ناشناس

شوهرم مقصر منو میدونه

با سلام و خسته نباشید من 37 سالمه که 6 سال است ازدواج کرده ام و یک دختر 4 ساله دارم . مشکل من با همسرم بیشتر بخاطر مشکلاتی که برای دخترم پیش میاد هست مثلا دخترم بعد از شش ماهگیش میوه میخورد براش رنده میکردم به هر حال میخورد ولی کم کم ذائقه اش فرق کرد دیگه نمی خوره دو ، سه روز پیش شکمش خوب کارنمی کردشوهرم مقصر منو میدونه میگه تو باید از اول بهش میوه میدادی حالا هر چی میگم من چه گناهی دارم خوب میشه ، یا برای پوشک گرفتنش دو ، سه باری فرش خیس کرد یه غوغایی کرد که خدا میدونه بعدش منو برد خونه مامانم که یه هفته اونجا بودیم نه زنگی زدنه احوالی پرسید که ببینه ما زنده ایم یا نه ،بخاطر اینکه پدر و مادرم شک نکنند خودم پیام دادم که اومد دنبالمون، یادم میاد زمانی که دخترم 4 ماهه بود شبها خیلی گریه میکرد بعد آقا بجای اینکه دلداریم بده با عصبانیت گفت حقته معلوم نیست روزها چی میخوری بعد شیرتو میدی به این بچه که قولنج و دلدرد میشه بعدش هم رفت طبقه پایین دیگه هم نیومد ببینه این بچه چکاره،و خیلی چیز های دیگه گریه هایی که کرد روزی که مهمون داشتیم و این شروع به گریه کردن و آروم کردنش هم سخت بود و توی همه اینها مقصر منو میدانه یا میگه بچه لوس بار آوردی و ..... بعضی موقع ها خیلی دلم غم میگیره از این قهر و آشتی های بچه گانه بدم میاد و اهل درد دل کردن با دیگران نیستم به کسی چیزی نمیتونم بگم . دلم میخواد یه بچه دیگه داشته باشم بیشتر به خاطر دخترم دوست ندارم تنها باشه و دلم میخواد خواهری یا برادری داشته باشه از این طرف هم سنم بالا داره میره ، تصمیم گرفتیم که 4 ماهی دیگه اقدام کنیم برای بچه دوم شوهرم خودش دلش مخواد اما توی دو راهی افتادم که چکار کنم حقیقتا خیلی می ترسم از روزی که بچه م بدنیا آمد هر چند وقت یکبار یه دعوایی داشتیم بعضی وقتا با خودم میگم قید بچه دوم بزنم همین یکی رو بیچاره کردم کافیه ، این خلاصه از بدبختی من بود، شوهرم مرد بدی نیست ته دلم دوستش دارم اما با این رفتارش ناراحتم میکنه از اینکه مقصر من میدونه، کمکم نمیکنه حالا نمیدونم با این اعصاب ضعیفی که من دارم با رفتار شوهرم چکار کنم برای بچه دوم اقدام کنیم یا کلا بیخیال شوم با تشکر
دوشنبه، 3 آبان 1400
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

شوهرم مقصر منو میدونه

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 37 ساله )

با سلام و خسته نباشید من 37 سالمه که 6 سال است ازدواج کرده ام و یک دختر 4 ساله دارم . مشکل من با همسرم بیشتر بخاطر مشکلاتی که برای دخترم پیش میاد هست مثلا دخترم بعد از شش ماهگیش میوه میخورد براش رنده میکردم به هر حال میخورد ولی کم کم ذائقه اش فرق کرد دیگه نمی خوره دو ، سه روز پیش شکمش خوب کارنمی کردشوهرم مقصر منو میدونه میگه تو باید از اول بهش میوه میدادی حالا هر چی میگم من چه گناهی دارم خوب میشه ، یا برای پوشک گرفتنش دو ، سه باری فرش خیس کرد یه غوغایی کرد که خدا میدونه بعدش منو برد خونه مامانم که یه هفته اونجا بودیم نه زنگی زدنه احوالی پرسید که ببینه ما زنده ایم یا نه ،بخاطر اینکه پدر و مادرم شک نکنند خودم پیام دادم که اومد دنبالمون، یادم میاد زمانی که دخترم 4 ماهه بود شبها خیلی گریه میکرد بعد آقا بجای اینکه دلداریم بده با عصبانیت گفت حقته معلوم نیست روزها چی میخوری بعد شیرتو میدی به این بچه که قولنج و دلدرد میشه بعدش هم رفت طبقه پایین دیگه هم نیومد ببینه این بچه چکاره،و خیلی چیز های دیگه گریه هایی که کرد روزی که مهمون داشتیم و این شروع به گریه کردن و آروم کردنش هم سخت بود و توی همه اینها مقصر منو میدانه یا میگه بچه لوس بار آوردی و ..... بعضی موقع ها خیلی دلم غم میگیره از این قهر و آشتی های بچه گانه بدم میاد و اهل درد دل کردن با دیگران نیستم به کسی چیزی نمیتونم بگم . دلم میخواد یه بچه دیگه داشته باشم بیشتر به خاطر دخترم دوست ندارم تنها باشه و دلم میخواد خواهری یا برادری داشته باشه از این طرف هم سنم بالا داره میره ، تصمیم گرفتیم که 4 ماهی دیگه اقدام کنیم برای بچه دوم شوهرم خودش دلش مخواد اما توی دو راهی افتادم که چکار کنم حقیقتا خیلی می ترسم از روزی که بچه م بدنیا آمد هر چند وقت یکبار یه دعوایی داشتیم بعضی وقتا با خودم میگم قید بچه دوم بزنم همین یکی رو بیچاره کردم کافیه ، این خلاصه از بدبختی من بود، شوهرم مرد بدی نیست ته دلم دوستش دارم اما با این رفتارش ناراحتم میکنه از اینکه مقصر من میدونه، کمکم نمیکنه حالا نمیدونم با این اعصاب ضعیفی که من دارم با رفتار شوهرم چکار کنم برای بچه دوم اقدام کنیم یا کلا بیخیال شوم با تشکر


مشاور: الهه سادات صالحی

سلام همراه عزیز

متوجه شدم در شرایط سختی قرار دارید و همسرتان به کلیه ی اعمال و رفتار های شما گیر می دهد و انتقاد می کند و به گونه ای حق به جانب شما را مسبب هر مشکلی در نظر میگیرد .در عین حال هیچ گونه همدلی و همکاری با شما ندارد.همچنین قدردان زحمات شما هم نیست.

با این مشخصات احتمال می رود همسر شما یا دچار کامل گرایی و وسواس جبری باشد و یا دارای اختلال شخصیت خودشیفته باشد. با توجه به خود میان بینی و اهمیتی که برای اسایش و ارامش خودش قائل است و سرزنش های گاه و بی گاه شان و علی الخصوص این همیشه حق به جانب بودن و مقصر دانستن شما در همه ی امور  می تواند نشانه هایی باشد از اعتماد به نفس پایین و متزلزل ایشان و همچنین کنترل گری ایشان که احتمال اختلال شخصیت یا رگه هایی از اختلال شخصیت خودشیفته محتمل تر است .البته توجه داشته باشید که اینها احتمالاتی ست که با توضیحات اندک شما در نظر گرفته ایم.برای نظر قطعی نیاز به مداخله ی بالینی و اطلاعات بیشتری می باشد .

پیشنهاد بنده به شما دوست عزیز در مورد سوالتان این است که شاید بهتر باشد بهتر به موضوع بچه دار شدن فکر کنید و همه چیز را سبک سنگین کنید. در حال حاضر از فکر یک فرزند دیگر و تنهایی فرزندتان بیرون بیایید و تمرکز تان را روی برطرف کردن مشکلات خودتان و همسرتان قرار دهید و از یک مشاور مجرب برای برطرف شدن مشکل استفاده کنید.

توجه داشته باشید اصلاً به دنبال بهبود در رفتار ایشان و یا ایجاد تغییر در رفتار ایشان نباشید چرا که  کاری ست بی حاصل.  همسرتان تمام عیب ها و ایراد ها را در دیگران می بینند و می یابند و خودشان  را بی نقص و کامل می‌دانند و این مسئله، آسیب های فراوانی به شما  می زند بر اثر تحقیر ها  ، سرزنش ها ،گیر دادن ها عیب جویی های مداوم اعتماد به نفس شما از بین می رود و شما را منزوی می کند به مرور دچار اضطراب و افسردگی خواهید شد .تنها کاری که شما می توانید انجام دهید تغییر در خودتان است و در نحوه برخورد با ایشان.

‌پیشنهاد می کنم :
‌۱-حتما از یک روانشناس خانم کمک بگیرید . تا اموزش های لازم در مورد نحوه ی برخورد با همسر خودشیفته ویا وسواسی را به شما بیاموزد. ..تا مگر اسیب کمتری از مجاورت و زندگی با ایشان متوجه شما یا کودکتان شود.

‌ ۲_علاوه بر کمک گرفتن از روانشناس،  حتماً به رشد فردی خودتان بپردازید.شما نیاز به خود مراقبتی دارید همچنین افسردگی در شما باید بررسی شود. 

امیدوارم رهنمودهای اندکی خدمتتان عرض شد کمی از مشکل شما بکاهد .

‌درپناه خدای مهربان باشید .🌹



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.