندارم. کمکم کنید لطفا.
سپاس


مشاور: مشاور راسخون

سلام همراه گرامی

در مورد اینکه دگرباشی بیماری روانی محسوب می شود در روانشناسی جای بحث است. اما واقعیت این است هر چیز که بر خلاف فطرت است طبیعی نیست و هر چیزی که از طبیعت خارج شود اختلال محسوب می شود. برخی روانپزشکان معتقدند که همجنسگرایی نوعی از اختلال رشد است. اختلالی که در اثر برآورده نشدن نیازها در زمان بلوغ ایجاد میشود در نتیجه از طریق تقویت حس مردانگی در مردان معالجه میشود. عوامل مختلفی ژنتیکی، هورمونی و اجتماعی مانند تربیت ناصحیح و آموزه های اجتماعی غلط در شکل گیری این مسئله نقش بسزایی دارند. همجنس گرایی مثل هر رفتار دیگری با تکرار به صورت عادت در می آید که ترک این عادت مشکل است. در این مورد از درمان به موقع نباید غافل شد.

باید گفت علت همجنس گرایی هر چه می خواهد باشد؛ باشد. چرا که این بیماری قابل درمان است و آنهایی که زمینه و علل روانشناختی دارند با تکنیکهای روانشناختی و هیپنوتیزم درمانی و کار روی ناخودآگاه و شناخت تعارض ها توسط خود فرد به بهترین صورت درمان می شوند و به زندگی عادی برمیگردند. در پایان از طبیعی بودن ترشح غدد درون ریز مطمئن شوید.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.