sara

سلام.ازسایت خوبتون ممنون. جواب سوالم برام ارسال نشده.یه آقاپسری هست که8سال ازم بزرگتره.دوسته بابامه.یکی...

سلام.ازسایت خوبتون ممنون. جواب سوالم برام ارسال نشده.یه آقاپسری هست که8سال ازم بزرگتره.دوسته بابامه.یکی دیکه از دوستای بابام منوبه ایشون معرفی کرده.پسره تمیزوپاکیه.الته منوندیده بودنونمیدونستن ما درجریان این معرفی هستیم..یه روز کاملااتفاقی من وخانوادمودیدن و منم ایشونودیدم.چنان منونگاه میکرد که انگار دخترندیده.نگاهش معنی داربود.بعداز یه مدت بابامیخواست ماشینه ایشونوبرای من بخره وایشون هم میدونست بابام ماشینوبرای من میخواد.توماشینش یه شاخه گل رزبود.که احساسم میگفت برای من گذاشته.ولی من برنداشتمش.وضع مالیش خوب نبودوبه بابام گفته بودوضعش خوب شه تصمیم داره ازدواج کنه.خلاصه بابامم ایشونوخیلی دوست داره.چون واقاتمیزه.ایشو ازرفتارای بابام فهمیده که بابام بهش به عنوان دامادنظرداره.وایشونم رفتارایی داره که بابام مطمین شده که پسره ازمن خوشش اومده.الان وضعش بهترشده.اماهنوزازش خبری نیست.ماهیچ ارتباطی باهم نداریم ولی چون شهرمون کوچیکه چنندباره دیگه هم ماایشونوبیرون دیدیم وایشون سعی میکردکاری کنه مامتوجه ایشون بشم30سالشه.یه بارم نزدیکیای دانشگاهموندیدمش اماایشون منو ندید.حالابه نظره شما اصلامنودوست داره یانه؟من شمارشودارم.میخواستم بهش پیام بزنم وبهش غیرمستقیام ابرازعلاقه کنم.به نظرشمامن این کاروانجام بدم یانه؟درضمن بابام چندساله ایشونومیشناسه وازهرلحاظ تاییدش میکنه.وپسری هم نیست که بخوادمنوسرکار بذاره.لطف میکنین جواب بدین.اجرتون باخدا.
چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

sara

سلام.ازسایت خوبتون ممنون. جواب سوالم برام ارسال نشده.یه آقاپسری هست که8سال ازم بزرگتره.دوسته بابامه.یکی...

sara ( تحصیلات : لیسانس ، 22 ساله )

سلام.ازسایت خوبتون ممنون.
جواب سوالم برام ارسال نشده.یه آقاپسری هست که8سال ازم بزرگتره.دوسته بابامه.یکی دیکه از دوستای بابام منوبه ایشون معرفی کرده.پسره تمیزوپاکیه.الته منوندیده بودنونمیدونستن ما درجریان این معرفی هستیم..یه روز کاملااتفاقی من وخانوادمودیدن و منم ایشونودیدم.چنان منونگاه میکرد که انگار دخترندیده.نگاهش معنی داربود.بعداز یه مدت بابامیخواست ماشینه ایشونوبرای من بخره وایشون هم میدونست بابام ماشینوبرای من میخواد.توماشینش یه شاخه گل رزبود.که احساسم میگفت برای من گذاشته.ولی من برنداشتمش.وضع مالیش خوب نبودوبه بابام گفته بودوضعش خوب شه تصمیم داره ازدواج کنه.خلاصه بابامم ایشونوخیلی دوست داره.چون واقاتمیزه.ایشو ازرفتارای بابام فهمیده که بابام بهش به عنوان دامادنظرداره.وایشونم رفتارایی داره که بابام مطمین شده که پسره ازمن خوشش اومده.الان وضعش بهترشده.اماهنوزازش خبری نیست.ماهیچ ارتباطی باهم نداریم ولی چون شهرمون کوچیکه چنندباره دیگه هم ماایشونوبیرون دیدیم وایشون سعی میکردکاری کنه مامتوجه ایشون بشم30سالشه.یه بارم نزدیکیای دانشگاهموندیدمش اماایشون منو ندید.حالابه نظره شما اصلامنودوست داره یانه؟من شمارشودارم.میخواستم بهش پیام بزنم وبهش غیرمستقیام ابرازعلاقه کنم.به نظرشمامن این کاروانجام بدم یانه؟درضمن بابام چندساله ایشونومیشناسه وازهرلحاظ تاییدش میکنه.وپسری هم نیست که بخوادمنوسرکار بذاره.لطف میکنین جواب بدین.اجرتون باخدا.


مشاور: hassan najafi

خواهر گرامی من شما را درک می کنم اما به شما عرض کنم نباید شما به ایشان تماس بگیرید . به هر حال خواستگاری طبق عرف ما از جانب مرد صورت میگیرد . ممکن است این گونه از رفتار شما تازه موجب سوء ظن و بددلی او گردد . شما فعلا صبور باشید و بی تابی نکنید . سن شما زیاد نیست که بی تاب شوید از خدا طلب خیر کنید و به او توکل کنید ان شاء الله آنچه خیر است محقق میشود . موفق باشید .



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.