ناشناس
با رفتار اشتباه مادرم چگونه کنار بیایم؟
با سلام و وقت بخیر. من 37 سال سن دارم و دو فرزند. مادرم بازنشسته آموزش و پروش هستن. از دوران کودکی زیاد توجهی به ما نداشته و کلا صبح تا شب پا سریال های تلویزیون بوده و هست. مثلا خیلی پیش اومده که بخوام باهاش حرف بزنم ولی توجه نمی کنه و گاهی میگه نمیخوام بشنوم. کلا از دوران بچگی همینطور بودن تااااا الان که دیگه مسن شدن. بچه که بودم از مدرسه می اومدم همیشه میگفت ساکت باشین حرف نزنید اصلا نمیذاشت چیزی تعریف کنیم. خسته ام یا میگفت کاش تا شب سر کار بودم اصلا خونه نمی اومدم. من همیشه دوست داشتم با کسی حرف بزنم که گوش بده و یه چیز دیگه هم این هست که همیشه میخواسته حرف حرفه خودش باشه
با اینکه درسم خیلی خوب بود خودش برا من انتخاب رشته کرد به رشته که علاقه نداشتم دانشگاه آزاد توی شهر کوچیک خودمون. اصلا نمیدونستم که دفترچه برام پر کرده خلاصه من درس خوندم تا مقطع کارشناسی ارشد که اونم باز به میل اونا بوده. کلا همیشه درباره ی همه چیزم نظر میداده. اینو بپوش اینو نپوش حتی برای ارتباط دوستام که کلا از همه بریدم دیگه. الانم خیلی تنهام برا ازدواجم تصمیم گرفتن برای اینکه کی بچه بیارم و اینکه بعنوان یه دختر چیزایی که باید یه مادر برا زندگی آیندش بهش یاد بده اصلا چیز زیادی بلد نبودم و خیلی چیزها رو با تجربه های خودم که نتیجه ی شکست های زندگیم هست کسب کردم که واقعا بعضی هاشون چه فایده اون تجربه شکست برام سنگین تر بوده. یه جورایی احساس میکنم که زندگیم اون جوری که باید پیش میرفت نرفت و عمرم تباه شد. هنوز هم امر و نهی خیلی میکنه. خیلی دوست داشتم زندگیم رو با تصمیمات خودم بنا میکردم 😞
مشاور: سیده نرجس رضایی
سلام همراه گرامی
مطلب ارسالی تان را با دقت خواندم. متوجه خلاهای شما از دوران کودکی تا به اکنون تان شدم. از گذشته ها گفتید. احساس شکست دارید و در حسرت روزهای رفته. همه را گفتید ولی از حالتان نگفتید. از رابطه ی با همسرتان و شرایط زندگی الان تان. چیزی که متوجه شدم مدام دارید گذشته را نبش قبر می کنید. طبق نظر روانشناسان، مرور مداوم گذشته باعث افسردگی می شود و نگران آینده بودن برای انسان اضطراب به بار می آورد. بنابراین گذشته در گذشته پس دیگر نبش قبر نکنید.
البته خوب است یک نگاه کوچک و هر از گاهی به گذشته، آن هم صرفا برای درس گرفتن و شناسایی راههایی که به شکست ظاهری انجامیده. درست است احساس شکست دارید، اما واقعیت آن است شما شکست نخورده اید و تمام این تجربیات شما درسی است برای موفقیت شما و فرزندانتان. معلم انسان یا روزگار است و یا آموزگار. شما دست پرورده ی روزگار و شرایطید. بنابراین سعی کنید نیازهایی که در کودکی و در سن فرزندان خود داشته اید را به آنها هدیه کنید. نشود به گونه ای شود که فرزندانتان در حسرت توجه و محبت شما بمانند و وارد چرخه ی معیوب برطرف نشدن نیازهایشان شوند. روزی مادر شما بی توجهی کرد برای شما و نشود روزی شما به فرزندانتان و روزی هم آنها به فرزندانشان.
با توجه به اینکه سنی از مادرتان گذشته و خلقیات ایشان همچون سابق است، بنابراین شخصیتشان شکل گرفته است، اگر چه تا حدی قابل اصلاح است اما قابل تغییر نیست. پس بهتر است عدم تغییر مادرتان را بپذیرید و دست از سرزنش خود وایشان بردارید. هر چه بوده بوده و گذشته. حال خود را دریابید و از آن لذت ببرید. نگران آینده هم نباشید. اگر حالتان خوب باشد، آینده تان نیز خوب خواهد شد.
موفق باشید.