من عاشق یه پسر بودم اون پسرم عاشق من بود اما یه مشکلاتی واسه ازدواج داشتیم که ازدواجمون محال میکنه. تا...

من عاشق یه پسر بودم اون پسرم عاشق من بود اما یه مشکلاتی واسه ازدواج داشتیم که ازدواجمون محال میکنه. تا اینکه یه خواستگار خوب واسم بودم هر چی خواستم نه بگم نشد بالاخره کار به بله برون کشید ولی همون شب همه چیز به هم خورد . بهد اون جریان فکرم بد جور به هم ریخته نمیدونم چیکار کنم آشفته ام کمکم کنید تا بتونم راه حلی واسه این بحران پیدا کنم.
سه‌شنبه، 27 بهمن 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

من عاشق یه پسر بودم اون پسرم عاشق من بود اما یه مشکلاتی واسه ازدواج داشتیم که ازدواجمون محال میکنه. تا...

( تحصیلات : دیپلم ، 24 ساله )

من عاشق یه پسر بودم اون پسرم عاشق من بود اما یه مشکلاتی واسه ازدواج داشتیم که ازدواجمون محال میکنه. تا اینکه یه خواستگار خوب واسم بودم هر چی خواستم نه بگم نشد بالاخره کار به بله برون کشید ولی همون شب همه چیز به هم خورد . بهد اون جریان فکرم بد جور به هم ریخته نمیدونم چیکار کنم آشفته ام کمکم کنید تا بتونم راه حلی واسه این بحران پیدا کنم.


مشاور: hassan najafi

بسم الله الرحمن الرحيم خواهر گرامي نيازي به آشفتگي نيست اگر واقعا مي بينيد كه شرايط ازدواج را داريد و فرد مورد علاقه شما نيز مايل است بايد بگوييد تا با خانواده به خواستگاري شما بيايد و ساير مباحث را توافق نماييد . اما اگر واقعا اين مساله غير ممكن است و امكان راه حل براي آن نيست پس بهتر است شما كاملا اين مساله و علاقه را فراموش كنيد و خود را رنج ندهيد و به آينده خود اميدوار باشيد تا ان شاء الله آنچه خير است محقق بشود . موفق و پيروز باشيد .



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.