حسن

مردي هستم كه در يكي از كارخانجات پتروشيمي جنوب كشور مشغولم خانواده ام براي مدتي (10 سال) همراه بنده زندگي...

مردي هستم كه در يكي از كارخانجات پتروشيمي جنوب كشور مشغولم خانواده ام براي مدتي (10 سال) همراه بنده زندگي مي كردند و به دلايل مختلفي از جمله محروميتهاي منطقه به شهر اصفهان نقل مكان نمودند و چندين سال است كه بنده موفق به انتقال شغلم نشدم وهمسر م حاضر به برگشت نبوده و امكان رفت وامد من نيز بصورت مرتب وجود ندارد به طوري كه عرصه بر من بسيار تنگ شده و بارها تصميم به رها كردن شغلم گرفته ام ولي با مخالفت همسرم در اين مورد مواجهم و عملا" احساس مي كنم فردي شده ام كه وظيفه ام فقط كار كردن و فرستادن پول براي رفاه خانواده است و نمي دانم تا چه وقت توانايي ادامه دادن اين وضعيت را دارم و زندگي برايم خيلي بي محتوا شده واز طرفي به خاطر تامين اينده فرزندانم مجبورم ان را تحمل كنم از طرفي اين دوري از خانواده باعث سرد شدن روابط خانوادگي نيز شده است لطفا"در اين مورد بنده وساير افرادي كه مشكل مشابه بنده را دارند راهنمايي نمائيد
پنجشنبه، 16 ارديبهشت 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

حسن

مردي هستم كه در يكي از كارخانجات پتروشيمي جنوب كشور مشغولم خانواده ام براي مدتي (10 سال) همراه بنده زندگي...

حسن ( تحصیلات : لیسانس ، 44 ساله )

مردي هستم كه در يكي از كارخانجات پتروشيمي جنوب كشور مشغولم خانواده ام براي مدتي (10 سال) همراه بنده زندگي مي كردند و به دلايل مختلفي از جمله محروميتهاي منطقه به شهر اصفهان نقل مكان نمودند و چندين سال است كه بنده موفق به انتقال شغلم نشدم وهمسر م حاضر به برگشت نبوده و امكان رفت وامد من نيز بصورت مرتب وجود ندارد به طوري كه عرصه بر من بسيار تنگ شده و بارها تصميم به رها كردن شغلم گرفته ام ولي با مخالفت همسرم در اين مورد مواجهم و عملا" احساس مي كنم فردي شده ام كه وظيفه ام فقط كار كردن و فرستادن پول براي رفاه خانواده است و نمي دانم تا چه وقت توانايي ادامه دادن اين وضعيت را دارم و زندگي برايم خيلي بي محتوا شده واز طرفي به خاطر تامين اينده فرزندانم مجبورم ان را تحمل كنم از طرفي اين دوري از خانواده باعث سرد شدن روابط خانوادگي نيز شده است لطفا"در اين مورد بنده وساير افرادي كه مشكل مشابه بنده را دارند راهنمايي نمائيد


مشاور: hassan najafi

با سلام و تشکر از شما برادر محترم که سوالتان را با ما در میان گذاشتید. دوست عزیز به نظر می رسد مشکل اصلی در خانواده هایی مشابه با شرایط شما عدم استفاده از منطق صحیح در روش برخورد با مسائل است. در حقیقت شما بین دو انتخاب قرار گرفته اید که هر کدام مزایا و معایب خودش را دارد شاید اشتغال به کار در یک منطقه محروم مزایای اقتصادی بیشتری داشته باشد اما مشکل دوری از خانواده و در نتیجه کمرنگ شدن و سردی روابط را به دنبال خواهد داشت از طرف دیگر انتقال به شهری که خانواده تان در آن ساکنند ممکن است از لحاظ روانی مثبت تر و به لحاظ اقتصادی کمتر ارضا کننده باشد. آنچه می ماند اولویت دادن شما به یکی از این دو مورد است که منطقا تصمیم گیری شما باید بر اساس این باشد که انتخاب کدام یک از این دو راه برای شما ارضا روانی بالاتر و احساس بهتری به دنبال خواهد داشت چرا که ظاهرا آنچه بیشتر از همه شما را به ستوه آورده احساس بدی است که نسبت به خودتان و کاری که به آن مشغولید دارید. اما از آنجا که در خانواده تصمیم ها باید به طور توافقی گرفته شوند توصیه می شود با تشکیل یک جمع خانوادگی دوستانه و بدون جبهه گیری وضعیت فعلی خودتان را بازگو کنید و نظرات جمع را بشنوید و تلاش کنید به یک تصمیم مشترک برسید. چنانچه الویت با مستحکم تر شدن بنای خانواده و قوی تر شدن روابط خانوادگی تان باشد شاید لازم باشد در مورد شرایط شغلی تان تجدید نظر کنید. به هر حال بلاتکلیفی و انجام دادن کاری که به لحاظ روانی احساس نامناسبی را به شما انتقال می دهد ممکن است به مرور زمان روح و روانتان را به شدت خسته کرده و پیامدهای نامناسب تری به دنبال داشته باشد. موفق باشید. این سوال توسط فرهنگسرای پرسش پاسخ داده شده است .



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.